کسانی که از آنها هستند یا افکارشان آن نحو افکار است یا به اصطلاح خودشان صلاح ملت را میبینند که وابسته باشند، خوب هستند اشخاصی که متدین هم هستند، نمازخوان هم هستند، شاید نماز شب هم میخوانند اما افکارشان آنطوری پرورش یافته، یعنی از بچگی به گوش اینها خواندهاند به اینکه خوب این کشورهای ضعیف، بدون وابستگی یا به این طرف یا به آن طرف، بدون این، برایشان امکان استمرار حیات نیست. وقتی از بچگی، وقتی هم وارد شدند در مدرسه، توی مدرسه این را به گوششان خواندهاند، وقتی هم وارد شدند در جامعه هی این در گوششان خوانده شده است، در روزنامهها تبلیغ شده است، در مجلات تبلیغ شده است، همه جا این مطلب پیش آمده است که شما خودتان نمیتوانید خودتان را اداره کنید. اگر از دامن شرق فرار میکنید به دامن غرب باید پناهنده بشوید. این اشخاص متدینی هم که نمازخوان هم هستند، متدین هم هستند، لکن این معنا در ذهنشان هست که ما چون شوروی الحاد ذاتی دارد و اصلاً مبدائی قبول ندارد، ما اگر از او فرار کنیم و ناچاریم که یک جائی باید پیوند حاصل کنیم، باید به طرف غرب برویم و حالا آمریکاست. اینها نه اینکه غرضشان این است که مثلاً صدمهای به اسلام وارد بشود، نه، اصلاً این طوری پرورش پیدا کردهاند، اینطوری فکرشان این است، صلاح را این میدانند.(27)