تربیت
Tarbiat.Org

قوه قضائیه و قضا در کلام امام و رهبر
مرکز غدیر‏‏‏

قاضی در اجرای حکم نباید منتظر دستور یا نهی کسی شود

نکته‏ی سوم، استقلال است. راجع به استقلال قوّه‏ی قضاییه، خیلی حرف زده شده است. استقلالهایی هم اعمال شده که به نظر من بعضی از این استقلالها، آن استقلال واقعی قوّه‏ی قضاییه نبوده است. من نمی‏دانم حقوقدانها د رباب مفهوم استقلال قوّه‏ی قضاییه چه می‏گویند. لابد حرفهای زیادی هم هست که بعداً آقایان حقوقدانها روی آن بحث خواهند کرد؛ اما آنچه که من می‏فهمم، این است که قاضی در اجرای حکم الهی، منتظر دستور کسی و منتهی از نهی کسی نشود؛ چون حکم الهی است.
البته، مسأله‏ی اهم و مهم حرف درستی است. اهم و مهم در همه‏ی احکام الهی است در باب تزاحم، جاهایی وجود دارد که چیزی از دیگری است؛ اما موارد استثناهای بسیار کوچک و کم را که در اجرای عدالت به وسیله‏ی پیامبر و امیرالمؤمنین (علیه السّلام) مشاهده می‏شود، کاری ندارم. روال کلی بایستی بر این باشد که استقلال قوّه‏ی قضاییه به معنای حقیقی کلمه حفظ شود. اگر این استقلال انجام شد، یعنی معلوم گردید که نفوذ و وجهه و دست داشتن در دستگاهها، هیچ گونه تأثیری بر حکم کسی نمی‏گذارد، مردم خوشحال و امیدوار می‏شوند و مثل بچه‏یی که به دامن مادرش پناه می‏برد، به دامان قوّه‏ی قضاییه پناه می‏برند.
من می‏گویم ما باید کار را به این جا برسانیم که اگر کسی در خیابان، کمترین تعرضی به حقّ کس دیگری کرد، او بگوید که من حالا سراغ قوّه‏ی قضاییه می‏روم. یعنی واقعاً این حرف را با اطمینان بگوید و خودش را به اندک عکس‏العملی محتاج نداند. بنابراین، قوّه‏ی قضاییه باید به معنای واقعی، مرجع و ملجأ و پناهگاه همه‏ی مردم باشد. . . .
این هم نمی‏شود جز به همان استقلال. استقلال به این معناست که وقتی قاضی می‏خواهد حکم بکند، نگاه نکند که این حکم موجب خوشایند یا عدم خوشایند چه کسانی می‏شود. در دنیا معمول است که چشم آن قاضی را که در دستش ترازوست، می‏بندند. یعنی برای صدور حکم، چشمش بسته است. این چشم بستن، یک چیز سمبلیک بسیاری دوستی است. من کاری ندارم که چه کسی این جا نشسته است و در خطاب کردن افراد، یکی را با اسم و دیگری را با کنیه نمی‏آورم. من، به دو آدم فارغ و خالی از همه‏ی عناوین و اعتبارت کار دارم و درباره‏ی این دو نفر انسان می‏خواهم حل و فصل خصومت بکنم. آن جایی هم که خصومت نیست، همین طور حکم الهی را جاری بکنیم. (29)