تربیت
Tarbiat.Org

منتهی الآمال تاریخ چهارده معصوم (جلد دوم)
حاج شیخ عباس قمی (رضوان الله علیه)

فصل ششم: در ذکر اولاد حضرت جواد علیه السلام است‏

بدان که سید فاضل نسابه سید ضامن بن شدقم حسینی مدنی در تحفةالأزهار فی نسب ابناء الأئمة الأطهار علیم السلام فرموده که حضرت جواد علیه السلام را چهار پسر بود: ابوالحسن امام علی نقی علیه السلام و ابواحمد موسی مبرقع و ابواحمد حسین و ابوموسی عمران؛ و دختران آن حضرت: فاطمه و خدیجه و ام‏کلثوم و حیکمه بود و مادر ایشان ام ولدی بود که سمانه مغربیه می‏گفتند و از ام‏الفضل دختر مأمون حضرت جواد علیه السلام فرزندی نداشت و عقب آن حضرت منحصر است از دو پسر: امام علی نقی علیه السلام و ابواحمد موسی.(1075)
مؤلف گوید: که از تاریخ قم ظاهر می‏شود که زینب و ام محمّد و میمونه نیز دختران حضرت جواد علیه السلام بوده‏اند، و شیخ مفید در دختران حضرت جواد علیه السلام دختری امامه نام ذکر کرده.(1076) و بالجمله: موسی مبرقع جد سادات رضویه است و رشته اولادش تا به حال بحمدللَّه منقطع نگشته و بسیاری از سادات نسب ایشان به او منتهی می‏شود و او اول کسی است که از سادات رضویه به قم وارد شد در سنه دویست و پنجاه و شش، و پیوسته بر روی خود برقع گذاشته بود و لهذا او را موسی مبرقع گویند و چون وارد شد بزرگان عرب از اهل قم او را از قم بیرون کردند و به کاشان رفت و چون به کاشان رسید احمد بن عبدالعزیز بن دلف عجلی او را اکرام کرد و خلعتهای بسیار و مرکبها به او بخشید و مقرر کرد که هر سال یک هزار مثقال طلا با یک اسب مسرج به او بدهد لکن رؤسای عرب از اهل قم پس از آن پشیمان شده به خدمتش شتافتند و از او اعتذار خواسته مکرماً به قم واردش ساختند و گرامی داشتند او را و حال موسی در قم نیکو شد تا آنکه از مال خود قریه‏ها و مزارعی خرید.
پس از آن وارد شدند بر او خواهرانش زینب و ام‏محمّد و میمونه دختران حضرت جواد علیه السلام و از پس ایشان بریهه دختر موسی آمد و تمام ایشان در قم وفات یافتند و نزد فاطمه علیها السلام مدفون شدند و زینب همان است که بر قبر حضرت معصومه علیها السلام قبه‏ای بنا کرد پس از آن که سقفی بر قبرش بنا کرده بودند از حصیر و بوریا.(1077) و موسی شب چهارشنبه روز آخر ماه اردیبهشت دو روز به آخر ماه ربیع‏الآخر مانده سال دویست و نود و شش از دار دنیا رفت و امیر قم عباس بن عمرو غنوی بر وی نماز کرد و مدفو شد در موضعی که الحال معروف است قبرش چنانچه در تاریخ قم ذکر شده، و سید ضامن بن شدقم فرموده که موسی مبرقع مدفون شد به قم در خانه معروف به خانه محمّد بن الحسن بن ابی خالد اشعری ملقب به شنبوله.
فقیر گوید: که این محمّد بن الحسن یکی از روات قم و از اصحاب حضرت امام رضا علیه السلام و وصی سعد بن سعد احوص اشعری قمی بوده و الحال آن موضع معروف است به محله موسویان و در آنجا دو بقعه است یکی کوچک که در او دو صورت قبر است یکی قبر موسی مبرقع است و دیگر قبر احمد بن محمّد بن احمد بن موسی است و اما بقعه بزرگ که موسوم به چهل اختران است و در کتیبه آن اسم شاه طهماسب است به تاریخ نهصد و پنجاه و سه. اول کسی که در آن دفن شد محمّد بن موسی مبرقع بوده بعد از او زوجه او بریهه دختر جعفر بن امام علی النقی علیه السلام به جنب شوهرش دفن شد و برادرانش یحیی صوفی و ابراهیم پسران جعفر به قم آمدند ارث بریهه گرفتند، ابراهیم رفت و یحیی صوفی به قم ماند و در میدان زکریا بن آدم به نزدیک مشهد حمزة بن موسی بن جعفر علیه السلام وطن و مقام گرفت و در جنب محمّد بن موسی و نزدیکی قبر او قبور جماعتی از علویین و سادات است از جلمه: زینب دختر موسی و ام محمّد بنت موسی و ابوعلی محمّد بن احمد بن موسی با دختران او فاطمه و بریهه و ام سلمه و ام کلثوم و غیر ایشان از علویات و فاطمیات که تمامی از اعقاب و ذراری موسی مبرقع می‏باشند و در آن محل دفن‏اند و محمّد بن احمد بن موسی که او را ابوعلی و ابوجعفر نیز گویند مردی بود فاضل و به غایت پرهیزکار و خوش محاوره و نیکو منظر و فصیح و دانا و عاقل و در تحفةالأزهار است که او ملقب به اعرج بود و رئیس و نقیب بود در قم و امارت حاج با او بود.(1078) و بالجمله؛ قل است که والی قم او را تشبیه به ائمه کرده در فضل و او را قابل امامت دانسته. و وفات او در سوم ربیع‏الأول سنه سیصد و پانزده واقع شد و در مقبره محمّد بن موسی مدفون شد.
و در تحفةالأزهار است که موسی مبرقع را پنج پسر بود: ابوالقاسم حسین و علی و احمد و محمّد و جعفر. و احمد بن موسی مبرقع را سه پسر بود: عبیداللَّه و ابوجعفر محمّد اعرج و ابوحمزه جعفر.(1079) و صاحب عمدةالطالب گفته که اولاد موسی مبرقع از پسرش احمد بن موسی است و اولاد احمد از پسرش محمّد اعرج است وَ الْبَقِیَّةُ فی وُلُدِهِ لاِبْنِهِ اَبِی عَبْدِاللَّهِ اَحْمَد نَقیب قُم.(1080)
مؤلف گوید: که ابوعبداللَّه احمد بن محمّد اعرج مذکور سید جلیل‏القدر عظیم الشأن، رفیع المنزله و رئیس و نقیب بوده در قم و مردی متنسک و متعبد و به دلهای مردم نزدیک و مردی سخی و کریم و واسع الجاه بوده. ولادتش در قم واقع شده سنه سیصد و یازده، و در ماه صفر سنه سیصد و پنجاه و هشت وفات کرد و به وفات او مردم قم را مصیبتی تمام بوده است، و او است که با موسی دفن شده نه احمد بن موسی مبرقع زیرا که آمدن او به قم معلوم نیست، و او را چهار پسر (1081) بوده ابوعلی محمّد و ابوالحسن موسی و ابوالقاسم علی و ابومحمّد الحسن و چهار دختر بوده و پسران او بعد از وفات پدر قصد حضرت رکن الدوله کردند به شهر ری، رکن‏الدوله ایشان را تسلی داد و بفرمود جانب ایشان را رعایت کنند و خراج بر املاک ایشان ننهند، پس از آن باز گردیدند به قم. پس از آن ابوعلی محمّد به خراسان رفت، مردم خراسان او را اکرام و اعزاز نمودند و به خراسان مقیم بود تا آنکه کشته شد یا وفات کرد و ابوالقاسم علی نیز به خراسان رفت و در طوس وطن گرفت و ابوالحسن موسی به قم ماند و به کار با برادرش ابی محمّد و خواهرانش قیام نمود و املاکی که از پدرش بازمانده بود به دست آورد و آنچه به رهن بود از رهن بیرون آود و سیرت او نیکو بود و با مردم قم به وجه احسن زندگانی کرد و حقوق ایشان را رعایت نمود، پس اهل قم به صحبت او میل کردند و او سرور و رئیس ایشان شد و در سنه سیصد و هفتاد به حج رفت و چون به مدینه آمد بر پسر عمان [عموزادگان‏] خود شفقت نمود و ایشان را خلعت و عطا بخشید پس او را شکر بسیار نمودند پس به قم مراجعت نمود مردم قم به قدوم او شادی نمودند و بر سر کوچه‏ها و محله‏ها آئینه بستند و صاحب بن عباد نامه‏ای به او نوشت و او را تهنیت گفت.
و بالجمله: ابوالحسن موسی مذکور سیدی فاضل و متواضع و سهل الجانب بود و نقابت سادات قم و نواحی آن به او مفوض بوده است و قسمات و وظایف و رسوم و مرسومات و مشاهرات سادات آبه و قم و کاشان و خورزن مجموع به دست و اختیار و فرمان او بوده است و عدد ایشان در آن زمان از مردان و طفلان سیصد و سی و یک نفر بوده است و وظیفه هر یک از ایشان در هر ماهی سی من نان و ده درم نقره بوده است و هر کس از ایشان که وفات یافته است به جای او نوشته‏اند و ابوالحسن موسی را چند پسر برده از جمله ابوجعفر است که داماد ذوالکفایتین ابوالفتح علی بن محمّد بن الحسین بن العمید است که وزیر رکن‏الدوله دیلمی است و من در کتب خود ترجمه او والدش ابوالفضل بن عمید را نگاشته‏ام. و دیگر از اولاد ابوالحسن موسی است عالم جلیل السید ابوالفتح عبیداللَّه بن موسی مذکور که شیخ منتجب‏الدّین در فهرست اسم او را برده و فرموده که او ثقه و پرهیزکار و فاضل و راوی اخبار ائمه اطهار علیهم السلام است و از تصانیف او است کتاب انساب سادات و کتابی در احکام حلال و حرام و کتابی در مذاهب مختلفه خبر داد مرا به آن کتابها جماعتی از ثقات از شیخ مفید نیشابوری از او.(1082) و معلوم باشد که غیر از مفید نیشابوری برادرش عالم جلیل ابوسعید محمّد بن احمد نیشابوری جد شیخ ابوالفتوح رازی نیز از سید عبیداللَّه مذکور روایت می‏کند. و بدان که اولاد و ذریه موسی مبرقع غالباً در ری و قم بودند و از آنجا به قزوین و همدان و خراسان و کشمیر و هندوستان و سایر بلاد منتشر شدند، و الان در بلاد شیعه از اعظم و اعز طوائف سادات و اشراف‏اند.
قاضی نوراللَّه در مجالس فرموده: رضویه: نسب شریف سادات عظام رضویه مشهد مقدس منور و سادات رضویه قم مجموع به ابی عبداللَّه احمد نقیب قم ابن محمّد الأعرج ابن احمد بن موسی المبرقع بن الإمام محمّد تقی علیه السلام منتهی می‏شود و سید نقیب امیر شمس‏الدّین محمّد که به سیزده واسطه به ابی عبداللَّه احمد نقیب قم می‏رسد، و در زمان سلطنت میرزا شاهرخ از مدینه قم به مشهد مقدس منور آمد، و میرزا ابوطالب مشهور از اولاد امجاد او است و مدتی بنابر تفویض پادشاه مغفور به حکومت ولایت تبریز اشتغال داشت و الحال فرزندی و برادرزادگان او در مشهد مقدس رضوی در کمال حشمت و شوکت ساکن‏اند. انتهی.(1083)
و بدان که منتهی می‏شود به ابی عبداللَّه احمد نقیب قم مذکور سید اجل السید محسن بن سید رضی‏الدّین محمّد بن سید مجدالدّین علی بن سید رضی‏الدّین محمّد بن پادشانه بن ابوالقاسم بن میسرة بن ابوالفضل بن بندار بن میر عیسی بن ابی محمّد جعفر بن علی بن ابی محمّد بن احمد بن محمّد الأعرج بن احمد بن موسی المبرقع بن الإمام الجواد علیه السلام است که قاضی نوراللَّه در حق او فرموده که او سید فاضل عالی مقدار بود والد بزرگوار او در زمان سلطان سحین میرزا از قم به مشهد مقدس رضوی انتقال فرمود و او در اینجا به افاده علوم دین و ترویج مذهب آباء طاهرین اشتغال می‏فرمود و شیخ محمّد بن ابی جمهور به خدمت او رسیده و با او طریق معاشرت ورزیده و بعضی از تصائیف شریفه خود را به نام آن سید بزرگوار مزین ساخته و در ایام مجاورت مشهد مقدس به یمن حمایت او با علمای مخالفین بحثهای متین پیش برده و الحال از اولاد ایشان سید متقی، عامل معنی، انسان کامل، صاحب ملکی، ثمره حدیقه فدکی، امیر محمّد جعفر است که از غایت شرافت ذات و نفاست گوهر مستغنی از مدح این ذره احقر است:
فَتیَّ لایُحِبُّ الزّادَ اِلاّ مِنَ التُّقی‏ - وَ لایَبْتَغِی الْخَلاّنِ اِلاّ ذَوِی‏الْفَضْلِ‏
نکرده بهر رضای حق و تتبع علم - نه چشم سوی غزال و نه گوش سوی غزل‏
مَنَّ اللَّه تَعالی‏ عَلَیْنا بِطُولِ بَقائِهِ وَ رَزَقَنی مَرَّةً اُخْری‏ شَرَفَ لِقائِهِ انتهی.(1084)
و بعضی از متتبعین گفته میر جعفر مذکور پسری داشته مسمی به میر محمّد زمان و او نیز از علما بوده و شرحی بر قواعد نوشته، وفات کرده در سنه هزار و چهل و یک. و میر محمّد زمان را پسری بوده مسمی به میر محمّد حسن و او نیز از علما بوده و سید محسن را پسری دیگر بوده موسوم به میر محمّد مهدی و او نیز از علماء بوده و او را شیخ علی کرکی در وقت رفتنش به طرف کاشان در قم اجازه داده در سنه نهصد و سی و شش، و چنین معلوم می‏شود که قبر شریف آن سید جلیل در قم در تکیه‏ای است نزدیک به صحن شریف حضرت معصومه علیها السلام و مشهور است آن تکیه الیوم به محمدیه و در آنجا بقعه‏ای است و آن بزرگوار در آن بقعه مدفون می‏باشد.
فقیر گوید: که آن بقعه مشهور است به محمدیهی و آن تکیه معروف است به حسینیه و در کوچه حرم واقع است نزدیک صحن جدید و گفته که منسوب است به این سید بزرگوار سید اجل آقا سید صدرالدّین بن میرزا محمّد باقر رضوی قمی شارح وافیه و برادرش میرزا محمّد ابراهیم بن میرزا محمّد باقر رضوی که از علماء بوده و در همدان ساکن بوده الی غیر ذلک انتهی.
و بدان نیز که منتهی می‏شود به موسی مبرقع نسب سید جلیل میر محمّد بدیع خادم رضوی رحمه اللَّه چنانکه سید ضامن مدنی در تحفه گفته: محمّد بدیع بن ابی طالب بن ابی القاسم بن محمّد بن غیاث‏الدّین عزیز بن شمس‏الدّین محمّد بن محمود بن محمّد بن میرهادی حسن بن علی بن ابی الفتوح بن عیسی بن محمّد بن ابی محمّد بن جعفر بن ابی جعفر علی بن ابی علی محمّد بن ابی احمد موسی (1085) الأبرش بن ابی علی محمّد الأعرج بن احمد بن موسی المبرقع سیدی بود صاحب مروت و شهامت و رفعت و ریاست و عظمت و جلالت و جمّ‏المحاسن بود و با ما مودت و صداقت داشت و من هدیه کردم به سوی او کتاب حقوق و مواریث تألیف عزالدّین عمر بن تاج‏الدّین محمّد فقیه حسینی و این محمّد بدیع والی امر بود در مشهد مقدس رضوی و بر او بود رجوع اعیان امجاد و زوار و قصاد و او بود مرجع اهل بلاد؛ پس منصب او را دادند به پسرش غیاث‏الدّین و او والی اوقاف حضرت امام رضا علیه السلام گردید به امر شاه عباس بن شاه صفی پس مشغول گردید به نفس نفیس خود به تعمیر خرابیها تمام کرد آنها را و احداث کرد عماراتی برای غلات و نحو آنها و پدرش ابوطالب سیدی بود جلیل‏القدر، وجیه، رئیس جم‏المحاسن، صاحب مروت عالیه و خیرات جاریه، مقصد و ملجأ مردم بود، خدمت داشت در حرم حضرت امام رضا علیه السلام از جانب شاه عباس بن شاه خدابنده، شاه عباس خواست دختر او را تزویج کند عذر آورد و تزویج کرد او را به پسر عمش میر حسن. آنگاه سید ضامن فرموده که میر حسن بن ولی اللَّه بن هدایت اللَّه بن مراد بن نعمت اللَّه مشهور بود به میر حسن قاینی دیدم او را به مشهد مقدس رضوی در ماه ذی‏الحجه سنه هزار و پنجاه و دو و او مردی بود عالم فاضل کامل مدرس محقق مدقق و پس عمویش محمّد ابراهیم بن حسین بن نعمت اللَّه بن هدایت اللَّه سیدی بود جلیل‏القدر، عظیم‏الشأن، رفیع‏المنزلة، عالم فاضل کامل، شیخ الإسلام بود در قایین پس توجه فرمود به هند و مدتی در هند بود پس در سنه هزار و شصت و یک به مکه مشرفه رفت و در آنجا وفات کرد.(1086)