تربیت
Tarbiat.Org

تفسیر نور جلد 8
حاج شیخ محسن قرائتی

سوره نمل آیه 44

(44) قِیلَ لَهَا ادْخُلِی الصَّرْحَ فَلَمَّا رَأَتْهُ حَسِبَتْهُ لُجَّةً وَکَشَفَتْ عَن سَاقَیْهَا قَالَ إِنَّهُ صَرْحٌ مُّمَرَّدٌ مِّن قَوَارِیرَ قَالَتْ رَبِّ إِنِّی ظَلَمْتُ نَفْسِی وَأَسْلَمْتُ مَعَ سُلَیْمَنَ لِلَّهِ رَبِّ الْعَلَمِینَ‏
به او (بلقیس) گفته شد: وارد قصر شو! پس چون آن را دید، پنداشت بِرکه آبی است، (برای عبور) جامه از ساق پایش برگرفت، (تا تر نشود. سلیمان به او) گفت: (این جا آبی نیست،) بلکه قصری از شیشه و بلور صیقلی است. (ملکه‏ی سبا) گفت: پروردگارا! من به خودم ظلم کردم و (اکنون) همراه سلیمان، در برابر پروردگار جهانیان سر تسلیم فرود آورده‏ام.
نکته‏ها:
کلمه‏ی «صَرح»، به معنای فضا یا قصر بزرگ است. «لُجّة» یعنی متلاطم و متراکم، و «مُمَرّد» به معنای صاف است.
پیام‏ها:
1- مقام رسالت، با جلال و شکوه و حکومت منافاتی ندارد. (قیل لها ادخلی الصّرح)
2- در ارشاد وتبلیغ، هر کس را باید به شیوه‏ای هدایت کرد. (قیل‏لها ادخلی الصّرح) با مرفّهان، جوری برخورد نکنیم که خیال کنند ایمان به معنای فقر است.
3- امکانات مادّی باید در خدمت تبلیغ دین قرار گیرد. (قیل‏لها ادخلی الصّرح)
با اهداف سلیمان‏گونه می‏توان از صنعت و امکانات مادّی، برای ارشاد و هدایت دیگران کمک گرفت.
4- از مهمانان کافر با حُسن‏خلق پذیرایی کنید. (قیل لها ادخلی الصّرح)
5 - شأن افراد را در پذیرایی‏ها حفظ کنید. (قیل لها ادخلی الصّرح)
6- گاهی انسان می‏بیند، امّا اشتباه تشخیص می‏دهد. (خطای چشم) (حسبته لجّة)
7- کاخ نشینان کافر را در برابر صنعت و ابتکار و هنر و زیبایی‏های نظام خود، به کرنش وادارید. (صرح ممرّد من قواریر)
8 - سابقه‏ی آینه‏کاری و استفاده از شیشه در معماری، به زمان حضرت سلیمان بر می‏گردد. (صرح ممرّد من قواریر)
9- پذیرفتن حقّ، نشانه‏ی حریّت است نه ضعف. (ربّ ظلمتُ نفسی)
10- وابستگی و دلبستگی به غیر خدا و پرستش غیر او - هر کس و هر چه باشد - ظلم است. (ظلمتُ نفسی)
11- توبه‏ی واقعی آن است که گذشته‏ها را با اقرار جبران کنیم و راه آینده را با چراغ هدایت الهی طی کنیم. (ظلمتُ نفسی و أسلمتُ مع سلیمان)
12- داشتن نام و نان و عنوان و اطرافیان، شمارا در اقرار به حقّ و تغییر عقیده اسیر نکند. (ظلمتُ نفسی و أسلمتُ)
13- تکامل، مراحلی دارد: مرحله‏ی نخست: خروج از ظلمت و مرحله‏ی بعد ورود در نور است. (ظلمتُ نفسی و أسلمتُ مع سلیمان)
14- روح ایمان، همان تسلیم است. (هم سلیمان در دعوتنامه‏ی خود به آن اشاره دارد: (وأتونی مسلمین) و هم ملکه‏ی سبا در پایان کار می‏گوید: (أسلمتُ)
15- ایمان، تسلیم شدن در برابر خالق هستی است، نه در برابر خلق، گرچه سلیمان باشد. (أسلمتُ للّه)
16- زن در انتخاب عقیده و اظهار آن مستقل است. (أسلمتُ للّه)
17- ایمان به تنهایی کافی نیست، با اولیا و انبیا همراه بودن انسان را بیمه می‏کند. (أسلمتُ مع سلیمان للّه)
18- در برابر پیوندهای سیاسی، اقتصادی، نظامی و خانوادگی، پیوندهای الهی و مقدّس نیز یافت می‏شود. (مع سلیمان)
19- زر و زیور افراد وارسته را سیراب نمی‏کند، گمشده‏ی آنان دستیابی به سرچشمه‏ی هستی است. (أسلمتُ... للّه ربّ العالمین)
20- هدف حکومت انبیا، دعوت به سوی خداوند است، نه کشورگشایی. ملکه‏ی سبا نیز این حقیقت را فهمید، لذا در پایان سخنش گفت: (أسلمتُ مع سلیمان للّه ربّ العالمین)