تربیت
Tarbiat.Org

تفسیر نور جلد 3(سوره های مائده و انعام)
حاج شیخ محسن قرائتی

سوره مائده آیه 106

یَأَیُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُواْ شَهَدَةُ بَیْنِکُمْ إِذَا حَضَرَ أَحَدَکُمُ الْمَوْتُ حِینَ الْوَصِیَّةِ اثْنَانِ ذَوَا عَدْلٍ مِّنکُمْ أَوْ ءَاخَرَانِ مِنْ غَیْرِکُمْ إِنْ أَنتُمْ ضَرَبْتُمْ فِی الْأَرْضِ فَأَصَبَتْکُم مُّصِیبَةُ الْمَوْتِ تَحْبِسُونَهُمَا مِن بَعْدِ الصَّلَوةِ فَیُقْسِمَانِ بِاللَّهِ إِنِ ارْتَبْتُمْ لَا نَشْتَرِی بِهِ ثَمَناً وَلَوْ کَانَ ذَا قُرْبِی‏ وَلَا نَکْتُمُ شَهَدَةَ اللَّهِ إِنَّآ إِذاً لَّمِنَ الْأَثِمِینَ‏

ای کسانی که ایمان آورده‏اید! هرگاه (نشانه‏های) مرگ یکی از شما فرا رسد، از میان خود دو نفر عادل را هنگام وصیّت به شهادت و گواهی فرا خوانید. و اگر در مسافرت بودید و مصیبت مرگ به سراغ شما آمد (و شاهد مسلمانی نبود) دو تن از غیر (همکیشان)تان را به گواهی بطلبید و اگر (در صداقت آنان) شک کردید، پس از نماز آن دو را نگاهدارید تا به خداوند قسم یاد کنند که ما حاضر نیستیم حقّ را به هیچ قیمتی بفروشیم، هر چند در مورد فامیل باشد و هرگز شهادت الهی را پنهان نمی‏کنیم، که در این صورت از گنهکارانیم.
نکته ها
مسلمانی به نام «ابن ابی ماریه» همراه دو مسیحی به نام‏های تمیم و عدی که برادر بودند، به سفر تجاری رفتند. مسلمان بیمار شد، وصیّت نامه‏ای نوشت و آن را میان وسایل خود پنهان کرد و اموال خود را به آن دو مسیحی داد که به وارثان بدهند. پس از مرگش، آن دو نفر در میان اثاثیه‏ی او اجناس گرانبهایی دیده، و برداشتند، پس از مراجعت به مدینه، باقی آنها را به وارثان دادند. ورثه، وصیت‏نامه را در میان وسایل دیدند که صورت همه‏ی اثاثیه در آن ثبت شده بود. چون مطالبه کردند، آن دو مسیحی انکار کردند، شکایت را نزد پیامبر بردند، در این هنگام بود که آیه‏ی فوق نازل شد. ** تفسیر المیزان.***
طبق حدیثی از اصول کافی، پیامبر از آن دو سوگند گرفت و تبرئه‏شان کرد، ولی چون دروغشان از طریق نامه کشف شد، حضرت بار دیگر آن دو را احضار کرد. وارثان سوگند یاد کردند که اجناس دیگری هم بوده و آنها را پس گرفتند. ** تفسیر نمونه.***
پیام ها
1- آستانه‏ی مرگ، آخرین فرصت برای وصیّت کردن است. «اذا حضر أحدکم الموت حین الوصیة»
2- مرگ، برای همه‏ی مردم یکسان است. «حضر أحدکم الموت»
3- هنگام وصیّت، مؤمن باید دقّت‏های لازم را به کار بندد. «حین الوصیّة اثنان ذوا عدل منکم»
4- برای ادای حقّ مردم، دو شاهد عادل بگیرید. «اثنان ذوا عدل»
5 - برای ادای حقّ مردم، اگر مسلمان حضور نداشت، با غیر مسلمان کار را محکم کنید. «غیرکم» (لکن غیر مسلمانی که خداوند را قبول داشته باشد تا بتواند به نام مقدّس او سوگند یاد کند) «فیقسمان باللَّه»
6- مراعات حقوق مردم همه‏جا مهم است ومکان بردار نیست. «ضربتم‏فی‏الارض»
7- برای پرداخت حقّ، هرگونه شک را دفع کنید. «تحبسونهما... ان ارتبتم»
8 - سوگند، یکی از راه‏های شک‏زدایی است. «فیقسمان»
9- تنها سوگند به نام «اللّه» ارزشمند و معتبر است. «فیقسمان باللّه»
10- برای ادای حقّ از صحنه‏های مذهبی و ملکوتی و مکان‏ها و زمان‏های مقدّس کمک بگیریم. ** حضرت علی‏علیه السلام به شخصی که تقاضای بیت‏المال (علاوه بر سهم عادی خود) داشت فرمود: روز جمعه نزد او آید. سپس او را به نمازجمعه برد و جمعیّت را به او نشان داد و فرمود: معنای تقاضای نابجای تو سرقت از اموال این مردم است. در این صحنه می‏بینیم که حضرت از نماز و جمعیّت و جمعه برای تأثیرگذاری کلام نورانی خود بهره گرفته است.*** «من بعد الصلوة فیقسمان باللّه»
11- از بهترین فرصت‏ها برای ادای حقّ باید بهره گرفت. «بعدالصلاة» (نماز در پاکی و پرهیز از دروغ نقش دارد)
12- یکی از عوامل انحراف، رسیدن به پول است. «لانشتری به ثمناً»
13- یکی از عوامل انحراف، محبّت و علاقه‏های فامیلی است. «لانشتری به ثمناً و لو کان ذاقربی»
14- تنها موردی که متن «سوگندنامه» از طریق وحی، دیکته شده است، «حقّ الناس» است. «لانشتری ...»
15- کتمان حقّ و خیانت در گواهی، عادل را فاسق می‏کند و در همه ادیان الهی، حرام شمرده شده است. («ذواعدل»، می‏شود «من الآثمین»)