ما اگر چنانچه خودمان شعور سیاسی نداشته باشیم، اسلام در اینجا اگر تحقق پیدا نکند، اگر مملکت ما یک مملکت اسلامی نشود که برای استقلال، برای آزادی، آنطور طرحها دارد و جایز نمیداند، حرام میداند که یک مسلمانی پیوند ببندد با یک غیرمسلمانی که میخواهد بر او سلطه پیدا بکند، اگر اسلام را ما در اینجا توانستیم با دست همه شما آقایان، با دست همه ملت توانستیم که اسلام را در این مملکت پیاده کنیم، اسلام همه چیز ما را بیمه میکند دنبال این معنا باشید، فقط به انشاء الله و بسم الله و دعا کفایت نکنید، عمل کنید، باید عمل بکنید، یعنی باید در دانشگاه عمل بشود، در ادارات عمل بشود فرم را از آن فرم فرنگی بیرون بکنید، یک فرم شرقی روی آن بگذارید، یک فرم انسانی روی آن بگذارید، اسلامی روی آن بگذارید، نترسند یکی از مسائلی که ما مبتلا هستیم این است که میترسند اینها که اگر یک وقت بگویند که ما خودمان هم یک چیزی هستیم، خوف دارند بگویند که ما آدم هستیم از مسائلی که مبتلا ما به آن هستیم آدم عبارت از این است که چند تا کلمه مثلاً فرنگی یاد بگیرد و دو سه دفعه هم که تو صحبتهایش میشود، در هر چه کلمهای یک کلمه فرنگی جایش بگذارد شما نطقها را ببینید هر کس بیشتر الفاظ فرنگی در کلماتش باشد این بسیار دانشمند است دانشمندی را به این میدانند که چند تا کلمه فرنگی در کلماتشان باشد این برای این است که نطقها هم استعماری است، خود، خودش آدم استعماری شده است شما بروید در امریکا آنهائی که صحبت میکنند ببینید یک کلمه فارسی در تمام صحبتهایشان، در تمام کتابهایشان اگر پیدا کردید لکن ما کتاب وقتی مینویسیم اسم هم که میگذارند اسمی باشد لغت فرنگی بگذارند، در بینشان تا چند تا اسم فرنگی با حروف لاتین هم جایش نگذارند فایده ندارد برای اینکه هم مشتری بیشتر پیدا میشود هم آن آقا بیشتر معروف میشود به اینکه این آقا خیلی دانشمند است یک چند تا ایسم بگذارد، دیگر تمام است و هر چه هم مطلبش، هر چه هم مطلبش تهی باشد از مغز با همینها جبران میشود ما تا خودمان را پیدا نکنیم، لغت خودمان را استعمال نکنیم نگوئید که لغت عربی هم از ما نیست لغت عربی از ماست لغت عربی لغت اسلام است اسلام از همه است آن که از ما نیست این ایسمهایی است که ما را به گرفتاری انداخته تا ما نویسندگان ما از این دام بیرون نروند، گویندگان ما از این دام بیرون نرود، کتابهای ما تطهیر نشود، خیابانهای ما اسمائش تغییر نکند و اجناس ما را اسم کذایی روی آن نگذارند دواها را خودشان درست میکنند و اسم فرنگی روی آن میگذارند تا ما خودمان را پیدا نکنیم و مغزهایمان عوض نشود نمیتوانیم مستقل بشویم، در هیچ چیز نمیتوانیم مستقل بشویم باید ما از حالا بنابر این بگذاریم که خودمان آدم باشیم، با لغت خودمان حرف بزنیم و با علم خودمان، من نمیگویم که علم را از خارج یاد نگیریم، خوب ما عقب نگه داشتند ما را، آنها الان خیلی از ما جلو هستند ما را عقب نگه داشتند لکن من میگویم که از آنها خوبهایش را یاد بگیرید بدهایش را الغا کنید، اینها بدها را به ما تعلیم میدهند خوبها را نمیدهند آقا مصیبت ما داریم جوانهای ما که در آنجا میروند، جوانها را درس، درس استعماری دهند طبشان هم استعماری است نمیگذارند اینها ترقی بکنند ما باید از آنها اگر چنانچه چیز خوبی دارند بگیریم، مخالف نیستیم با این لکن به فکر این باشیم که خودمان درست بکنیم به فکر این باشیم که خودمان داشته باشیم خوب بعضی ممالک بودند که اینها هم از غیر میگرفتند لکن بعد از آن کمکم خودشان بهتر از دیگران شدند ژاپن اینطور بود، هندوستان اینطور بود خوب ما هم باید درست کنیم و آن قدم این است که ما بفهمیم که خودمان هم میتوانیم.(128)