تربیت
Tarbiat.Org

تفسیر نمونه، جلد5
آیت الله مکارم شیرازی با همکاری جمعی از فضلاء و دانشمندان‏‏‏‏‏

در اینجا به چند نکته باید توجه کرد:

1 - از آیات قرآن استفاده می شود که بسیاری از اقوام گذشته همین درخواست را از پیامبران خود داشتند، که اگر راست می گوئی پس چرا مجازاتی را که برای ما انتظار داری به سراغ ما نمی فرستی ؟!

@@تفسیر نمونه جلد 5 صفحه 265@@@
قوم نوح (علیه السلام ) چنین درخواستی را از او کردند و گفتند ای نوح ! چرا این همه با ما سخن می گوئی و مجادله می کنی ؟ اگر راست می گوئی عذابی را که به عنوان تهدید می گوئی زودتر بیاور قالوا یا نوح قد جادلتنا فاکثرت جدالنا فاتنا بما تعدنا ان کنت من الصادقین (هود - 32) نظیر این تقاضا را قوم صالح نیز از او کردند (اعراف - 77).

و همچنین قوم عاد به پیامبرشان هود چنین پیشنهادی داشتند (اعراف - 70) از سوره اسراء نیز استفاده می شود که این درخواست از پیامبر اسلام مکرر واقع شد، حتی گفتند ما به تو ایمان نمی آوریم مگر زمانی که یکی از چند کار انجام دهی از جمله اینکه سنگهای آسمانی را قطعه قطعه بر سر ما بیفکنی ! (او تسقط السماء کما زعمت علینا کسفا) (اسراء - 92).

این درخواستهای نامعقول یا به عنوان استهزاء و مسخره کردن صورت می گرفته و یا به راستی به عنوان طلب اعجاز و در هر دو صورت کار احمقانهای بود، زیرا در صورت دوم موجب نابودی آنها می شده و جائی برای استفاده از معجزه باقی نمی مانده و در صورت اول نیز با دلائل و نشانه های روشنی که پیامبران با خود داشتند حداقل احتمال صدق آنها در نظر هر بیننده مجسم میشده است، چطور ممکن است با چنین احتمالی انسان تقاضای نابودی خودش را بکند، یا آن را به شوخی بگیرد، ولی تعصب و لجاجت بلای بزرگی است که جلو هر گونه فکر و منطق را می گیرد.

2 - جمله ((ان الحکم الا لله )) معنی روشنی دارد و آن اینکه : هر گونه فرمان در عالم آفرینش و تکوین و در عالم احکام دینی و تشریع به دست خدا است، و بنابراین اگر پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) ماموریتی پیدا می کند آنهم به فرمان او است .

و اگر حضرت مسیح مثلا مردهای را زنده می کند آنهم به اذن او است، همچنین هر منصبی اعم از رهبری الهی و قضاوت و حکمیت به کسی سپرده شده است

@@تفسیر نمونه جلد 5 صفحه 266@@@
آنهم از ناحیه پروردگار است . اما متاسفانه جمله به این روشنی در طول تاریخ کرارا مورد سوء استفاده واقع شده است، گاهی خوارج برای ایراد به مسئله تعیین حکمین در جریان جنگ صفین که به پیشنهاد آنها و امثال آنها صورت گرفته بود به این جمله چسبیده و به گفته علی (علیه السلام ) کلمه حقی را گرفته و در معنی باطلی به کار میبردند، و تدریجا جمله لا حکم الا لله شعاری برای آنها شد.

آنها آن قدر نادان و ابله بودند که تصور می کردند اگر کسی به فرمان خدا و به دستور اسلام در موضوعی حکمیت پیدا کرد با جمله ان الحکم الا لله مخالف است، با اینکه قرآن زیاد میخواندند اما کمتر می فهمیدند، زیرا حتی قرآن در موضوع دادگاه خانوادگی اسلام تصریح به انتخاب حکم از طرف زن و مرد می کند (فابعثوا حکما من اهله و حکما من اهلها) (نساء - 35)

بعضی دیگر - همانطور که فخر رازی در تفسیر خود نقل می کند - این جمله را دلیلی بر مسلک جبر گرفته اند، زیرا وقتی قبول کنیم همه فرمانها در جهان آفرینش به دست خدا است اختیاری برای کسی باقی نمی ماند.

در حالی که می دانیم آزادی اراده بندگان و اختیار آنها نیز به فرمان پروردگار است، این خدا است که می خواهد آنها مختار و آزاد در کار خود باشند تا در پرتو اختیار و آزادی، تکلیف و مسئولیت بر دوش آنها نهد و تربیت شوند.

3 - جمله یقص در لغت به معنی قطع کردن و بریدن چیزی است**قاموس می گوید:(قص الشعر و الظفر قطع منهما بالمقص ای المقراض):چیدن مو و ناخن را با مقراض و قیچی عرب (قص) می گوید و مقراض را (مقص)(بکسر میم و فتح قاف)*** و اینکه در آیه فوق می خوانیم یقص الحق : خداوند حق را میبرد یعنی کاملا آنرا از باطل جدا و تفکیک مینماید، بنابراین جمله بعد و هو خیر الفاصلین

@@تفسیر نمونه جلد 5 صفحه 267@@@
او بهترین جدا کنندگان است تاکید برای این موضوع محسوب می شود.

و باید توجه داشت که جمله (( یقص )) از ماده (( قصه )) به معنی بیان سرگذشت و داستان نیست آنچنان که بعضی از مفسران پنداشته اند.