مِنْ أَجْلِ ذَ لِکَ کَتَبْنَا عَلَی بَنِی إِسْرَ ءِیلَ أَنَّهُ مَن قَتَلَ نَفْسَا بِغَیْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسَادٍ فِی الْأَرْضِ فَکَأَنَّمَا قَتَلَ النَّاسَ جَمِیعاً وَمَنْ أَحْیَاهَا فَکَأَنَّمَآ أَحْیَا النَّاسَ جَمِیعاً وَلَقَدْ جَآءَتْهُمْ رُسُلُنَا بِالْبَیِّنَتِ ثُمَّ إِنَّ کَثِیراً مِّنْهُم بَعْدَ ذَ لِکَ فِی الْأَرْضِ لَمُسْرِفُونَ
به همین جهت، بر بنیاسرائیل نوشتیم که هر کس انسانی را جز به قصاص یا به کیفر فساد در زمین بکشد پس چنان است که گویی همهی مردم را کشته است، و هر که انسانی را زنده کند (و از مرگ یا انحراف نجات دهد) گویا همهی مردم را زنده کرده است و البتّه رسولان ما دلایل روشنی را برای مردم آوردند، امّا (با این همه) بسیاری از مردم بعد از آن (پیام انبیا) در روی زمین اسرافکار شدند.
نکته ها
در این آیه از کشتن یک نفر به منزلهی کشتن همه مردم مطرح شده است. برای توضیح این حقیقت چند بیان و معنا میتوان عرضه کرد:
الف: قتل یک نفر، کیفری همچون قتل همه مردم را دارد.
ب: حرمت قتل یک نفر نزد خداوند، به منزله قتل همهی مردم نزد شماست.
ج: قتل یک نفر، بیاعتنایی به مقام انسانیّت است.
ه : قتل یک نفر، سلب امنیّت از همهی مردم است.
و: چون انسانها به منزلهی اعضای یک پیکرند، پس قتل یکی قتل همه است.
ز: جایگاه دوزخی قاتل یک نفر، جایگاه کسی است که قاتل همه باشد. ** کافی، ج7، ص271.***
ح: قتل یک نفر، زمینهساز قتل همه است.
ط: یک انسان میتواند سرچشمهی یک نسل باشد، پس قتل او به منزلهی قتل یک نسل است. (به نظر میرسد این احتمال بهتر است)
در روایات میخوانیم: فانیشدن تمام دنیا نزد خداوند، از کشتن یکمؤمن آسانتر است. ** بحار، ج10، ص382. این حدیث را در شب جمعه آخر ماه رمضان 1379 مینویسم که روز جمعهاش روز قدس است و در حالی که تلویزیونهای دنیا صحنههای دلخراشی از کشتن مسلمانان بیپناه فلسطین را به دست صهیونیستها نشان میدهند.***
امام صادقعلیه السلام فرمودند: کسی که در موضعی که آب یافت نمیشود، تشنهای را سیراب کند، مانند کسی است که نفسی را زنده کرده باشد. **مکارمالاخلاق، ص135.***
طبق آیات و روایات، هدایت وارشاد مردم به راه حقّ، نوعی احیا میباشد و گمراه کردن مردم، نوعی قتل است. سوره انفال، آیه 24، دعوت پیامبر را مایهی حیات مردم میخواند: «دعاکم لما یحییکم».
امام صادقعلیه السلام نیز فرمودند: «مَن اخرجها من ضلال الی هدی فکانّما أحیاها ومن اخرجها من هدی الی الضلال فقد قتلها» هرکس نفس منحرفی را هدایت کند او را زنده کرده و هر کس دیگری را منحرف کند او را کشته است. **کافی، ج2، ص210.***
امام صادقعلیه السلام فرمودند: «نجاها من غرق او حرق او سَبُع او عدوّ» مراد از احیای نفس، نجات گرفتاران از غرق وآتش سوزی ودرّنده یا دشمن است. **تفسیر برهان.*** و در روایت دیگر آنمده است: کسی که به گرسنهای غذا ندهد، به منزلهی کشتن اوست وغذا دادن، به منزلهی زنده کردن اوست. **کافی، ج2، ص204.***
امام باقرعلیه السلام فرمود: مسرفان همان کسانی هستند که حرامها را حلال میشمرند و خونها را میریزند. **تفسیر نورالثقلین.***
پیام ها
1- گاهی حوادث تاریخی، عامل صدور فرمانهای الهی است. «من أجل ذلک»
2- انسانها و سرنوشتشان در طول تاریخ به هم پیوند دارند. «من أجل ذلک کتبنا علی بنی اسرائیل»
3- احکام الهی حکمت دارد وگزاف نیست. «من اجل ذلک»
4- برای جلوگیری از سنگدلی وپرهیز از تکرار حادثه، کیفر ومجازات لازم است. «من اجل ذلک کتبنا»
5 - جان همهی انسانها از هر نژاد و منطقه که باشند، محترم است. «نفساً»
6- اعدام مفسد، در قانون بنیاسرائیل نیز بوده است. «کتبنا علی بنیاسرائیل انّه من قتل نفساً بغیر نفس او فساد فی الارض»
7- خودکشی و سقط جنین، از نمونههای «قتل نفس» و حرام است. «من قتل نفساً...»
8 - جان کسی که در زمین فساد میکند یا برای جان مردم ارزشی قائل نیست و آنان را به قتل میرساند، بیارزش است و باید از بین برود. «بغیر نفس او فساد»
9- کشتن انسان در دو مورد جایز است:
الف: به عنوان قصاصِ قاتل. «بغیر نفس»
ب: برای از بین بردن مفسد. «او فساد»
10- ارزش عمل مربوط به انگیزه و هدف است. کشتن یک نفربه قصد تجاوز، به قتل رساندن یک جامعه است؛ «فکانّما قتل النّاس جمیعاً» امّا کشتن به عنوان قصاص، حیات جامعه است. «ولکم فی القصاص حیوة» **بقره، 179.***
11- تجاوز به حقوق یک فرد، تهدید امنیّت جامعه است. «فکانّما قتل النّاس جمیعاً» آنان که کارشان نجات جان انسانهاست، مانند پزشکان، پرستاران، مأموران آتشنشانی، امدادگران، داروسازان و... باید قدر خود وارزش کار خویش را بدانند. «فکانّما قتل النّاس جمیعاً»
12- نشان جامعهی زنده، امداد رسانی به گرفتاران و نجات جانهاست. «من أحیاها فکأنّما أحیی النّاس جمیعاً»
13- عدم ایمان وعمل مردم به گفتار رسولان، در طول تاریخ بوده است. «و لقد جائتهم رسلنا بالبیّنات ثمّ انّ کثیراً منهم بعد ذلک فی الارض لمسرفون»
14- انسان مختار است، با آمدن پیامبران هم میتواند راه خلاف برود. «و لقد جائتهم رسلنا بالبیّنات... بعد ذلک فی الارض لمسرفون»