تربیت
Tarbiat.Org

تفسیر نمونه، جلد5
آیت الله مکارم شیرازی با همکاری جمعی از فضلاء و دانشمندان‏‏‏‏‏

بیزاری مسیح از شرک پیروانش

این آیات پیرامون گفتگوی خداوند با حضرت مسیح (علیه السلام ) در روز رستاخیز بحث می کند، به دلیل اینکه در چند آیه بعد می خوانیم : هذا یوم ینفع الصادقین صدقهم : امروز روزی است که راستگوئی راستگویان به آنها سود می دهد و مسلما منظور از آن روز قیامت است .

به علاوه جمله فلما توفیتنی کنت انت الرقیب علیهم دلیل دیگری بر این است که این گفتگو بعد از دوران نبوت مسیح (علیه السلام ) واقع شده است و شروع آیه با جمله قال که برای زمان ماضی است مشکلی ایجاد نمی کند، زیرا در قرآن بسیار دیده می شود که مسائل مربوط به قیامت به صورت زمان ماضی ذکر شده و این اشاره به قطعی بودن قیامت است، یعنی وقوع آن در آینده چنان مسلم است که گوئی در گذشته واقع شده، و با صیغه فعل ماضی از آن یاد می شود.

به هر حال آیه نخست می گوید: خداوند در روز قیامت به عیسی آیا تو به مردم گفتی که من و مادرم را علاوه بر خداوند معبود خویش قرار دهید، و پرستش کنید؟ (و اذ قال الله یا عیسی ابن مریم اء انت قلت للناس اتخذونی و امی الهین من دون الله ).

شک نیست که مسیح (علیه السلام ) چنین چیزی را نگفته است و تنها دعوت به توحید و عبادت خدا نموده، ولی منظور از این استفهام اقرار گرفتن از او در برابر امتش، و بیان محکومیت آنها است .

مسیح (علیه السلام ) با نهایت احترام در برابر این سؤال چند جمله در پاسخ می گوید:

1 - نخست زبان به تسبیح خداوند از هر گونه شریک و شبیه گشوده و می گوید:

@@تفسیر نمونه جلد 5 صفحه : 135@@@
خداوندا! پاک و منزهی از هر گونه شریک (قال سبحانک ).

2 - چگونه ممکن است چیزی را که شایسته من نیست بگویم (ما یکون لی ان اقول ما لیس لی بحق ).

در حقیقت نه تنها گفتن این سخن را از خود نفی میکند، بلکه میگوید اساسا من چنین حقی را ندارم و چنین گفتاری با مقام و موقعیت من هرگز سازگار نیست .

3 - سپس استناد به علم بی پایان پروردگار کرده، می گوید: گواه من این است که اگر چنین می گفتم می دانستی، زیرا تو از آنچه در درون روح و جان من است آگاهی، در حالی که من از آنچه در ذات پاک تو است بی خبرم، زیرا تو علام الغیوب و با خبر از تمام رازها و پنهانی ها هستی (ان کنت قلته فقد علمته تعلم ما فی نفسی و لا اعلم ما فی نفسک انک انت علام الغیوب )**در اینجا اطلاق کلمه نفس بر خداوند به معنی روح و جان نیست بلکه یکی از معانی نفس ذات می باشد***

4 - تنها چیزی که من به آنها گفتم همان بوده است که به من ماموریت دادی که آنها را دعوت به عبادت تو کنم و بگویم خداوند یگانه ای را که پروردگار من و شما است پرستش کنید (ما قلت لهم الا ما امرتنی به ان اعبدوا الله ربی و ربکم ).

5 - و تا آن زمان که در میانشان بودم مراقب و گواه آنها بودم و نگذاشتم راه شرک را پیش گیرند، اما به هنگامی که مرا از میان آنها برگرفتی تو مراقب و نگاهبان آنها بودی، و تو گواه بر هر چیزی هستی (و کنت علیهم شهیدا ما دمت فیهم فلما توفیتنی کنت انت الرقیب علیهم و انت علی کل شی ء شهید)**درباره معنی (توفی) و اینکه منظور از آن مردن مسیح (ع) نیست در ذیل آیه 55 آل عمران در جلد دوم صفحه 30 مشروحا بحث شده است***

6 - و با اینهمه باز امر، امر تو و خواست، خواست تو است، اگر آنها را در برابر این انحراف بزرگ مجازات کنی بندگان تواند و قادر به فرار از

@@تفسیر نمونه جلد 5 صفحه 136@@@
زیر بار این مجازات نخواهند بود، و این حق برای تو در برابر بندگان نافرمانت ثابت است، و اگر آنها را ببخشی و از گناهانشان صرف نظر کنی توانا و حکیم هستی، نه بخشش تو نشانه ضعف است، و نه مجازاتت خالی از حکمت و حساب (ان تعذبهم فانهم عبادک و ان تغفر لهم فانک انت العزیز الحکیم ).