تربیت
Tarbiat.Org

فیض العلام فی عمل الشهور و وقایع‏الایام‏
حاج شیخ عباس قمی (رضوان الله علیه)

پیشگفتار

بسم الله الرحمن الرحیم‏
چندی قبل کانون انتشار در نظر گرفت که کتاب فیض العلام مرحوم والدم - قدس سره - را بچاپ برساند و ضمناً از من خواستند که مقدمه‏ای بر آن بنویسم منهم با کمال خوشوقتی خواسته آنان را استقبال نموده کتابرا در اختیارشان گذاشتم و این مقدمه را که بعنوان دعا و تاریخ و ارتباط آن دو یکدیگر است نگاشتم امید آنکه خوانندگان محترم اگر بر خطا و لغزشی بر خورد فرمایند، با دیده عفو و گذشت بنگرند.
دعا
و قال ربکم ادعونی استجب لکم ان الذین یستکبرون عن عبادتی.‏
- و پروردگار شما گفت مرا بخوانید تا شما را اجابت (استجابت) کنم آنان که از پرستش تکبر می‏ورزند بخواری و بدوزخ در خواهند آمد.
مردم دو دسته‏اند: دسته‏ای دارای اعتقادی محکم و راسخ به دعا هستند، و دسته‏ای دیگر پشت پا بهمه ادعیه و اوراد میزنند و آنرا مخالف با عقل میدانند. این دسته از دو گروه غیر مسلمان و مسلمان تشکیل یافته‏اند.
در گروه غیر مسلمان، دانشمندانی که وجود دارند که دعا را جسارت بدرگاه خدا دانسته تقاضای از خدا را دلیل بر آشنا نبودن خدا بوظائفش می‏پندارند (موریس - مترلینگ). عده‏ای دیگر از منکرین، دعا را عمل شرم‏آور میدانند (نیچه). عده‏ای دیگر دعا را کار بیهوده‏ای می‏پندارند (اگوست کنت).
در گروه مسلمان اعتراضاتی دیگر وجود دارد، این گروه میگویند مگر نه این است که: ابی‏الله ان یجری الامور الا باسبابها، و یا خدا میفرماید: لیس للانسان الاماسعی‏، و یا ولن تجدلسنت الله تبدیلا ولن تجد لسنت الله تحویلا‏
پس دیگر معنی دعا چیست و با دعا چه چیز تغییر خواهد یافت؟
در مورد دسته اول باید بگوئیم که تصویر غلطی از دعا در ذهن این دسته از دانشمندان رسوخ کرده و اینان آن تصویر را ناشایسته دانسته و رد کرده‏اند مانند کسیکه خدا را منکر است که در اصل، حمله‏اش متوجه صورت ذهنی است که خودش ساخته.
اگر دین و خدا و دعا بدرستی و شناخته و شناسانده می‏شد جای هیچگونه روی گردانی و انکار نبود.
در مورد دسته دوم گفته می‏شود که دلیل انکار دعای چیزی جز قبول نظم جهان نیست، و ما بایستی منکر واقعیت شویم و جهانرا ساخته ذهن خود تصور کنیم یا بواقعیت جهان اعتراف کنیم و نظم را قبول نمائیم که در صورت قبول بایستی دعا را که انتظار معجزه خیزی از آن داریم مخالف نظام آفرینش دانسته و بدور بیاندازیم این ایراد صحیح نیست چون نظم با بینش ما آمیخته است می‏توان گفت که نسبی است.
ما در این جهان از تمام علل و معلولات آگاه نیستیم و تنها گوشه‏ای از آنرا میدانیم چه مانعی دارد آن حالت توجه مخصوص به پروردگار و آن آمادگی خاص روحی، خود در سلسله علل قرار داشته باشد و در حوادث این جهان اثر بگذارد، بنابراین انکار تأثیر این حالت خاص روحی مساوی با ادعای آگاهی بر همه چیز است.
گذشته از این، باید بدانیم که ادعیه اسلامی غالباً در خواست شخص نیست و تنها قسمتی کوچک از آنها مربوط بدعاهای شخصی میشود و تازه در این قسمت هم هیچگونه خلاف سنت مشاهده نمیشود. بنابراین، همه اینها را اثر خاص تربیتی و انسانی دارد، بعضی از دعاها چون دعای، بعد از نماز یکنوع سرود مذهبی است و بعضی چون دعای افتتاح تعلیم و تذکر توحید یا حمد پروردگار است، و برخی از آنها چون دعای کمیل تقاضای عفو و توبه و معذرت خواهی است و قمست زیادی دعا برای غیر است و در آخر، دعاهای شخصی است.
همانطور که در بالا اشاره شد تازه در این مورد هم خلاف سنتی وجود ندارد. چون دعا فرموده خداست: صراحت بی‏شک در ادعونی استجب لکم است، دعا هم یکی از اسبابی است که خداوند نتایجی بر آن موقوف و مترتب نموده است و دائره اسباب جهان منحصر بآنچه میدانیم، نیست.
فعالیت باید همراه با دعا باشد خداوند وسائل را بر می‏انگیزاند و ما باید از این وسائل استفاده کنیم. جالب است که نه تنها دعا عامل غیر ضروری نیست بلکه سرباز زدن از آن، خودپسندی و کبر است و کبر تنها باعث عدم توجه بدعا است و همانگونه که از آیه مستفاد میشود کبر یکنوع کفر است. بنابراین، دعا عملاً درس تواضع و فروتنی در برابر پروردگار و عبودیت به انسان می‏آموزد و این روح را در او پرورش میدهد و ریشه کفر را که کبر است در انسان می‏سوازند.
آثار و فوائد دعا از حد برون است، شناخت خدا اولین اثر و فائده آن است. دعا کننده سعی میکند صفات خدا را بشناسد و ملکات اخلافی را در خود تقویت نماید، گفتار حضرت صادق علیه‏السلام خطاب بکسانیکه می‏گفتند ما دعا میکنیم و مستجاب نمیشود که فرمود نمیشناسید کسی را که میخوانید دلیل بر آن مدعی است.
تلقین به نفس به آثار حیرت‏انگیز آن از جمله فوائد دعا است. کنترل هوسهای سرکش یکی دیگر از فوائد دعا بشمار میرود، بوسیله دعا از طغیان شهوات جلوگیری میشود، از لحاظ آثار روانی، دعا آرامش دهنده است بطور محسوس از آمار انتحار و طلاق و مانند آن که اثر مستقیم یأس و ناامیدی است در پرتو دعا کم میشود.
اکسیس کارل میگوید: کمیت اندیشه و بیان آن جا که پای نیایش و دعا فرا میرسد در می‏ماند، زیرا نیایش بلندترین قله تعبیر را در پرواز عشق از میان شب ظلمانی عقل پیدا میکند.
هم چنین میگوید دعا بر روی صفات و خصائص انسان اثر میگذارد و اجتماعاتیکه احتیاج به نیایش و دعا را در خود کشته‏اند معمولا از فساد و زوال مصون نخواهند بود.
تاریخ
تاریخ مجموعه‏ایست از حرکات و روی دادهای گذشته. عامل محرک تاریخ فراوان و بسیار است ولی عامل مشخص و بارز آن خود انسان است.
انسان خود تاریخ را بوجود می‏آورد و تنها انسان است که بطور خود آگاه یا ناآگاه در کار است. حکومت و ذات پروردگار حرکت تاریخ همانند حکومت او در طبیعت است.
انسان است که تحول و تغییراتی را ایجاد می‏کند. عاملیت انسان گاهی با پدیدهای اختیاری و گاهی غیر اختیاری شکل میگیرد. در ردیف غیر آگاه چنگیزها قرار دارند، و برای خود آگاه شروع دموکراسی و آزادی در جوامع بعنوان عامل تحرک، مثالی است گویا، پس محرک شخص تاریخ انسان است این انسانی که خود در تغییر است.
از طرف دیگر انسان حقیقی و عینی را در نظر میگیریم و چگونگی ساختمان او را در نظر قرار میدهیم. این فرد عینی چگونه ساخته شده؟ انسان از جهتی ساخته تاریخ خود است، یکفرد، ساخته تاریخ و محیط معنوی فرهنگی و ارزش‏های مذهبیش میباشد البته نه ساخته اضطراری و غیر اختیاری بلکه ساخته خود خواسته.
عمر حقیقی یکفرد نام گذشته و تاریخ او است که در خود متجلی کرده است. همه گذشته مسلمانان در ساختن من فرد در کار است.
پس هر فرد کتابی است که در عمر بدنی نوشته شده اما این کتاب تاریخ جامعه او است و این شخص انعکاس و نتیجه نام جامعه است فرهنگ در روح افراد حلول میکند و محتویات او را میسازد ولی همانطور که گفتیم این خود افرادند که از چنان حلولی استقبال میکنند و نه اینکه جبر و اجبار در کار باشد.
اساس و روح فرهنگ ما، مذهب ما است. بنابراین، جامعه مسلمانها ساخته شده بدست تاریخ است، تاریخی که منشاء بوجود آورنده آن، اسلام است.
تاریخ اسلام بدست محرکین، انسانهای بزرگ و مربیان بزرگ و مربیان رتبه اول، رسول اکرم صلی الله علیه وآله و خاندان رسالت علیهم السلام و پیروان بنام آن ساخته شده است این تاریخ ساخته شده برای جامعه مسلمانها در نقش دوم سازنده است هر چه سازندگان تاریخ کاملتر باشند تاریخ برای زندگی جامعه کمال بیشتری دارد.
رابطه دعا و تاریخ
خصوصیت مکان و زمان و شخص در اسلام‏
بظاهر، تمامی کره زمین مانند هم است اما در چند مورد خداوند در مورد جای و مکان امتیازی خاص قائل شده است: ان اول بیت وضع للناس للذی ببکة (مبارکا) و در آیه دیگر: فاخلع نعلیک انک بالوادی (المقدس) طوی‏.
این برتری از چه رو به این مکان تعلق گرفته است این برتری از آن جهت است که تاریخ در این مکان شکل خاصی گرفته است.
ظاهراً تمام روزها و شبها یکسان است ولی باز زمانها از نظر خالق متعال مخصوص است: لیلةالقدر خیر من الف شهر و انا انزلناه فی لیلة مبارکة فضیلت این شب، مولود این است که شب سر آغاز تاریخ اسلامی است.
در مورد اشخاص و انسانها نیز چنین تفاوتی میرسد: ان الله اصطفی آدم و نوح‏ ، و جعلنی مبارکا و یا و اصطنعتک لنفسی و یا یرفع الله الذین امنوا منکم والذین او توالعلم درجات‏ این برگزیدگان کیستند؟ اینان سازندگان تاریخ هستند افرادی که سنگ اول تایخ نجات بشریت را نهادند. در اسلام سازندگان تاریخ از ساخته شده‏گان تاریخ جدا نیستند و ارتباطی ناگسستنی بین این دو برای یاد بود مجد و عظمت در گذشته از طرفی و ایجاد بزرگی و افتخار در آینده از طرف دیگر بر قرار است و این ارتباط بوسیله دعا برقرار میشود.
دعا پیامی است که از طرف پی ریزی کنندگان تاریخ اسلام صادر شده و باید بوسیله شکل‏گیری از تاریخ دریافت شود. علت اینکه میفرمایند دعا را باید از مرکزش یعنی اهل بیت رسالت صلوات الله علیهم اجمعین فرا گرفت، نیز همین است.
دعای یک فرد مسلمان در مکانهائی که تاریخ اسلامی از آنجا شکل گرفته و در زمانهائی که سرآغاز تاریخ اسلامی است و به ترتیبی که پند آموزان و سازندگان تاریخ اسلامی گفته‏اند، خوانده میشود.
و بخاطر همین حقایق بود که مؤلف عالیقدر این کتاب والد بزرگوار مرحوم مغفور ثقة المحدثین و نخبة المحققین آقای حاج شیخ عباس محدث قمی رحمةالله را که دستی گشاده در تاریخ و دستی در دعا داشت بر آن شد که دو دست بر هم زند و کتابی بنام: فیض العلام فی عمل الشهور و وقایع الایام بیادگار بگذارد و اثر ارزنده‏ای که نمودار زنده‏ای از ذوق و ابتکار و اخلاص باشد، ابداع کند.
مرحوح محدث قمی بسال 1294، هجری در قم تولد شده و بسال 1359 در نجف اشرف در گذشت و در صحن مطهر حضرت امیرالمؤمنین علیه‏السلام مدفون شد.
مرحوم والدم تا حدود توانائیش نمیگذاشت عمرش بیهوده هدر رود و تلف گردد و دائماً اشتغال بنوشتن داشت و با اینکه بیمار بود حداقل در شبانه روز هفده ساعت در کار نوشتن و مطالعه بود و آثار بسیار مفید و نفیسی از او باقی مانده که تقریباً بهشتاد و چهار جلد میرسد و اکثر آنها نیز بچاپ رسیده.
در خاتمه از برادر عزیزم جناب آقای ثقة الاسلام والمسلمین آقای حاج میرزا محسن محدث زاده که در استنساخ و مقابله این کتاب با من کمک بسیاری نموده و مراتب سپاسگذاری خود را تقدیم محضرشان میدارم و از خداوند توفیقاتشانرا تمنی دارم.
10 رجب المبارک 1391 - تهران - علی محدث زاده‏