تربیت
Tarbiat.Org

منتهی الآمال تاریخ چهارده معصوم (جلد دوم)
حاج شیخ عباس قمی (رضوان الله علیه)

علامت‏های غیر حتمی‏

]
و اما علامات غیر حتمیه: پس آنها بسیار است بعضی ظاهر شده و بعضی هنوز واقع نشده و ما در اینجا به بعضی از آنها به نحو اجمال اشاره می‏کنیم:
اول - خراب شدن دیوار مسجد کوفه است.(1501)
دوم - جاری شدن نهری است از شط فرات در کوچه‏های کوفه.(1502)
سوم - آباد شدن شهر کوفه است بعد از خراب شدن آن.(1503)
چهارم - آب درآوردن دریای نجف است.(1504)
پنجم - جاری شدن نهری است از فرات به غری که نجف اشرف باشد.(1505)
ششم - ظاهر شدن ستاره دنباله‏دار است در نزدیک ستاره جدی.(1506)
هفتم - ظاهر شدن قحطی شدید است قبل از ظهور آن حضرت.(1507)
هشتم - وقوع زلزله و طاعون شدید است در کثیری از بلاد.(1508)
نهم - قتل بیوح است یعنی قتل بسیار که آرام نمی‏گیرد.(1509)
دهم - تحلیه مصاحف و زخرفه مساجد و تطویل منارات است.(1510)
یازدهم - خراب شدن مسجد براثا است.(1511)
دوازدهم - ظاهر شدن آتشی است در سمت مشرق زمین که تا سه روز یا هفت روز در میان زمین و آسمان افروخته می‏شود که محل تعجب و خوف باشد.(1512)
سیزدهم - ظاهر شدن سرخی شدید است که در اطراف آسمان پهن می‏شود که همه آسمان را می‏گیرد.(1513)
چهاردهم - کثرت قتل و خونریزی است در کوفه از جهت رایات مختلفه.(1514)
پانزدهم - مسخ شدن طایفه‏ای است به صورت قرده و خنازیر.(1515)
شانزدهم - حرک کردن بیرقهای سیاه است از خراسان.(1516)
هفدهم - آمدن باران شدیدی است در ماه جمادی‏الثانیه و ماه رجب که مثل آن هرگز دیده نشده.(1517)
هیجدهم - مطلق‏العنان شدن عرب است که به هر جا که خواهند بروند و هرچه خواهند بکنند.(1518)
نوزدهم - خروج سلاطین عجم است از شأن و وقار.(1519)
بیستم - طلوع نمودن ستاره‏ای است از مشرق که مانند ماه درخشنده و روشنی دهنده باشد و به شکل غره ماه باشد و دو طرف آن کج باشد به نحوی که نزدیک است از کجی به هم وصل شود و چنان درخشندگی داشته باشد که چشمها را خیره نماید.(1520)
بیست و یکم - فرو گرفتن ظلمت کفر و فسوق و معاصی است تمام عالم را و شاید مقصود از این علامت غلبه کفر و فسق و فجور و ظلم است در عالم و انتشار این امور است در تمام بلاد و کثرت میل خلق است به اطوار و حالات کفار و مشرکین از گفتار و کردار و تعیش و اوضاع دنیویه و تشبه به ایشان در حرکات و سکنات و مساکین والبسه؛ و ضعف و سستی حال ایشان است در امر دین و آثار شریعت و عدم تقید ایشان به آداب شرعیه خصوصاً در جزء این زمان که یوماً فیوماً حالات مردم در تزاید و اشتداد است در تشبه به اهل کفر از جمیع جهات دنیویه بلکه در اخذ قواعد کفر و عمل نمودن به آن در امور ظاهریه و بسیار است که اعتقاد و اعتماد کامل به اقوال و اعمال ایشان می‏نمایند و وثوق تمام در کلیه امور به آنها دارند و بسا باشد که سرایت به سوی عقاید کثیری خواهد نمود که بالمره اصل عقاید دینیه اسلام را از دست می‏دهند بلکه اطفال خردسال را به آداب و قواعد ایشان تعلیم می‏نمایند؛ چنانچه فعلاً مرسوم است که در بدایت امر نمی‏گذارند که آداب و قواعد دین اسلام در اذهان ایشان رسوخ نماید و حال کثیری از ایشان بعد از بلوغ منجر به فساد عقیده و عدم تدین به دین اسلام خواهد شد و بر این منوال تعیش خواهند نمود و هکذا حال کسانی که معاشرت با چنین اشخاصی دارند و اهل و عیال ایشان که تبعه ایشان‏اند؛ بلکه اگر نیکو تأمل نمایی می‏بینی که کفر بر عالم محیط شده است الا اقل قلیل و مقدار یسیر از عباداللَّه که آن هم غایب ایشان از ضعفاءالایمان و نواقص اسلام‏اند؛ چه آنکه اکثر بلاد معموره در تصرف کفار و مشرکین و منافقین است و اکثر از اهالی و از اهل کفر و شرک نفاق‏اند مگر بر سبیل ندرت و اهل ایمان که اثنی عشریه باشند هم به جهت اختلاف در عقاید اصولیه دینیه و مذهبیه چنانچه متفرق و مشتت‏اند که اهل حق در میان ایشان نادر و قلیل از اهل ایمان هم از عوام و خواص بسیاری از ایشان به جهت ارتکاب به اعمال قبیحه و افعال شنیعه و محرمه از اقسام معاصی و محرمات و کل حرام و ظلم و تعدی هریک بر دیگری در امور دینیه و دنیویه چنان ظلم بر انفس خود می‏نمایند که از اسلام و ایمان چیزی در نزد ایشان باقی نمانده مگر اسمی که غیر مطابق با مسمی است و رسمی که مخالف با آثار شریعت است. پس در روی زمین باقی نخواهد ماند فعلاً از اسم اثری مگر بسیار قلیل که آن هم مغلوب و منکوب و از وجود ایشان به ظاهر شرع در ترویج دین اثری مترتب نخواهند شد و معروف در نزد مردم بالمره منکر و منکر، معروف شده است و از اسلام باقی نمانده مگر مجرد اسم و رسم ظاهری و گویا بالمره طریقه امیرالمؤمنین علیه السلام و سجیه مرضیه ائمه طاهرین علیهم السلام از دست رفته است و نزدیک است - العیاذ باللَّه - طومار شریعت بالمره پیچیده شود و به مرأی و مسمع همه خلق است که آنچه ذکر شد یوماً فیوماً در تضاعف و اشتداد است و آنچه رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله و سلم به آن خبر داد که اسلام در اول ظهورش غریب بود و بعد از این هم بر می‏گردد و غریب می‏شود در جزء این زمان ظاهر و هویدا شد و قریب به آن است که تمام عالم پر شود از ظلم و جور بلکه فی‏الحقیقة عین ظلم و جور است. پس باید این قلیل از عِبادُاللَّه الْمُؤْمِنین عَلَی الدَّوام لَیْلاً وَ نَهاراً مسئلت نمایند از روی تضرع و ابتهال که حق تعالی تعجیل فرماید فرج آل محمّد علیهم السلام را.(1521)
[