(36) وَدَخَلَ مَعَهُ السِّجْنَ فَتَیَانِ قَالَ أَحَدُهُمَآ إِنِّی أَرَیَنِی أَعْصِرُ خَمْراً وَقَالَ الْأَخَرُ إِنِّی أَرَیَنِی أَحْمِلُ فَوْقَ رَأْسِی خُبْزاً تَأْکُلُ الطَّیْرُ مِنْهُ نَبِّئْنَا بِتَأْوِیلِهِ إِنَّا نَرَیَکَ مِنَ الْمُحْسِنِینَ
ترجمه: وبا یوسف دو جوان دیگر وارد زندان شدند. یکی از آن دو (نزد یوسف آمد و) گفت: من در خواب خود را دیدم که برای شراب (انگور) میفشارم و دیگری گفت: من خود را در خواب دیدم که بر سرم نانی میبرم و پرندگان از آن میخورند ما را از تعبیر خوابمان آگاه ساز، که ما ترا از نیکوکاران میبینیم.
نکتهها:
در حدیث میخوانیم: دلیل آنکه یوسف را نیکوکار نامیدند این بود که به افراد مریض در زندان رسیدگی میکرد و برای نیازمندان تلاش مینمود و برای سایرین، جا باز میکرد.**تفسیر نورالثقلین - میزان الحکمه (سجن).***
پیامها:
1- زندان و زندانی در تاریخ، سابقهی طولانی دارد.(دخل معه السجن)
2- زندان یوسف، عمومی بوده است. (معه السجن)
3- احترام افراد را حفظ کنید. قرآن از زندانیها به «فتیان» یاد میکند.
4- خوابها را ساده نگیریم، در بعضی از آنها اسراری نهفته است. (ارانی اعصر خمراً) (ممکن است انسانهای عادی نیز خوابهای مهمی ببینند.)
5- اگر مردم اعتماد به کسی پیدا کنند، تمام رازهای خود را با او در میان میگذارند. (انّا نریک من المحسنین)
6- انسانهای وارسته، در زندان نیز روی افراد تأثیر گذارند.(نریک من المحسنین)
7- حتی مجرمان و گناهکاران نیز برای نیکوکاران، جایگاه شایستهای قایلند. (انا نریک من المحسنین)