(68) لَقَدْ وُعِدْنَا هَذَا نَحْنُ وَءَابَآؤُنَآ مِن قَبْلُ إِنْ هَذَآ إِلَّا أَسَطِیرُ الْأَوَّلِینَ
در حقیقت به ما و نیاکانمان از قبل، این وعده داده شده، (لکن) این وعده جز افسانههای پیشینیان چیز دیگری نیست.
نکتهها:
غیب، چند نوع است: نوعی از آن را خداوند به انبیا میآموزد، (تلک من انباء الغیب نوحیها الیک)**هود، 49.*** ولی نوعی دیگر نظیر علم به زمان وقوع قیامت، مخصوص ذات مقدّس اوست.
کلمهی «مَن» برای موجودات باشعور است، بنابراین چه بسا در آسمانها علاوه بر فرشتگان موجودات باشعوری باشند که در قیامت همچون انسانها مبعوث شوند.
جملهی «بل ادّارک علمهم فیالآخرة» نظیر جمله (کلاّسیعلمون ثمّ کلاّسیعلمون)**نبأ، 4 - 5. ***است.
کلمهی «ادّارک» از «تدارک» به معنای پیوستن و ملحق شدن اجزا میباشد. یعنی مشرکان در دنیا گرفتار تشتّت فکرند، ولی در آخرت اطلاعات آنها بهم پیوسته و به علم میرسند، البتّه دیگر چه سود!
کلمه «اساطیر» جمع «اُسطوره» بهمعنای افسانه است. کافران به پیامبران تهمت میزدند که آنچه دربارهی قیامت میگویید، مطالب بیاساسی است که برای سرگرمی بیان میشود.
پیامها:
1- انکار معاد، کفر است. (قال الّذین کفروا)
2- اگر حقیقتی را ما نپذیرفتیم، دلیل آن نیست که واقع نمیشود یا وجود ندارد. (ءاذا کنّا)
3- تکرار سؤال، همراه با ناباوری، نشانهی انکار است. (ءاذا - ءانّا)
4- یکی از کارهای دشمنان، ایجاد شک در مسایل عقیدتی است. (ءانّا لمجرمون)
5 - قدیمی بودن حرف، نشانهی ضعف آن نیست. (لقد وعدنا هذا ... من قبل)
6- همهی انبیا وعدهی معاد میدادند. (لقد وعدنا هذا نحن و اباؤنا من قبل)
7- خلافکار، دنبال یافتن شریک جرم است. (نحن و اباؤنا)
8 - افسانه خواندن سخنان انبیا، یکی از حربههای کافران است. (اساطیر الاوّلین)