(10) وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَیْکُمْ ورَحْمَتُهُ وَأَنَّ اللَّهَ تَوَّابٌ حَکِیمٌ
و اگر فضل و رحمت خداوند بر شما نبود (رسوا میشدید و نظام خانوادگی شما مختل میشد) قطعاً خداوند توبهپذیر و حکیم است.
نکتهها:
وقتی آیهی چهارم این سوره نازل شد و حکم نسبت دادن زنا به زنان پاکدامن را بیان کرد «سعدبن عباده» (یکی از انصار) گفت: یا رسول اللّه! اگر مردی وارد خانه شد و فاسقی را در کنار همسر خود دید چه کند؟ اگر فریاد بزند، شلاق میخورد، چون یک نفر است و شاهد هم ندارد. اگر سکوت کند، غیرتش اجازه نمیدهد. اگر به دنبال یافتن شاهد برود، کار زنا تمام میشود. به هر حال آیهی مربوط به هشتاد ضربه شلاق، برای سعد مسألهی پیچیدهای شده بود. در این میان شخصی به نام «هلالبن امیه» با اضطراب وارد شد و به پیامبر صلی الله علیه و آله عرض کرد: زنم را با مردی در حال زنا دیدم، به خدا سوگند راست میگویم.
پیامبر صلی الله علیه و آله ناراحت شد. اصحاب آن حضرت نیز هیجان زده شدند که این مرد، هم ناموسش را در چنین حالی دیده است و هم شلاق خواهد خورد، زیرا شاهدی ندارد تا سخن خود را ثابت کند. ناگهان این آیه نازل شد «والّذین یرمون ...» که اگر مردی به همسرش نسبت زنا داد و شاهدی نداشت، به جای آوردن چهار شاهد، چهار بار بگوید: «اُشهد باللّه انّی لمن الصادقین» خدا را گواه میگیرم که من از راستگویانم. و برای تحکیم و تثبیت ادّعای خود یک بار هم این جمله را بگوید: «لعنة اللّه علیّ ان کنتُ من الکاذبین» لعنت خدا بر من اگر از دروغگویان باشم.
زن نیز همچون مرد حقّ دارد از خود دفاع کند، زیرا ممکن است مردی با چهار سوگند دروغ، همسر خود را به سنگسار شدن محکوم کند و برای همیشه آبروی او و بستگانش را ببرد. اسلام که حامی حقوق همگان است برای پیشگیری از وقوع این کار، به زن نیز اجازه داده است تا برای اثبات پاکدامنی خود و نجات از سنگسار شدن، چهار بار سوگند یاد کند و چنین بگوید: «اُشهد باللّه انّه لَمِن الکاذِبین» خدا را گواه میگیرم که همسرم از دروغگویان است. و برای محکم کاری بیشتر بگوید: «غَضِب اللّه علیّ اِن کان من الصادقین» قهر و غضب خدا بر من اگر همسرم از راستگویان باشد.
در پنجمین جملهی مرد «لعنت خدا» بود و در پنجمین جملهی زن، «غضب خدا» که از لعنت شدیدتر است، زیرا حساسیّت کسی که مورد تهمت قرار گرفته است بیشتر است و برای نجات از سنگسار شدن حاضر است غضب خدا را تحمّل کند.
به هر حال در محضر قاضی و حاکم اسلامی این ده جمله (پنج جمله از مرد و پنج جمله از زن) گفته میشود که در اصطلاح به این کار، «لعان» (یکدیگر را لعن کردن) میگویند. در این مورد مسائل فقهی و حقوقی خاصّی مطرح است. قاضی و حاکم اسلامی باید زن و شوهر را موعظه نماید و سعی کند لعان واقع نشود و در صورت لزوم اجرا، آن دو را به مکانهای مقدّس مانند «مسجدالحرام» و «مسجدالنّبی» و یا مسجد دیگری ببرد و رو به قبله بنشاند، آن گاه مراسم لعان انجام گیرد.
با اجرای لعان و سوگند خوردن زن و شوهر و گفتن جملههای ذکر شده، اسلام قوانینی را در نظر گرفته است که باید به آنها عمل شود:
1- زن و مرد، بدون صیغهی طلاق، برای همیشه از یکدیگر جدا میشوند و حقّ مراجعه و ازدواج مجدد ندارند.
2- مرد هشتاد ضربه شلاق نمیخورد و زن سنگسار نمیشود.
3- اگر فرزندی از آن زن متولد شود متعلق به خود اوست نه مرد.
از این چند آیه استفاده میشود که قرار دادن چهار شاهد یا چهار سوگند آن هم با لعنت و غضب برای اثبات زنا، نشانهی آن است که خداوند با فضل و رحمت خود از طریق اینگونه احکام مانع رسوایی شده و گرنه هر روز هزاران مرد و زن یکدیگر را رسوا و قبیلهها و فامیلها را به تباهی میکشاندند.
آری، دفاع زن از شخصیّت و آبروی خود و نجات او از سنگسار شدن با گفتن چند جمله، نشانهی فضل الهی است و اگر چنین نبود بسیاری از افراد سنگسار میشدند، و آبروهایی بر باد میرفت و خانوادههایی متلاشی میشد.(ولولا فضلاللّه)
پیامها:
1- آبرو و حفظ آن در اسلام مورد توجّه است. (أربع شهادات باللّه) (قانون چهار سوگند و یک لعنت برای کنترل مردم از رسوا کردن یکدیگر است)
2- در خصوص همسر، چهار سوگند و یک لعنت، به جای چهار شاهد پذیرفته است. (اِن لم یکن لهم شهداء... فَشَهادةُ أحدهم أربع شهادات)
3- اسلام، حامی حقوق زن است. زن نیز با چهار سوگند میتواند اتّهامی را که مرد با چهار سوگند اثبات کرده، از خود دفع کند. (أربعشهادات... أربعشهادات)
4- اسلام برای پیشگیری از فرو پاشی نظام خانواده، علاوه بر چهار بار خدارا گواه گرفتن، گفتن جملهی پنجمی را نیز بر هر یک از طرفین واجب کرده است. (والخامسه)
5 - با سوگند زن راه سوء استفاده مردها بسته میشود (و یدرؤا عنها العذاب)
6- نفرین در شرایطی جایز است. (غضب اللّه علیها)
7- سود اجرای قوانین و دستورات خداوند برای خود مردم است. (و لولا فضل اللّه علیکم)
8 - عذر پذیری خداوند همیشه با مصلحت و حکمت همراه است. (تَوّابٌ حکیم)
9- قوانین کیفری اسلام، احکامی سنجیده و برخاسته از حکمت الهی است. (حکیم)