یَأَیُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُواْ شَهَدَةُ بَیْنِکُمْ إِذَا حَضَرَ أَحَدَکُمُ الْمَوْتُ حِینَ الْوَصِیَّةِ اثْنَانِ ذَوَا عَدْلٍ مِّنکُمْ أَوْ ءَاخَرَانِ مِنْ غَیْرِکُمْ إِنْ أَنتُمْ ضَرَبْتُمْ فِی الْأَرْضِ فَأَصَبَتْکُم مُّصِیبَةُ الْمَوْتِ تَحْبِسُونَهُمَا مِن بَعْدِ الصَّلَوةِ فَیُقْسِمَانِ بِاللَّهِ إِنِ ارْتَبْتُمْ لَا نَشْتَرِی بِهِ ثَمَناً وَلَوْ کَانَ ذَا قُرْبِی وَلَا نَکْتُمُ شَهَدَةَ اللَّهِ إِنَّآ إِذاً لَّمِنَ الْأَثِمِینَ
ای کسانی که ایمان آوردهاید! هرگاه (نشانههای) مرگ یکی از شما فرا رسد، از میان خود دو نفر عادل را هنگام وصیّت به شهادت و گواهی فرا خوانید. و اگر در مسافرت بودید و مصیبت مرگ به سراغ شما آمد (و شاهد مسلمانی نبود) دو تن از غیر (همکیشان)تان را به گواهی بطلبید و اگر (در صداقت آنان) شک کردید، پس از نماز آن دو را نگاهدارید تا به خداوند قسم یاد کنند که ما حاضر نیستیم حقّ را به هیچ قیمتی بفروشیم، هر چند در مورد فامیل باشد و هرگز شهادت الهی را پنهان نمیکنیم، که در این صورت از گنهکارانیم.
نکته ها
مسلمانی به نام «ابن ابی ماریه» همراه دو مسیحی به نامهای تمیم و عدی که برادر بودند، به سفر تجاری رفتند. مسلمان بیمار شد، وصیّت نامهای نوشت و آن را میان وسایل خود پنهان کرد و اموال خود را به آن دو مسیحی داد که به وارثان بدهند. پس از مرگش، آن دو نفر در میان اثاثیهی او اجناس گرانبهایی دیده، و برداشتند، پس از مراجعت به مدینه، باقی آنها را به وارثان دادند. ورثه، وصیتنامه را در میان وسایل دیدند که صورت همهی اثاثیه در آن ثبت شده بود. چون مطالبه کردند، آن دو مسیحی انکار کردند، شکایت را نزد پیامبر بردند، در این هنگام بود که آیهی فوق نازل شد. ** تفسیر المیزان.***
طبق حدیثی از اصول کافی، پیامبر از آن دو سوگند گرفت و تبرئهشان کرد، ولی چون دروغشان از طریق نامه کشف شد، حضرت بار دیگر آن دو را احضار کرد. وارثان سوگند یاد کردند که اجناس دیگری هم بوده و آنها را پس گرفتند. ** تفسیر نمونه.***
پیام ها
1- آستانهی مرگ، آخرین فرصت برای وصیّت کردن است. «اذا حضر أحدکم الموت حین الوصیة»
2- مرگ، برای همهی مردم یکسان است. «حضر أحدکم الموت»
3- هنگام وصیّت، مؤمن باید دقّتهای لازم را به کار بندد. «حین الوصیّة اثنان ذوا عدل منکم»
4- برای ادای حقّ مردم، دو شاهد عادل بگیرید. «اثنان ذوا عدل»
5 - برای ادای حقّ مردم، اگر مسلمان حضور نداشت، با غیر مسلمان کار را محکم کنید. «غیرکم» (لکن غیر مسلمانی که خداوند را قبول داشته باشد تا بتواند به نام مقدّس او سوگند یاد کند) «فیقسمان باللَّه»
6- مراعات حقوق مردم همهجا مهم است ومکان بردار نیست. «ضربتمفیالارض»
7- برای پرداخت حقّ، هرگونه شک را دفع کنید. «تحبسونهما... ان ارتبتم»
8 - سوگند، یکی از راههای شکزدایی است. «فیقسمان»
9- تنها سوگند به نام «اللّه» ارزشمند و معتبر است. «فیقسمان باللّه»
10- برای ادای حقّ از صحنههای مذهبی و ملکوتی و مکانها و زمانهای مقدّس کمک بگیریم. ** حضرت علیعلیه السلام به شخصی که تقاضای بیتالمال (علاوه بر سهم عادی خود) داشت فرمود: روز جمعه نزد او آید. سپس او را به نمازجمعه برد و جمعیّت را به او نشان داد و فرمود: معنای تقاضای نابجای تو سرقت از اموال این مردم است. در این صحنه میبینیم که حضرت از نماز و جمعیّت و جمعه برای تأثیرگذاری کلام نورانی خود بهره گرفته است.*** «من بعد الصلوة فیقسمان باللّه»
11- از بهترین فرصتها برای ادای حقّ باید بهره گرفت. «بعدالصلاة» (نماز در پاکی و پرهیز از دروغ نقش دارد)
12- یکی از عوامل انحراف، رسیدن به پول است. «لانشتری به ثمناً»
13- یکی از عوامل انحراف، محبّت و علاقههای فامیلی است. «لانشتری به ثمناً و لو کان ذاقربی»
14- تنها موردی که متن «سوگندنامه» از طریق وحی، دیکته شده است، «حقّ الناس» است. «لانشتری ...»
15- کتمان حقّ و خیانت در گواهی، عادل را فاسق میکند و در همه ادیان الهی، حرام شمرده شده است. («ذواعدل»، میشود «من الآثمین»)