تربیت
Tarbiat.Org

تفسیر نور جلد 3(سوره های مائده و انعام)
حاج شیخ محسن قرائتی

سوره مائده آیه 32

مِنْ أَجْلِ ذَ لِکَ کَتَبْنَا عَلَی‏ بَنِی إِسْرَ ءِیلَ أَنَّهُ مَن قَتَلَ نَفْسَا بِغَیْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسَادٍ فِی الْأَرْضِ فَکَأَنَّمَا قَتَلَ النَّاسَ جَمِیعاً وَمَنْ أَحْیَاهَا فَکَأَنَّمَآ أَحْیَا النَّاسَ جَمِیعاً وَلَقَدْ جَآءَتْهُمْ رُسُلُنَا بِالْبَیِّنَتِ ثُمَّ إِنَّ کَثِیراً مِّنْهُم بَعْدَ ذَ لِکَ فِی الْأَرْضِ لَمُسْرِفُونَ‏

به همین جهت، بر بنی‏اسرائیل نوشتیم که هر کس انسانی را جز به قصاص یا به کیفر فساد در زمین بکشد پس چنان است که گویی همه‏ی مردم را کشته است، و هر که انسانی را زنده کند (و از مرگ یا انحراف نجات دهد) گویا همه‏ی مردم را زنده کرده است و البتّه رسولان ما دلایل روشنی را برای مردم آوردند، امّا (با این همه) بسیاری از مردم بعد از آن (پیام انبیا) در روی زمین اسرافکار شدند.
نکته ها
در این آیه از کشتن یک نفر به منزله‏ی کشتن همه مردم مطرح شده است. برای توضیح این حقیقت چند بیان و معنا می‏توان عرضه کرد:
الف: قتل یک نفر، کیفری همچون قتل همه مردم را دارد.
ب: حرمت قتل یک نفر نزد خداوند، به منزله قتل همه‏ی مردم نزد شماست.
ج: قتل یک نفر، بی‏اعتنایی به مقام انسانیّت است.
ه : قتل یک نفر، سلب امنیّت از همه‏ی مردم است.
و: چون انسان‏ها به منزله‏ی اعضای یک پیکرند، پس قتل یکی قتل همه است.
ز: جایگاه دوزخی قاتل یک نفر، جایگاه کسی است که قاتل همه باشد. ** کافی، ج‏7، ص‏271.***
ح: قتل یک نفر، زمینه‏ساز قتل همه است.
ط: یک انسان می‏تواند سرچشمه‏ی یک نسل باشد، پس قتل او به منزله‏ی قتل یک نسل است. (به نظر می‏رسد این احتمال بهتر است)
در روایات می‏خوانیم: فانی‏شدن تمام دنیا نزد خداوند، از کشتن یک‏مؤمن آسان‏تر است. ** بحار، ج‏10، ص‏382. این حدیث را در شب جمعه آخر ماه رمضان 1379 می‏نویسم که روز جمعه‏اش روز قدس است و در حالی که تلویزیون‏های دنیا صحنه‏های دلخراشی از کشتن مسلمانان بی‏پناه فلسطین را به دست صهیونیست‏ها نشان می‏دهند.***
امام صادق‏علیه السلام فرمودند: کسی که در موضعی که آب یافت نمی‏شود، تشنه‏ای را سیراب کند، مانند کسی است که نفسی را زنده کرده باشد. **مکارم‏الاخلاق، ص‏135.***
طبق آیات و روایات، هدایت وارشاد مردم به راه حقّ، نوعی احیا می‏باشد و گمراه کردن مردم، نوعی قتل است. سوره انفال، آیه 24، دعوت پیامبر را مایه‏ی حیات مردم می‏خواند: «دعاکم لما یحییکم».
امام صادق‏علیه السلام نیز فرمودند: «مَن اخرجها من ضلال الی هدی فکانّما أحیاها ومن اخرجها من هدی الی الضلال فقد قتلها» هرکس نفس منحرفی را هدایت کند او را زنده کرده و هر کس دیگری را منحرف کند او را کشته است. **کافی، ج‏2، ص‏210.***
امام صادق‏علیه السلام فرمودند: «نجاها من غرق او حرق او سَبُع او عدوّ» مراد از احیای نفس، نجات گرفتاران از غرق وآتش سوزی ودرّنده یا دشمن است. **تفسیر برهان.*** و در روایت دیگر آنمده است: کسی که به گرسنه‏ای غذا ندهد، به منزله‏ی کشتن اوست وغذا دادن، به منزله‏ی زنده کردن اوست. **کافی، ج‏2، ص‏204.***
امام باقرعلیه السلام فرمود: مسرفان همان کسانی هستند که حرام‏ها را حلال می‏شمرند و خون‏ها را می‏ریزند. **تفسیر نورالثقلین.***
پیام ها
1- گاهی حوادث تاریخی، عامل صدور فرمان‏های الهی است. «من أجل ذلک»
2- انسان‏ها و سرنوشتشان در طول تاریخ به هم پیوند دارند. «من أجل ذلک کتبنا علی بنی اسرائیل»
3- احکام الهی حکمت دارد وگزاف نیست. «من اجل ذلک»
4- برای جلوگیری از سنگدلی وپرهیز از تکرار حادثه، کیفر ومجازات لازم است. «من اجل ذلک کتبنا»
5 - جان همه‏ی انسان‏ها از هر نژاد و منطقه که باشند، محترم است. «نفساً»
6- اعدام مفسد، در قانون بنی‏اسرائیل نیز بوده است. «کتبنا علی بنی‏اسرائیل انّه من قتل نفساً بغیر نفس او فساد فی الارض»
7- خودکشی و سقط جنین، از نمونه‏های «قتل نفس» و حرام است. «من قتل نفساً...»
8 - جان کسی که در زمین فساد می‏کند یا برای جان مردم ارزشی قائل نیست و آنان را به قتل می‏رساند، بی‏ارزش است و باید از بین برود. «بغیر نفس او فساد»
9- کشتن انسان در دو مورد جایز است:
الف: به عنوان قصاصِ قاتل. «بغیر نفس»
ب: برای از بین بردن مفسد. «او فساد»
10- ارزش عمل مربوط به انگیزه و هدف است. کشتن یک نفربه قصد تجاوز، به قتل رساندن یک جامعه است؛ «فکانّما قتل النّاس جمیعاً» امّا کشتن به عنوان قصاص، حیات جامعه است. «ولکم فی القصاص حیوة» **بقره، 179.***
11- تجاوز به حقوق یک فرد، تهدید امنیّت جامعه است. «فکانّما قتل النّاس جمیعاً» آنان که کارشان نجات جان انسان‏هاست، مانند پزشکان، پرستاران، مأموران آتش‏نشانی، امدادگران، داروسازان و... باید قدر خود وارزش کار خویش را بدانند. «فکانّما قتل النّاس جمیعاً»
12- نشان جامعه‏ی زنده، امداد رسانی به گرفتاران و نجات جانهاست. «من أحیاها فکأنّما أحیی النّاس جمیعاً»
13- عدم ایمان وعمل مردم به گفتار رسولان، در طول تاریخ بوده است. «و لقد جائتهم رسلنا بالبیّنات ثمّ انّ کثیراً منهم بعد ذلک فی الارض لمسرفون»
14- انسان مختار است، با آمدن پیامبران هم می‏تواند راه خلاف برود. «و لقد جائتهم رسلنا بالبیّنات... بعد ذلک فی الارض لمسرفون»