تربیت
Tarbiat.Org

تفسیر نور جلد 6
حاج شیخ محسن قرائتی

سوره یوسف آیه 3

(3) نَحْنُ نَقُصُّ عَلَیْکَ أَحْسَنَ الْقَصَصِ بِمَآ أَوْحَیْنَآ إِلَیْکَ هَذَا الْقُرْءَانَ وَ إِن کُنتَ مِن قَبْلِهِ لَمِنَ الْغَفِلِینَ
ترجمه: ما با این قرآن که به تو وحی کردیم بهترین داستان را بر تو بازگو می‏کنیم، در حالی که تو پیش از آن، از بی‏خبران بودی.
نکته‏ها:
کلمه «قصص» هم به معنای داستان و هم به معنای نقل داستان است.
قصّه و داستان در تربیت انسان سهم بسزایی دارد. زیرا داستان، تجسم عینی زندگی یک اُمت و تجربه عملی یک ملّت است. تاریخ آئینه‏ی ملّت‏هاست و هر چه با تاریخ و سرگذشت پیشینیان آشنا باشیم، گویا به اندازه عمر آن مردم زندگی کرده‏ایم. حضرت علی علیه السلام در نامه سی‏ویکم نهج‏البلاغه خطاب به فرزندش امام حسن مجتبی علیه السلام جمله‏ای دارند به این مضمون که فرزندم؛ من در سرگذشت گذشتگان چنان مطالعه کرده‏ام و به آنها آگاهم، که گویا با آنان زیسته‏ام و به اندازه‏ی آنها عمر کرده‏ام.
شاید یکی از دلایل اثرگذاری قصّه و داستان بر روی انسان، تمایل قلبی او به داستان باشد. معمولاً کتاب‏های تاریخی و آثار داستانی در طول تاریخ فرهنگ بشری رونق خاصی داشته و قابل فهم و درک برای اکثر مردم بوده است، در حالی که مباحث استدلالی و عقلانی را گروه اندکی پیگیری می‏کرده‏اند.
قرآن، داستان حضرت یوسف را به عنوان (احسن القصص) نام می‏برد. ولی در روایات به کل قرآن «احسن القصص» اطلاق شده است و البته منافاتی ندارد که در میان تمام کتب آسمانی، تمام قرآن «احسن القصص» باشد و در میان سوره‏های قرآن، این سوره «احسن القصص» باشد.**تفسیر کنزالدقائق.***
تفاوت داستان‏های قرآن با سایر داستان‏ها:
1- قصّه‏گو خداوند است. (نحن نقص)
2- هدفدار است. (نقص علیک من ابناء الرّسل ما نثبت به فؤادک)**هود، 120.***
3- حق است نه خیال. (نقصّ علیک نبأهم بالحق)**کهف، 13.***
4- بر اساس علم است نه گمان. (فلنقصنّ علیهم بعلمٍ)**اعراف، 7.***
5- وسیله تفکر است نه تخدیر. (فاقصص القصص لعلهم یتفکّرون)**اعراف، 176.***
6- وسیله عبرت است نه تفریح و سرگرمی. (لقد کان فی قصصهم عبرة)**یوسف، 111.***
داستان حضرت یوسف (احسن القصص) است، زیرا:
1- معتبرترین داستان‏هاست. (بما اوحینا)
2- در این داستان، جهاد با نفس که بزرگترین جهاد است، مطرح می‏شود.
3- قهرمان داستان، نوجوانی است که تمام کمالات انسانی را در خود دارد. (صبر و ایمان، تقوی، عفاف، امانت، حکمت، عفو و احسان)
4- تمام چهره‏های داستان خوش عاقبت می‏شوند. مثلا یوسف به حکومت می‏رسد، برادران توبه می‏کنند، پدر بینایی خود را بدست می‏آورد، کشور قحطی زده نجات می‏یابد و دلتنگی‏ها و حسادت‏ها به وصال و محبت تبدیل می‏شود.
5- در این داستان مجموعه‏ای از اضداد در کنار هم طرح شده‏اند: فراق و وصال، غم و شادی، قحطی و پرمحصولی، وفاداری و جفاکاری، مالک و مملوک، چاه و کاخ، فقر و غنا، بردگی و سلطنت، کوری و بینایی، پاکدامنی و اتهام ناروا بستن.
نه فقط داستان‏های الهی، بلکه تمام کارهای خداوند «اَحسن» است زیرا:
بهترین آفریدگار است. (احسن الخالقین)**مؤمنون، 4.***
بهترین کتاب را دارد. (انزل احسن الحدیث)**زمر، 23.***
بهترین صورت‏گر است. (فاحسن صورکم)**غافر، 64.***
بهترین دین را دارد. (و من احسن دیناً ممّن اسلم وجهه لله)**نساء، 125.***
بهترین پاداش را می‏دهد. (لیجزیهم اللَّه احسن ما عملوا)**نور، 38.***
و در برابر آن بهترین‏ها، خداوند بهترین عمل را از انسان خواسته است. (لیبلوکم ایّکم احسن عملاً)**هود، 7.***
غفلت در قرآن به سه معنی مطرح شده است:
الف: غفلت بد، نظیر آیه‏ی (انّ کثیراً من الناس عن آیاتنا لغافلون)**یونس، 92. ***همانا بسیاری مردم از آیات ما به شدت غافلند.
ب: غفلت خوب، نظیر آیه‏ی (الذین یرمون المحصنات الغافلات المؤمنات لعنوا فی الدنیا و الآخرة)**نور، 23.*** کسانی که بر زنان پاکدامن و بی‏خبر از فحشا تهمت زنا می‏زنند در دنیا و آخرت لعنت شده‏اند.
ج: غفلتِ طبیعی به معنای بی‏اطلاعی، نظیر همین آیه‏ی مورد بحث (و ان کنت من قبله لمن الغافلین)
پیام‏ها:
1- در داستان‏های قرآن، قصّه‏گو خداوند است. (نحن نقصّ)
2- برای الگو دادن به دیگران، بهترین‏ها را انتخاب ومعرفی کنیم.(احسن..)
3- قرآن احسن‏الحدیث وسوره‏ی یوسف احسن‏القصص است. (احسن‏القصص)
4- بهترین داستان، آن است که بر اساس وحی باشد. (احسن القصص بما اوحینا)
5- قرآن بازگوکننده‏ی داستان‏ها، با بهترین وزیباترین بیان است.(احسن‏القصص)
6- پیامبر امّی قبل از نزول وحی نسبت به تاریخِ گذشته، بی‏خبر و ناآشنا بود. (...لمن الغافلین)