تربیت
Tarbiat.Org

منتهی الآمال تاریخ چهارده معصوم (جلد دوم)
حاج شیخ عباس قمی (رضوان الله علیه)

دهم - در اطلاع آن حضرت است به چیزهای نهانی‏

و نیز روایت کرده از صفوان بن یحیی از جعفر بن محمّد بن اشعث که گفت به من: آیا می‏دانی که به چه سبب ما داخل شدیم در این امر، یعنی تشیع و ولایت اهل بیت و معرفت به امام پیدا کردیم و حال آنکه نبود در سلسله ما از تشیع ذکری و نه معرفتی به چیزی از آنچه که نزد مردم است از فضایل اهل بیت علیهم السلام؟ گفتم: سببش چه بود؟ گفت: ابوجعفر دوانیقی به پدرم محمّد اشعث، گفت: ای محمّد! طلب کن برای من مردی را که او را عقلی باشد که خوب به جا آورد از جانب من کاری را که دارم. پدرم گفت پیدا کردم برای این کار فلان ابن مهاجر خالوی خود را، گفت بیاور او را. آوردم نزد او خالوی خود را، ابوجعفر به او، گفت: ای پسر مهاجر! بگیر این مال را برو به مدینه و برو نزد عبداللَّه بن حسن و جمعی از اهل بیت او که از جمله ایشان باشد جعفر بن محمّد پس بگو به ایشان که من مردی غریبم از اهل خراسان و در آنجا جماعتی از شیعیان شما هستند فرستادند به سوی شما این ما را و بده به هر یک از آنها از آن مال به شرط چنان و چنان، یعنی به شرط آنکه در خلوت باشد و اظهار اراده خروج نباشد تا معلوم شود که کدام اراده خروج دارد.
پس هرگاه مال را قبض کردند بگو من مردی رسولم و دوست می‏دارم که با من باشد خطهای شما به گرفتن شما مالی را که گرفتید. پس گرفت خالو آن مال را و رفت به مدینه پس از مدینه برگشت به سوی ابوجعفر دوانیقی و محمّد بن اشعث نزد او بود، ابوجعفر دوانیقی گفت: چه خبر آوردی از آنجا که آمدی؟ گفت: رفتم نزد آن جماعت و این خطهای ایشان است به گرفتن ایشان مال را سوای جعفر بن محمّد که رفتم نزد او و او مشغول به نماز بود در مسجد پیغمبر، پس نشستم پشت سر او و با خود گفتم که صبر کنم نمازش که تمام شد با او مذکور کنم آنچه را که مذکور کردم برای یاران او، پس شتاب کرد و نماز را تمام نمود و رو به من کرد و فرمود: ای فلان! بپرهیز از عذاب خدا و فریفته مکن اهل بیت محمّد صلی اللَّه علیه و آله و سلم را چه ایشان اندک وقتی است که از دولت آل مروان که بر ایشان ظلم می‏کردند خلاص شده‏اند و جمیع ایشان محتاجند، مراد اینکه مضطرّند به گرفتن مال و معذورند، قصد خروج ندارند. من گفتم: چیست آن فریفتن و بازی دادن اَصلَحَکَ اللَّهُ؟ پس نزدیک کرد سرش را به من تا کسی نشنود و خبر داد مرا به تمام آنچه مابین من و تو گذشته بود گویا او بود در مجلس سفارشهای تو به من و سوم ما بوده، ابوجعفر دوانیقی گفت: ای پسر مهاجر! بدان که نیست از اهل بیت نبوتی مگر آنکه در میان ایشان محدّثی است، یعنی شخصی که ملائکه او را خبر دهند و با او سخن گویند، محدث ما امروز، جعفر بن محمّد است! راوی خبر - جعفر بن محمّد اشعث - گفت که این دلالت و معجزه حضرت صادق علیه السلام سبب شد که ما قائل به تشیع شدیم.(406)