تربیت
Tarbiat.Org

منتهی الآمال تاریخ چهارده معصوم (جلد دوم)
حاج شیخ عباس قمی (رضوان الله علیه)

هجدهم - معلی بن خنیس بزّاز کوفی مولی ابی عبداللَّه الصادق علیه السلام‏

از روایات ظاهر می‏شود که او از اولیاء اللَّه و از اهل بهشت است و حضرت صادق علیه السلام او را دوست می‏داشته و وکیل و قیم بر نفقات عیال آن حضرت بوده. شیخ طوسی در کتاب غیبت فرموده: و از ممدوحین، معلی بن خنیس است و او از قوام حضرت صادق علیه السلام بود، و داود بن علی او را به این سبب کشت و او پسندیده بود نزد حضرت صادق علیه السلام و بر طریقه او گذشت. و روایت شده از ابوبصیر که گفت: چون داود بن علی، معلی را کشت و به دار کشید او را، بزرگ آمد این بر حضرت صادق علیه السلام و دشوار آمد بر او، به داود فرمود: ای داود! برای چه کشتی مولای مرا و وکیل مرا در مال و عیالم به خدا سوگند که او وجیه‏تر بود از تو نزد خدا، و در آخر خبر است که فرمود: آگاه باش به خدا سوگند که او داخل بهشت گردید.(540)
مؤلف گوید: از اخبار ظاهر می‏شود که حضرت صادق علیه السلام در وقت قتل معلی، در مکه بود چون از مکه تشریف آورد نزد داود رفت فرمود: مردی از اهل بهشت را بکشتی، گفت: من نگشتم، فرمود: کی کشت او را؟ گفت: سیرافی او را بکشت و سیرافی صاحب شرطه او بود، حضرت از او قصاص کرد و او را به عوض معلی بکشت.(541)
و از معتّب روایت است که حضرت صادق علیه السلام آن شب در سجده و قیام بود و در آخر شب نفرین رکد بر داود بن علی، به خدا سوگند که هنوز سر از سجده بر نداشته بود که صدای صیحه شنیدم و مردم گفتند: داود بن علی وفات کرد! حضرت فرمود: همانان من خواندم خدا را به دعا تا فرستاد خداوند به سوی او ملکی که عمودی بر سر او زد که مثانه او را شکافت.(542)
شیخ کلینی و طوسی به سند حسن کالصحیح از ولید بن صبیح نقل کرده‏اند که مردی خدمت حضرت صادق علیه السلام رسید و ادعا کرد بر معلی بن خنیس دینی را بر او، و گفت: معلی برد حق مرا، حضرت فرمود: حق تو را برد آن کسی که او را کشت، پس فرمود به ولید برخیز و بده حق این مرد را همانا می‏خواهم خنک کنم بر معلی پوست او را اگرچه خنک می‏باشد یعنی حرارت جهنم به او نرسیده.(543)
و نیز کلینی روایت کرده از ولید بن صبیح که گفت: روزی خدمت حضرت صادق علیه السلام مشرف شدم افکند نزد من جامه‏هایی و فرمود: ای ولید! رد کن اینها را به نوردهای خود، یعنی خدمت آن حضرت پارچه‏های ندوخته بود که تاهش را باز کرده بودند حضرت به او فرمود که آنها را بپیچید و تاه کند. ولید گفت: من برخاستم مقابل آن حضرت فرمود: خدا رحمت کند معلی بن خنیس را! من گمان کردم که آن حضرت شبیه کرد ایستادن مرا مقابل خود به ایستادن معلی در خدمتش، پس فرمود: اف باد برای دنیا که خانه بلا است مسلط فرموده حق تعالی در دنیا دشمنش را بر ولیش.(544) و نیز شیخ کلینی روایت کرده از عقبة بن خالد که گفت: من و معلی و عثمان بن عمران مشرف شدیم خدمت حضرت صادق علیه السلام همین که حضرت ما را دید فرمود: مرحباء مرحبا به شما! این صورتها دوست دارند ما را و ما دوست می‏داریم ایشان را جَعَلَکُمُ اللَّهُ مَعَنا فِی الدُّنْیا وَ الآخِرَةِ؛ قرار دهد شما را خداوند تعالی با ما در دنیا و آخرت.(545)
شیخ کشی روایت کرده که چون روز عید می‏شد معلی بن خنیس بیرون می‏رفت به صحرا ژولیده مو و گردآلوده در زیّ ستمدیده حسرت خورنده همین که خطیب منبر می‏رفت دست خود را به آسمان بلند می‏کرد و می‏گفت:
اَللّهُمَّ هذا مَقامُ خُلَفائِکَ وَ اَصْفیائِکَ وَ مَواِضعُ اُمَنائِکَ الَّذینَ خَصَصْتَهُمُ ابْتَزُّوها(546) الخ.