سَیَقُوُلُ الَّذِینَ أَشْرَکُواْ لَوْ شَآءَ اللَّهُ مَآ أشْرَکْنَا وَلَآ ءَابَآؤُنَا وَلَا حَرَّمْنَا مِن شَیْءٍ کَذَ لِکَ کَذَّبَ الَّذِینَ مِن قَبْلِهِمْ حَتَّی ذَاقُواْ بَأْسَنَا قُلْ هَلْ عِندَکُم مِنْ عِلْمٍ فَتُخْرِجُوهُ لَنَا إِنْ تَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَإِنْ أَنْتُمْ إِلَّا تَخْرُصُونَ
به زودی کسانی که شرک ورزیدهاند، خواهند گفت: اگر خدا میخواست، نه ما و نه پدرانمان شرک نمیآوردیم و هیچ چیزی را (از سوی خود) حرام نمیکردیم. کسانی که پیش از آنها بودند (نیز پیامبران قبلی را) اینگونه تکذیب کردند تا آنکه طعم قهر و عذاب مارا چشیدند. بگو: آیا برای شما دانشی هست؟ آن را برای ما آشکار کنید! شما جز از گمان و خیال پیروی نمیکنید و شما جز حدسزن و دروغگویانی بیش نیستید.
نکته ها
در این آیه یک خبر غیبی از آینده مطرح است که مشرکان چه خواهند گفت، «سیقول الّذین اشرکوا» آن آینده به وقوع پیوست و آنچه پیشگویی شده بود آنان گفتند. «و قال الّذین اشرکوا» ** نحل، 35.***
این بهانه که «اگر خدامیخواست، ما و پدرانمان مشرک نمیشدیم» بارها توسّط مشرکان مطرح شده است، چنانکه در آیه 35 سورهی نحل و آیه 20 سوره زخرف نیز آمده است.
سؤال: این آیه سخن مشرکان را نقل میکند که اگر خدا از شرک ما راضی نیست، چرا ما را از آن باز نمیدارد؟ پس شرک ما مورد رضای خداست!
پاسخ: انجام هر کار از هر کسی، از مَدار قدرت خداوند بیرون نیست، لکن اراده و مشیّت خداوند آن است که انسان راه خود را آزادانه انتخاب کند. دولت که آب و برق و گاز را به منزل ما میآورد، این امکانات، دلیل راضی بودن دولت به سوءاستفاده ما نیست. خداوند به انسان عقل و وحی عطا کرده و راه حقّ و باطل را به او نشان داده و او را در انتخاب آزاد گذاشته، ولی اراده و اختیار، نشانهی راضی بودن او به خلاف ما نیست.
خداوند، خواهان ایمان اختیاری مردم است نه اجبار آنان به ایمان آوردن. در قرآن بارها آمده است که: اگر خدا میخواست، همه را هدایت میکرد و پیامبر هم حقّ اکراه و اجبار مردم به ایمان را ندارد.
پیام ها
1- رهبران و اندیشمندان دینی باید خود را برای پاسخگویی به شبهات و بهانهجوییهای آینده آماده کنند. «سیقول»
2- فرستادن انبیا و کتب آسمانی برای آنست که مردم با آزادی و اختیار، موحد شوند. پس منطق مشرکین (که اگر خدا میخواست با قهر و قدرت مانع شرک ما میشد) غلط است. «لوشاءاللَّه ما اشرکنا»
3- بدتر از گناه، توجیه آن است. مشرکان، شرک خود را توجیه کرده و آن را مشیّت الهی میدانستند. «لوشاءاللَّه ما اشرکنا» (جبرگرایی، بهانهای است برای فرار از مسئولیّت)
4- مشرکین، انحراف خود را با تاریخ نیاکان خود توجیه میکردند. «لو شاء اللَّه ما اشرکنا و لاآباؤنا»
5 - عقیده به جبر، از توجیهات بیاساس منحرفان است. «لو شاء اللَّه ما اشرکنا» شیطان هم که رهبر منحرفان است، گمراهی خود را به خدا نسبت داد و چنین گفت: «ربّ بما أغویتَنی» ** حجر، 39.***
6- مخالفان، همواره با اهرم جبر، به تکذیب پیامبران پرداختهاند. «کذلک کذّب الّذین من قبلهم»
7- قرآن از مخالفان هم تقاضای حجّت و دلیل میکند. «قل هل عندکم من علم»
8 - آنان که به بهانهی سرنوشت، از مسئولیّت میگریزند، منتظر چشیدن قهر خدا باشند. «ذاقوا بأسنا»
9- طرفداران جبر، منطق ندارند و در پی خیالاتند. «ان تتّبعون الاّ الظن»
10- اگر به جای علم و یقین، در پی ظن و گمان باشیم، گمراه خواهیم شد. «ان انتم الاّ تخرصون»