تربیت
Tarbiat.Org

تفسیر نور جلد 2
حاج شیخ محسن قرائتی

سوره نساء آیه 25

جزء ( 5 )
(25) وَمَنْ لَّمْ یَسْتَطِعْ مِنْکُمْ طَوْلاً أنْ یَنْکِحَ الْمُحْصَنَتِ الْمُؤْمِنَتِ فَمِن مَّا مَلَکَتْ أَیمَنُکُمِ مِّنْ فَتَیَتِکُمُ الْمُؤْمِنَتِ وَاللَّهُ أَعْلَمُ بِإِیمَنِکُمْ بَعْضُکُمْ مِّنْ بَعْضٍ فَانْکِحُوهُنَّ بِإِذْنِ أَهْلِهِنَّ وَءَاتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ مُحْصَنَتٍ غَیْرَ مُسَفِحَتٍ وَلَا مُتَّخِذَ تِ أَخْدَانٍ فَإِذَآ أُحْصِنَّ فَإِنْ أَتَیْنَ بِفَحِشَةٍ فَعَلَیْهِنَّ نِصْفُ مَا عَلَی الْمُحْصَنَتِ مِنَ الْعَذَابِ ذَ لِکَ لِمَنْ خَشِیَ الْعَنَتَ مِنْکُمْ وَأَنْ تَصْبِرُواْ خَیْرٌ لَّکُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَّحِیمٌ‏
و هر کس از شما، که توانایی مالی ندارد تا با زنان آزادِ باایمان ازدواج کند، پس از کنیزانِ با ایمانی که شما مالک آنید، (به زنی بگیرد) و خداوند به ایمان شما داناتر است. همه از یکدیگرید، پس (نگویید: که من آزادم و تو کنیز. و) با اذن صاحبانشان آن کنیزان را به همسری درآورید و مهریه نیکو و به‏طور شایسته به آنان بدهید، به شرط آنکه پاکدامن باشند، نه اهل فحشا و نه اهل دوست گرفتن‏های پنهانی. پس آنگاه که کنیزان، صاحب همسر شدند، اگر مرتکب زنا شوند، کیفرشان نصف کیفر زنانِ آزاد است. این (نوع از ازدواج،) برای کسانی از شما رواست که از (رنج وفشار بی‏همسری و) افتادن به گناه و زنا بر خود بترسد، با این همه، صبر کردن (وازدواج نکردن با کنیزان) برایتان بهتر است و خداوند بخشنده و مهربان است.
نکته ها:
چنانکه در نکته‏های آیه قبل گفته شد، مراد از (المحصنات المؤمنات) در این آیه، زنان آزاد است. زیرا در مقابل آن، (فتیاتکم المؤمنات) بکار رفته که به معنای کنیزان است. قرآن در جای دیگر نیز در مورد کنیزان، واژه‏ی «فتیات» را بکار برده و می‏فرماید: (لاتکرهوافتیاتکم‏علی‏البغاء)**نور، 33.*** کنیزان خود را برارتکاب زنا اجبار نکنید.
کلمه‏ی «اَخدان»، جمع «خِدن» به معنای دوست ورفیق است، امّا معمولا در مورد کسانی به کار می‏رود که ارتباط با آنها به صورت پنهانی وبرای امور نامشروع است. این کلمه در مقابلِ «مسافحات» بکار رفته که به معنای کسانی است که زنای آشکار و علنی دارند.
کلمه‏ی «طَول» به معنای توانایی و داشتن امکانات است و کلمه‏ی «عَنت» به معنای سختی و رنج و مشکلات اشت.
کسانی که مالک کنیز می‏شوند، بدون آنکه نیازی به عقدِ ازدواج باشد، حقّ آمیزش با او را دارند. لذا مراد از ازدواج با کنیزان که در این آیه مطرح شده است، ازدواج با کنیز دیگران است که باید با اجازه‏ی صاحبان آنها باشد.
گرچه ازدواج با کنیزان نکوهیده است، امّا در میان آنها زنان برجسته‏ی بسیاری بوده‏اند که صاحب کمالات بوده و به همین جهت برخی اولیای خدا آنان را به همسری گرفته و از آنان صاحب فرزندانی بزرگ شده‏اند.
پیام ها:
1- در اسلام، برای موضوع ازدواج، بن‏بست نیست. (ومن لم یستطع)
2- قانونگذار باید به نیازهای طبیعی افراد جامعه از یک سو و فشارهای اقتصادی آنان از سوی دیگر توجّه داشته باشد. (و من لم یستطع....)
3- ازدواج با کنیز را تحمّل کنید، ولی ننگ گناه را هرگز. (فمن ما ملکت ایمانکم)
4- از ازدواج با زن آزاد می‏توان صرف نظر کرد، ولی از شرط ایمان نمی‏توان گذشت. (فتیاتکم المؤمنات)
5 - ایمان، شرط اساسی در هر ازدواجی است. (المحصنات المؤمنات، فتیاتکم المؤمنات)
6- ایمان ظاهری برای ازدواج کافی است، ما مأمور به باطن نیستیم. (واللَّه اعلم بایمانکم )
7- ازدواج با کنیز، حقارت نیست. (بعضکم من بعض)
8 - رضایتِ مالک کنیز در ازدواج، مانند اذن پدرِ دختر، شرط است. (باذن‏اهلهنّ)
9- مالکان بدانند که کنیزان از اهل خودشانند. (اهلهنّ)
10- به کنیزان نیز مثل زنان آزاد، باید مهریه نیکو داد. (آتوهنّ اجورهنّ بالمعروف)
11- مهریه را به خود کنیز بدهید. حقوق اقتصادی و اجتماعی بردگان باید مراعات شود. (آتوهنّ اُجورهنّ)
12- میزان مهریه باید بر اساس عُرف و شئون زن باشد. (بالمعروف)
13- شرطِ بقای ازدواج، پاکدامنی، دوری از فحشا و روابط نامشروع است. (محصنات غیر مسافحات ...)
14- مجازات زن بدکار اگر کنیز باشد، به خاطر کنیز بودن و محرومیّت‏های آن،به نصف کاهش می‏یابد. (فعلیهنّ نصف ما علی المحصنات)
15- فراهم آوردن ازدواج‏های سهل و آسان در جامعه، راه جلوگیری از مفاسد جنسی است. (ذلک لمن خشی العنت)
16- سالم‏سازی روانی از اهداف اسلام است. (ذلک لمن خشی العنت)
17- صبر و خودداری، از ازدواج با کنیز بهتر است. (وان تصبروا خیر لکم)