وَلَقَدْ أَخَذَ اللَّهُ مِیثَقَ بَنِی إِسْرَ ءِیلَ وَبَعَثْنَا مِنْهُمُ اثْنَیْ عَشَرَ نَقِیباً وَقَالَ اللَّهُ إِنِّی مَعَکُمْ لِئِنْ أَقَمْتُمُ الصَّلَو ةَ وَءَاتَیْتُمُ الزَّکَو ةَ وَ ءَامَنْتُم بِرُسُلِی وَعَزَّرْتُمُوهُمْ وَأَقْرَضْتُمُ اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً لَّأُکَفِّرَنَّ عَنکُمْ سَیِّاتِکُمْ وَلَأُدْخِلَنَّکُمْ جَنَّتٍ تَجْرِی مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَرُ فَمَن کَفَرَ بَعْدَ ذَ لِکَ مِنکُمْ فَقَدْ ضَلَّ سَوَآءَ السَّبِیلِ
و به تحقیق خداوند از بنیاسرائیل پیمان گرفت، و از میان آنان دوازده سرپرست (برای دوازده طایفه) برانگیختیم، و خداوند (به آنان) فرمود: من با شمایم، اگر نماز به پا دارید و زکات بپردازید و به پیامبرانم ایمان آورده و یاریشان کنید وبه خداوند وامی نیکو دهید، قطعاً گناهانتان را میپوشانم و شمارا به باغهایی وارد میکنم که نهرها زیر (درختان) آن جاری است. پس از این، هر کس از شما کافر شود، به راستی از راه راست منحرف گشته است.
نکته ها
«عزّرتموهم» از «عَزّر»، به معنای یاری کردن همراه با احترام است.
«سواء السبیل»، به وسط راه را میگویند که انحراف از آن، سقوط را به همراه دارد.
نقبای بنیاسرائیل، وزرای حضرت موسی علیه السلام و سرپرستان دوازده طایفه از آنان بودند. از رسول خدا صلی الله علیه وآله روایت است که فرمود: خلفای پس از من دوازده نفرند، به تعداد نقبای بنیاسرائیل. **مسند احمدبن حنبل، ج 1، ص 398.*** مخالفان راه اهلبیت، بسیار کوشیدند که این عدد را بر خلفای راشدین، خلفای بنیامیّه و خلفای بنیعبّاس منطبق سازند، با اینکه با هیچ کدام جور در نمیآید. و این تلاش بیهوده در حالی است که دهها حدیث از زبان پیامبر خداصلی الله علیه وآله که نام این دوازده تن را در بردارد، در کتب معتبر شیعه و سنّی به چشم میخورد که نخستین آنان علیعلیه السلام و آخرینشان حضرت مهدی علیه السلام است.
پیام ها
1- نماز، زکات، یاری انبیا و انفاق، در برنامههای ادیان الهی دیگر نیز بوده است. «میثاق بنیاسرائیل...»
2- همراهی خداوند با ما چند شرط دارد: نماز، زکات، ایمان، نصرت انبیا، انفاق. «انّی معکم لئن اقمتم الصّلوة و...»
3- ایمان به انبیا به تنهایی کافی نیست، یاری آنان هم لازم است. «و عزّرتموهم»
4- انجام همهی واجبات کارساز است، نه فقط بعضی از آنها. «لئن اقمتم الصلوة... و اقرضتم اللَّه»
5 - کمک به خلق خدا، کمک به خداست. «أقرضتم اللّه» به جای «اقرضتم النّاس»
6- قرض دادن باید به شیوهای نیکو باشد. (از مال خوب با نیّت خوب با سرعت و بدون منّت.) «قرضاً حسناً»
7- قرار گرفتن موضوع قرض در کنار اموری مانند: نماز و زکات و ایمان به رُسل و یاری انبیا، وترتّب مغفرت وپاداش الهی بر آن، نشانگر اهمیّت فوقالعادهی آن است. (قرض، شامل عموم کمکها میشود که نمونهی روشن و معمولی آن، وام دادن به مردم است.)
8 - رهبر جامعه باید از سوی خدا تعیین شود، و برگزیدگان انبیا هم باید به فرمان خداوند باشند. «بعثنا منهم اثنی عشر نقیبا»
9- نماز و زکات و انفاق، در کنار پذیرش و یاری رهبران الهی مفهوم دارد. «اقمتم الصلوة و آتیتم الزّکاة وآمنتم برسلی و عزّرتموهم»
10- رهبر، اگر از خود مردم باشد، موفّق است. «بعثنا منهم»
11- بهشت را به «بها» دهند، نه بهانه. اگر نماز، زکات، ایمان، امداد و انفاق بود، بهشت هم هست. «لئن اقمتم الصّلوة... لاُدخلنّکم جنّات»
12- بهشت، جای آلودگان نیست، ابتدا باید پاک شد، آنگاه به بهشت رفت. «لاکفّرنّ... لاُدخلنّکم»
13- راه دستیابی به عفو خدا، ایمان و عمل صالح است. «لئن آمنتم... واقرضتم... لاکفّرنّ»
14- بعد از اخذ میثاق و اتمام حجّت و بیان شرایط دریافت الطاف الهی، راه عذر و بهانه برای کسی نیست. «فمن کفر بعد ذلک منکم فقد ضلّ سواء السبیل»
15- هرکس به دستورهای الهی کفر ورزد، از مسیر اعتدال خارج شده است. «فمن کفر... فقد ضلّ سواء السبیل» (آری، اقامهی نماز، پرداخت زکات، ایمان به انبیا و وفاداری به پیمانها، راه میانه است که نافرمانان آن را گم کردهاند.)