که جلالت شأن و عظمت قدرش زیاده از آن است که ذکر شود، جمع شده بود در او جمیع خصال خیر از علم و فضل و فقاهت و دیانت و وثاقت، از حواریین صادقین علیهما السلام است و او همان است که یونس بن عمار حدیثی از او نقل کرده برای حضرت صادق علیه السلام در باب ارث که او از حضرت باقر علیه السلام نقل کرده بود. حضرت صادق علیه السلام فرمود آنچه را که زراره روایت کرده از ابوجعفر علیه السلام، پس جایز نیست که ما رد کنیم.(493) و روایت شده که آن حضرت به فیض بن مختار فرموده که هر وقت خواستی حدیث ما را پس اخذ کن از این شخص نشسته و اشاره فرمود به زراره.(494)
و نیز از آن حضرت مروی است که درباره زراره فرمود: لَوْلا زُرارَةُ لَقُلْتُ اِنَّ اَحادیثَ اَبی سَتَذْهَبُ.(495)
و گذشت در برید که زراره یکی از اوتاد زمین و اعلام دین است.
و هم روایت است که وقتی حضرت صادق علیه السام به او فرمود ای زراره! اسم تو در نامهای اهل بهشت بی الف است، گفت: بلی فدایت شوم اسم من عبدربّه است و لکن ملقّب شدم به زراره، و از او نقل شده که میگفته: به هر حرف که از امام جعفر صادق علیه السلام میشنوم ایمان من زیاده میشود.(496)
و از ابن ابی عمیر که از بزرگان فضلاء شیعه است نقل است که وقتی به جمیل بن درّاج که از اعاظم فقها و محدثین این طایفه است گفت که چه نیکو است محضر تو و چه زینت دارد مجلس افاده تو، گفت: بلی، لکن به خدا سوگند که نبودیم ما در نزدیک زراره مگر به منزله اطفال مکتبی که در نزد معلم خود باشند.(497) و ابوغالب زراری در رسالهای که به جهت فرزند فرزندش محمّد بن عبداللَّه نوشته، فرموده: روایت شده که زراره مردی وسیم و جسیم و ابیض اللّون بوده و هنگامی که به نماز جمعه میرفت بر سرش برنسی بود و در پیشانیش اثر سجده بود و بر دست خود عصایی داشت، مردم احتشام او را به پا میداشتند و صف میزدند و نظر به حسن و هیئت و جمال او مینمودند و در جدل و مخاصمت در کلام امتیازی تمام داشت و هیچ کس را قدرت آن نبود که در مناظره او را مغلوب سازد الاّ آنکه کثرت عبادت او را از کلام واداشته بود و متکلمین شیعه در سلک تلامیذ او بودند، هفتاد سال عمر کرد، و از برای آل اعین فضایل بسیاری است و آنچه در حق ایشان روایت شده زیاده از آن است که برای تو بنویسم. الخ انتهی.(498)
مؤلف گوید: که وفات زراره بعد از وفات حضرت صادق علیه السلام واقع شد به فاصله دو ماه یا کمتر، و زراره در وقت وفات آن حضرت مریض بود و به همان مرض رحلت کرد رحمه اللَّه.
و بدان که بیت اعین از بیوت شریفه است و غالب ایشان اهل حدیث و فقه و کلام بودهاند و اصول تصانیف و روایات بسیار از ایشان نقل شده است و زراره را چند تن اولاد بود از جمله رومی و عبداللَّه میباشند که هر دو تن از ثقات رواتاند، و دیگر حسن و حسین است که حضرت صادق علیه السلام در حق ایشان دعا کرده و فرموده:
اَحاطَهُمَا اللَّهُ وَ کَلاهُما وَ رَعاهُماَ وَ حَفِظَهُما بِصَلاحِ اَبیهِما کَما حَفِظَ الْغُلامَیْنِ.(499)
و برادران زراره، حمران و بکیر و عبدالرحمن و عبدالملک تمامی از اجلاء میباشند اما حمران که گذشت حالش و بکیر همان است که حضرت صادق علیه السلام او را یاد کرده و فرموده: رَحِمَ اللَّهُ بُکَیْراً وَ قَدْ فَعَلَ و نیز روایت شده که بعد از فوت او حضرت فرموده: وَاللَّهُ لَقَدْ اَنْزَلَهُ اللَّهُ بَیْنَ رَسُولِهِ وَ اَمیرِالمُؤمِنینَ - صلواتُ اللَّهِ وَ سَلامُهُ عَلَیْهِما -(500)
و اولاد و احفاد او اهل حدیثاند، و از برای آن جناب در بیرون شهر دامغان بقعه و مزاری است معروف و عبدالرحمن بن اعین همان است که مشایخ شهادت بر استقامت او دادهاند، و عبدالملک بن اعین همان است که حضرت صادق علیه السلام بر او ترحم فرموده و قبر او را در مدینه با اصحاب خود زیارت کرده و عارف به نجوم بوده و فرزندش ضریس بن عبدالملک از ثقات روات است.(501)