]
فقیر گوید: روایات در این باب زیاده از آن است که احصا شود و مفاسد و شروری که از شراب مسکرات مشاهده میشود محتاج به بیان نیست. لهذا نقل شده که در بسیاری از ممالک یوروپ(1246) حکم سخت در منع استعمال مسکرات شده و از بعض جرائد و روزنامههای آنها نقل شده که معایب و مفاسد مسکرات را مفصل نوشتهاند که از جمله فقراتش این است: بهترین مشروبات آب خالص گوارا است اینکه در بعضی از مملکتها اطباء به مناسبت فقدان آب گوارا و صاف یا مقتضیات هوا کمی از شراب را تجویز میکنند که برای رفع ثقلیت آب را به آن ممزوج کرده بخورند به اعتقاد ماها همان آب بهتر است و تا مرضی که مستلزم خوردن شراب است نباشد فایدتی در شرب آن نیست، تمامی مسکرات به وجود آدمی مضر است و مردمان فرزانه در باب مضرت مسکرات آنچه گفتنی است به تفصیله گفتهاند و تصور فائده از مسکرات از نیش عقرب نوش جستن ماند هرگاه زهر را خاصیت تریاق حاصل آید، از شرب مسکرات نیز سودی چشم داشت توان نمود و هرگاه شخص صافی مشرب از ماهیت آن آگاهی حاصل نماید اگر هر قطرهاش روحی تازه باشد هر آینه به حکم صفای طبیعت از شرب آنها امتناع میکند، شرابخوار کار امروز را به فردا افکنده و وجه گذاران فردا را نیز امروز خرج میکند، گذشته از اینکه بسی مفاسد از شرب آنها بروز میکند که سبب بدنامی خانواده نیکنامی گشته خرابی خانمانهای بزرگ را نیز بار میآورد. هرگاه به دیده انصاف بنگریم خواهیم دید که ظهور پارهای از علل و امراض مهلکه از شیوع مسکرات است؛ زیرا در مملکتهایی که شراب و سائر مسکرات نیست و یا به حکم دیانت ممنوع است، سکنه آن ممالک از بعض امراض ایمناند سهل است بلکه قویالبنیه و تندرست هم هستند.
بالجمله: از اینگونه مقالات نوشتهاند و لکن مقام را گنجایش بیش از این نیست به همین مقدار اکتفا کرده و به این چند شعر از اوحدی مراغهای اصفهانی کلام را ختم مینماییم:
می سرخت نمد فروش کند - بنگ سبزت گلیمپوش کند
دل سیاهی دهند و رخ زردی - بهل این سرخ و سبز اگر مردی
خوردن آب گرم و سبزه خشک - خون بسوز آیدت چون نافه مشک
بتپرستی ز میپرستی به - مردن عاقلان ز مستی به
چند گوئی که باده غم ببرد - دین و دنیا ببین که هم ببرد
هشتم - از ابوسهل بلخی روایت شده که گفت: نوشت مردی خدمت حضرت امام حسن عسکری علیه السلام و از آن حضرت درخواست کرد که دعا فرماید بر والدین او و مادرش از غلات بود و پدرش مؤمن بود. توقیع شریف آمد: رحم اللَّه والدک و دیگری نوشت و درخواست کرد دعا برای والدین خویش و مادرش مؤمنه بود و پدرش ثنوی بود یعنی خدا را دو میگفت و قائل به توحید نبود، توقیع آمد: رَحِمَ اللَّهُ والِدَتِکَ وَ التّاء منقوُطَة؛ یعنی خدا رحمت کند والده تو را، و والده را ضبط فرمود که آخرتش تاء منقوطه است که به یاء تحتانیه خوانده نشود و والدیک شود.(1247)