به اعتقاد من، مسألهی قوّهی قضاییه از مسایل بسیار مهم است. در همین خصوص نکاتی را مطرح میکنم:
نکتهی اول این است که تکلیف اصلی قوّهی قضاییه، عبارت از اقانهی قسط و عدل است. این، در حرکت و دعوت انبیا، شاید اصلیترین امر مربوط به زندگی مردم باشد. حالا آن مسایل معنوی و تعالی روحی و امثال اینها، به جاری خود محفوظ است. در عین حال، آنچه که مربوط به ادارهی زندگی مردم میشود، هیچ چیزیی به قدر عدل و قسط - نه در قرآن و نه در حدیث - مورد توجه قرار نگرفته است. البته، رفاه زندگی مردم و تأمین امنیت که یکی از لوازم زندگی آنهاست، وجود دارد؛ اما تکیهیی که روی عدل شده - که قیام همهی امور بر قیام عدل میباشد - روی هیچ چیز دیگر نشده است.
البته، عدل فقط به وسیلهی قوّهی قضاییه اجرا نمیشود؛ بلکه همهی دست اندرکاران حکومت اسلامی به سهم خود در اقامهی عدل موظف هستند؛ منتها ضامنش قوّهی قضاییه است. اگر شما که قوّهی قضاییه هستید، عادل باشید و در هر شرایط و نسبت به هر کسی - از شخص من با آحاد مردم و مابین همهی مسؤولان حکومتی - عدالت را هدف اصلی و غیر قابل اغماض بدانید، امکان ندارد که بتوانند از عدالت منحرف بشوند؛ زیرا دست قوی قاضی که هم به دنبال عدل است وهم به موارد اجرای عدالت - یعنی به مفهوم عدالت و آن چنان که باید عدالت را اجرا کند - بصیر است و هم به موارد تخلفش - یعنی خارجیان و موضوعات خارجی - آگاه میباشد، سراغ آن متخلف میآنید و - گریبان او را میگیرد و نمیگذارد که از عدل تخلف بشود.
پس، سلامت همهی عالم به سلامت شما و دستگاهتان وابسته است. اگر این دستگاه سالم شد، همهی دستگاهها - چه بخواهند و چه نخواهند ولو قصراً و جبراً - به سمت سلامت نبود، همهی دستگاهها هم سالم بنا بشوند، یقیناً به طرف عدم سلامت سوق داده خواهند شد؛ به خاطر این که طبیعت انسان، طبیعت آسیب پذیری است و اگر دست قوی تضمین کننده بالای سرش نباشد، به سمت عدم سلامت سوق داده خواهد شد. پس، اگر این دستگاه سالم شد، میتوان این گونه نتیجه گرفت که همه سالم خواهند شد و اگر دستگاه سالم نبود، همه ناسالم خواهند شد؛ ولو در اول ناسالم نبودند. این، اهمّیت دستگاه قضایی را میرساند.
بنابراین، اولین هدفی که باید در این جا مورد نظر باشد، اقامهی قسط است. هر کسی که وارد دستگاه قضایی میشود، باید در درجهی اول تکلیف خود را این بداند که در جامعه قسط و عدل اقامه بشود. حالا این قسط و عدل چگونه در جامعه اقامه خواهد شد - یعنی ملاک قسط و عدل چیست - آن بحث دیگری است. حکومت و قوانین ما اسلامی است و طبیعتاً قسط و عدل، جز با انطباق به قوانین اسلامی تحقق پیدا نمیکند. هر چه خلاف اسلام بود، عدل و قسط نیست؛ بلکه ظالم است. این، بحثی جداگانه است. به هر حال، آنچه که بالاخره عدل و قسط از آب در خواهد آمد، بایستی هدف اول قوهی قضاییه باشد.
در تمام مراحل، مسؤولان بخشهای مختلف و قضاتی که خودشان مباشرتاً امر قضاوت را اجرا میکنند و دستگاههای دادسراها و مقدمات قضاوت و دادستانها و بازپرسها و کسانی که از مقدمات تا زندان و یا بازداشت موقت مدخلیت دارند و مجازاتهای گوناگون را اجرا میکنند و نیز کسانی که در این مجموعه کار راه میاندازند، اعم از پشتیبانها و دفتردارها و غیره، باید مقصودشان این باشد که عدل اقامه بشود. این فرهنگ باید در قوّهی قضاییه به وجود آید.
البته، این از بالای قله میجوشد و به دامنه سرازیر میشود. یعنی اگر ما در بالا، گوشهیی از امر قسط و قسط خواهی و عدالت خواهی و دلسوختگی برای عدالت را کم ببینیم، لامحاله در دامنه نقایص زیادی به وجود خواهد آمد. در حقیقت، این شما هستید که ینحدر منکم السّیل . شما هستید که عدالت را به دامنه میریزید تا همه این تا همه این انگیزه را داشته باشند.(30)