تربیت
Tarbiat.Org

منتهی الآمال تاریخ چهارده معصوم (جلد دوم)
حاج شیخ عباس قمی (رضوان الله علیه)

ملاقات صقر با امام هادی علیه السلام در زندان‏

]
هفتم - ابن بابویه و دیگران روایت کرده‏اند از صقر بن ابی دلف که چون حضرت امام علی نقی علیه السلام را به سرّ من رأی آوردند به خدمت آن حضرت رفتم که خبری از آن جناب بگیرم و آن حضرت را نزد زرافه حاجب متوکل محبوس کرده بودند چون نزد او رفتم گفت: به چه کار آمده‏ای؟ گفتم: به دیدن شما آمده‏ام، ساعتی نشستیم چون مجلس خلوت شد گفت: گویا آمده‏ای که خبری از صاحب و امام خود بگیری؟ من ترسیدم و گفتم صاحب من خلیفه است. گفت: ساکت شو، که مولای تو بر حق است و من نیز اعتقاد تو را دارم و او را امام می‏دانم، پس گفت: آیا می‏خواهی نزد او بروی؟ گفتم: بلی، گفت: ساعتی صبر کن که صاحب البرید بیرون رود، و چون بیرون رفت کسی با من همراه کرد و گفت ببر او را به نزد علوی که محبوس است او را نزد او بگذار و برگرد. چون به خدمت آن جناب رفتم دیدم بر روی حصیری نشسته است و در برابرش قبری کنده‏اند پس سلام کردم و در خدمت آن جناب نشستم حضرت فرمود که برای چه آمده‏ای؟ گفتم: آمده‏ام از احوال شما خبری گیرم چون نظر من بر قبر افتاد گریان شدم، حضرت فرمود که گریان مباش که در این وقت از ایشان آسیبی به من نمی‏رسد، گفتم: الحمدللَّه. پس از معنی حدیث لاتُعادُوا الاَیامَ فَتُعادیکُمْ پرسیدم، حضرت جواب او را داد آنگاه فرمود: وداع کن و بیرون رو که ایمن نیستم بر تو و می‏ترسم اذیتی به تو برسد.(1185)
[