(36) وَلَقَدْ بَعَثْنَا فِی کُلِّ أُمَّةٍ رَّسُولاً أَنِ اعْبُدُواْ اللَّهَ وَاجْتَنِبُواْ الطَّغُوتَ فَمِنْهُم مَّنْ هَدَی اللَّهُ وَمِنْهُم مَّنْ حَقَّتْ عَلَیْهِ الضَّلَلَةُ فَسِیرُواْ فِی الْأَرْضِ فَانظُرُواْ کَیْفَ کَانَ عَقِبَةُ الْمُکَذِّبِینَ
ترجمه: وهمانا ما در میان هر اُمّتی پیامبری را برانگیختیم (تا به مردم بگویند) که خدا را بپرستید و از طاغوت (و هر معبودی جز خدا) دوری نمایید، پس گروهی از مردم کسانی هستند که خداوند هدایتشان کرده و بعضی از آنان گمراهی بر آنان سزاوار است، پس در زمین سیر و سفر کنید، تا ببینید که پایان کار تکذیب کنندگان چگونه بوده است؟
نکتهها:
کلمهی «اُمّة» از ریشهی «اُمّ» به معنای چیزی است که دیگری را به خود ضمیمه میکند. به هر جماعتی که دارای نوعی وحدت و اشتراک باشند، امّت گفته میشود. این کلمه 64 بار در قرآن آمده است.
کلمهی «طاغوت» برای مبالغهی طغیان بکار میرود. در قرآن به شیطان، ستمگران و مستکبران و بتها، که مایهی طغیان و نافرمانی خدا هستند، «طاغوت» گفته شده است. این کلمه جمع بسته نمیشود و هم در مورد مفرد بکار میرود (یکفر بالطاغوت) و هم در مورد جمع (اولیائهم الطاغوت)
خداوند اسباب هدایت را برای همه مردم فرستاده است، (بعثنا فی کلّ رسولاً) امّا گروهی میپذیرند و هدایت مییابند. (فمنهم من هدی اللَّه) و گروهی انکار میکنند و گمراه میشوند. (منهم من حقت علیه الضلالة) پس هدایت از اوست ولی گمراهی از ماست.
مثال جالب: زمین که به دور خورشید میچرخد، همواره بخشی از آن رو به خورشید و روشن است و بخشی پشت به خورشید و تاریک است. میتوان گفت: هر نوری که زمین دارد از خورشید است، اما هر تاریکی که زمین دارد از خود اوست.
به هر حال خداوند، ضلالت را به خود نسبت نمیدهد، مگر آنکه انسان خود زمینهی آن را فراهم کرده باشد، مانند آیهی (یضّلاللَّه الظالمین) خداوند ستمگران را گمراه میکند وآیهی (ومایضلّ به الاّ الفاسقین) خداوند جز فاسقان را گمراه نمیکند.
پیامها:
1- بعثت پیامبران، مخصوص نژاد و منطقه و قبیلهی خاصی نبوده است. (بعثنا فی کلّ امّة رسولاً)
2- دعوت به توحید و دوری از طاغوت، در رأس برنامه پیامبران بوده است. (اعبدوا اللَّه واجتنبوا الطاغوت)
3- خداپرستی با پذیرش سلطهی طاغوتها و ستمگران، نمیسازد. (اعبدوا اللَّه واجتنبوا الطاغوت)
4- با عبادت و اتصال به خداوند، انسان قدرت مبارزه با طاغوتها، پیدا میکند. (اعبدوا اللَّه واجتنبوا الطاغوت)
5- خداوند به انسان در انتخاب راه، اختیار داده است. (فمنهم منهدی... ومنهممن حقّت...)
6- سیر و سفر باید عبرتآموز باشد. (سیروا ... فانظروا)
7- تاریخ قانونمند است و سنتهای حاکم بر جامعه و تاریخ، ثابت. (سیروا... فانظروا... عاقبة المکذبین)
8- قرآن، مردم را به جهانگردی هدفدار دعوت کرده است. (سیروا... فانظروا)