]
هشتم - استمداد و استعانت و استغاثه به آن جناب در هنگام شدائد و اهوال و بلایا و امراض و رو آوردن شبهات و فتنه از اطراف و جوانب و ندیدن راه چاره و خواستن از حضرتش حل شبهه و رفع کربة و دفع بلیه، چه آن جناب برحسب قدرت الهیه و علوم لدنیه ربانیه بر حال هر کسی در هرجا دانا و اجابت مسئولش توانا و فیضش عام و از نظر در امور رعایای خود غفلت نکرده و نمیکند و خود آن جناب در توقیعی که برای شیخ مفید فرستادند مرقوم فرمودند: که علم ما محیط است به خبرهای شما و غائب نمیشود از علم ما هیچ چیز از اخبار شما و معرفت به بلایی که به میرسد.(1484)
و شیخ طوسی در کتاب غیبت روایت کرده به سند معتبر از جناب ابوالقاسم حسین بن روح نائب سوم رضی اللَّه عنه که گفت: اختلاف کردند اصحاب ما در تفویض و غیر آن، پس رفتم نزد ابی طاهر بن بلال در ایام استقامتش یعنی پیش از آنکه بعضی مذاهب باطله اختیار کند پس آن اختلاف را به او فهماندم، پس گفت: مرا مهلت ده، پس او را مهلت دادم چند روز آنگاه معاودت کردم به نزد او. پس بیرون آورد حدیثی به اسناد خود از حضرت صادق علیه السلام که فرمود: هرگاه اراده نمود خدای تعالی امری را، عرضه میدارد آن را بر رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله و سلم آنگاه امیرالمؤمنین علیه السلام، و یک یک از ائمه علیهم السلام تا آنکه منتهی شود به سوی صاحبالزمان علیه السلام، آنگاه بیرون میآید به سوی دنیا و چون اراده نمودند ملائکه که بالا برند عملی را به سوی خداوند عز و جل عرضه میشود بر رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله و سلم آنگاه عرضه میشود بر خداوند عز و جل پس هرچه فرود میآید از جانب خداوند بر دست ایشان است و آنچه بالا میرود به سوی خداوند عز و جل به سوی ایشان است و بی نیاز نیستند از خداوند عز و جل به قدر به هم زدن چشمی.(1485)
و سید حسین مفتی کرکی سبط محقق ثانی در کتاب دفع المناوات از کتاب براهین نقل کرده که او روایت نمود از ابی حمزه از حضرت کاظم علیه السلام که گفت: شنیدم آن جناب میفرماید: نیست ملکی که خداوند او را به زمین بفرستد به جهت هر امری مگر آنکه ابتدا مینماید به امام علیه السلام، پس معروض میدارد آن را بر آن جناب و به هم درستی که محل تردد ملائکه از جانب خداوند تبارک و تعالی صاحب این امر است. و در خبر ابوالوفای شیرازی است که رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله و سلم فرمود به او که چون درمانده و گرفتار شدی پس استغاثه کن به حضرت حجت علیه السلام که او تو را در مییابد و او فریادرس است و پناه است از برای هر کس که به او استغاثه کند.(1486)
و شیخ کشی و شیخ صفار در بصائر روایت کردهاند از رمیله که گفت: تب شدیدی کردم در زمان امیرالمؤمنین علیه السلام پس در نفس خود خفتی یافتی در روز جمعه و گفتم نمیدانم چیزی را بهتر از آنکه آبی بر خود بریزم یعنی غسل کنم و نماز کنم در عقب امیرالمؤمنین علیه السلام، پس چنین کردم آنگاه آمدم به مسجد پس چون امیرالمؤمنین علیه السلام بالای منبر برآمد آن تب به من معاودت نمود پس چون امیرالمؤمنین علیه السلام مراجعت نمود و داخل قصر شد داخل شدم به آن جناب، فرمود: ای رمیله! دیدم تو را که بعضی از تو، و به روایتی پس ملتفت شد به من امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: ای رمیله! چه شده بود که تو را دیدم که بعضی از اعضایت در بعضی درهم میشد. پس نقل کردم برای آن جناب حالت خود را که در آن بودم و آنچه مرا واداشت در رغبت بر نماز عقب آن جناب، پس فرمود: ای رمیله! نیست مؤمنی که مریض شود مگر آنکه مریض میشویم ما به جهت مرض او و محزون نمیشود مگر آنکه محزون میشویم به جهت حزن او و دعا نمیکند مگر آنکه آمین میگوییم برای او و ساکت نمیشود مگر آنکه دعا میکنیم برای او، پس گفتم به آن جناب یا امیرالمؤمنین علیه السلام فدای تو شوم این لطف و مرحمت برای کسانی است که با جناب تواند در این قصر، خبر ده مرا از حال کسانی که در اطراف زمیناند؟ فرمود: ای رمیله! غایب نیست یا نمیشود از ما مؤمنی در مشرق زمین و نه در مغرب آن.(1487)
و نیز شیخ صدوق و صفار و شیخ مفید و دیگران به سندهای بسیار روایت کردهاند از جناب باقر و صادق علیهم السلام که فرمودند: به درستی که خداوند نمیگذارد زمین را مگر آنکه در آن عالمی باشد که میداند زیاده و نقصان را در زمین، پس اگر مؤمنین زیاد کردند چیزی را بر میگرداند ایشان را و به روایتی میاندازد آن را، و اگر کم کردند تمام میکند برای ایشان، و اگر چنین نبود مختلط میشد بر مسلمین امور ایشان، و به روایتی حق از باطل شناخته نمیشد.(1488)
[