تربیت
Tarbiat.Org

منتهی الآمال تاریخ چهارده معصوم (جلد دوم)
حاج شیخ عباس قمی (رضوان الله علیه)

هفتم - مفضل بن عمر کوفی جعفی‏

شیخ نجاشی و علامه او را فاسد المذهب و مضطرب الرّوایة نگاشته‏اند (762) و شیخ کشی احادیثی در مدح و قدح او ذکر فرموده (763) و در ارشاد مفید عبارتی است ک دلالت بر توثیق او دارد، (764) و از کتاب غیبت شیخ معلوم می‏شود که او از قوام ائمه و پسندیده نزد ایشان بود و بر منهاج ایشان از دنیا گذشته و هم دلالت دارد بر جلالت و وثاقت او بودن او از وکلاء حضرت صادق علیه السلام و کاظم علیه السلام،(765) و کفعمی او را از بوابین ائمه شمرده.
و در کافی است که مابین ابوحنیفه سائق الحاج و دامادش در باب میراثی مشاجره و نزاع بود مفضل بر ایشان بگذشت چون مشاجره ایشان را بدید ایشان را به منزل برد و مابین ایشان اصلاح کرد به چهارصد درهم و آن مال را از خودش داد و گفت این مال از خود من نیست بلکه حضرت صادق علیه السلام نزد من مالی گذاشته که هرگاه بین دو نفر از شیعیان نزاع شود من اصلاح کنم و مال المصالحه را از مال آن حضرت بدهم.(766) و از محمّد بن سنان مروی است که حضرت موسی بن جعفر علیه السلام به من فرمود: ای محمّد! مفضل انس و محل استراحت من است وَ اَنْتَ اُنْسُهُما وَ اَسْتِراحُهُما؛ و تو انس و محل استراحت حضرت رضا و جواد علیهما السلام می‏باشی.(767) و از موسی بن بکر روایت است که چون خبر فوت مفضل به حضرت موسی علیه السلام رسید فرمود: خدا رحمت کند او را، او والدی بود بعد از والد و همانا او راحت شد.(768)
در بحار از کتاب اختصاص نقل کرده که روایت کردکه از عبداللَّه بن فضل هاشمی که گفت: در خدمت حضرت صادق علیه السلام بودم که مفضل بن عمر وارد شد، حضرت او را چون بدید به صورت او خندید و فرمود: به نزد من بیا ای مفضل، قسم به پروردگار من که من دوست می‏دارم تو را و دوست می‏دارم کسی که تو را دوست می‏دارد اگر می‏شناختند جمیع اصحاب من آنچه تو می‏شناختی دو نفر مختلف نمی‏شدند، مفضل گفت: یابن رسول اللَّه! گمان نمی‏کنم که مرا بالاتر از منزل خودم فرود آورید. فرمود: بلکه منزل دادم تو را به منزلتی که خدا تو را فرود آورده به آنجا، پس گفت: یابن رسول اللَّه! چه منزلتی دارد جابر بن یزید نزد شما؟ فرمود: منزلت سلمان نزد رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله و سلم، گفتم: چیست منزلت داود بن کثیر رقیّ نزد شما؟ فرمود: به منزلت مقداد است از رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله و سلم.
راوی گوید: پس حضرت رو کرد به من و فرمود: ای عبداللَّه بن مفضل! به درستی که خداوند تبارک و تعالی خلق کرد ما را از نور عظمت خود و غوطه داد ما را به رحمت خود و خلق کرد ارواح شما را از ما پس ما آرزومند و مایلیم به سوی شما و شما آرزومند و مایلید به سوی ما، به خدا قسم که اگر کوشش کنند اهل مشرق و مغرب که زیاد کنند در شیعیان ما یک مرد و کم کنند از ایشان یک مرد نتوانند این را و همانا ایشان مکتوب‏اند نزد ما به نامهایشان و نامهای پدرانشان و عشیره‏هایشان و نسبهایشان، ای عبداللَّه بن مفضل! و اگر بخواهی نشان دهم اسم تو را در صحیفه‏مان، پس طلبید صحیفه را و گشود آن را دیدم که آن سفید است و اثر نوشته در آن نیست، گفتم: یابن رسول اللَّه؛ در این صحیفه اثر نوشته نمی‏بینم، حضرت دست خود را بر آن مالید نوشته‏های در آن را دیدم و یافتم در آخر آن اسم خودم را پس سجده شکر برای خدا به جا آوردم.(769)
مؤلف گوید: که چون حدیث نفیس بود من تمام آن را نقل کردم الی غیر ذلک. و اما روایات قدح در مفضل مثل آنکه روایت شده که حضرت صادق علیه السلام به اسماعیل بن جابر، فرمود: برو نزد مفضل و به او بگو ای کافر، ای مشرک! چه می‏خواهی از پسر من، می‏خواهی او را به قتل آوری. یا آنکه در سفر زیارت حضرت امام حسین علیه السلام چون چهار فرسخ از کوفه دور شدند وقت نماز صبح شد رفقای او پیاده شدند نماز خواندند پس به او گفتند چرا پیاده نمی‏شوی که نماز بخوانی؟ گفت: من نمازم را خواندم پیش از آنکه از منزلم بیرون شوم و امثال این روایات قابل معارضه به اخبار مدح نیستند. و شیخ ما در خاتمه مستدرک کلام را در حال او بسط داده و از روایات قدح در او جواب داده.(770) و کسی که رجوع کند به توحید مفضل که حضرت صادق علیه السلام برای او فرموده خواهد دانست که مفضل نزد آن حضرت مرتبه و منزلتی عظیم داشته و قابل تحمل علوم ایشان بوده، و توحید مفضل رساله بسیار شریفی است که سید بن طاوس رحمه اللَّه فرموده که هر که سفر می‏رود آن را با خود همراه بردارد، و در کشف المحجة به پسرش وصیت فرموده که در آن نظر کند و علامه مجلسی رحمه اللَّه آن رساله را به فارسی ترجمه کرده که عوام از آن انتفاع برند، و در تحف العقول بعد از ابواب مواعظ ائمه علیهم السلام، بابی در مواعظ مفضل بن عمر ذکر کرده و مواعظ شافیه‏ای از او نقل کرده که اکثرش را از حضرت صادق علیه السلام روایت کرده.(771)