تربیت
Tarbiat.Org

دستور العمل و مرواریدهای درخشان
حاج شیخ عباس قمی (رضوان الله علیه)

روز پانزدهم (ماه شوال)

(در این روز) در سال 3 هجری قمری غزوه احد واقع شد و این بعد از غزوه بدر بود (که هر دو) در یک سال اتفاق افتاد و ابوسفیان و بعضی از مشرکین زنان خود را نیز همراه آورده بودند و در اول کار و ابتدای جنگ غلبه و پیروزی برای مسلمانان واقع شد و کفار فرار کردند (و آنها) برای کشتن امیرالمؤمنین علیه‏السلام طلحه بن ابی طلحه را که کبش الکتیه و علمدار لشکر کفار بود (را مأمور کرده بودند. پس از پیروزی اولیه مسلمین در جنگ احد متأسفانه عده‏ای از آنها که مأمور محافظت از تنگه بودند) به جمع آوری غنائم مشغول شدند. پس خالد بن ولید با گروهی که در کمین بودند بیرون آمدند و دور پیامبر را با شمشیر و نیزه محاصره نمودند و پیشانی آن جناب را شکستند و از اصحاب آن حضرت هفتاد نفر کشته گردید و ابن قمیه فریاد زد که محمد صلی الله علیه و آله را کشتم (در این هنگام) اصحاب رسول خدا فرار کردند و کسی باقی نماند جز امیرالمؤمنین علیه‏السلام و رسول خدا صلی الله علیه و آله که مدهوش گردیده بود و امیرالمؤمنین علیه‏السلام کفار را از آن حضرت دور می‏کرد و به بدن امیرالمؤمنین علیه‏السلام نود جراحت رسیده بود و در آن روز از مواسات (24)آن جناب ملائکه تعجب نمودند و در میان آسمان و زمین ندا بلند شد که:لا سیف الا ذوالفقار و لا فتی الا علی پس بعضبی از اصحاب مانند عاصم بن ثابت و ابو دجانه و سهل بن حنیف به آن جناب ملحق شدند. و در آن روز اسدالله، حضرت حمزه، به دست وحشی، شهید گردید و هند مادر معاویه از روی کینه و عداوتی که با حمزه داشت جگر حمزه را طلب کرد و در دهان گذاشت و در دهانش به قدرت خدا سخت و محکم شد و لذا آن را از دهان بیرون انداخت و از این جهت او را،آکله الاکباد، لقب داده‏اند.