تربیت
Tarbiat.Org

منتهی الآمال تاریخ چهارده معصوم (جلد دوم)
حاج شیخ عباس قمی (رضوان الله علیه)

هشتم - در ظاهر شدن آب است برای آن حضرت در بیابان‏

در بحار از نوادر علی بن اسباط نقل کرده که او روایت کرده از ابن طبّال از محمّد بن معروف هلالی که از معمرین بوده و صد و بیست و هشت سال عمر کرده که گفت: در ایام سفّاح در حیره در خدمت حضرت امام جعفر صادق علیه السلام رفتم دیدم که مردم دور آن جناب را گرفته‏اند به نحوی که خدمتش رسیدن ممکن نیست، سه روز متوالی رفتم به هیچ حیله نتوانستم خود را به آن حضرت برسانم از بسیاری جمعیت و کثرت مردم، چون روز چهارم شد و مردم کم شده بودند حضرت مرا دید و نزدیک طلبید، پس حرکت کرد برود به زیارت قبر امیرالمؤمنین علیه السلام من نیز همراه آن جناب رفتم چون پاره‏ای راه رفتم بول فشار داد آن جناب را، پس از جاده خود را کناری کشید و ریگها را با دست خود پس کرد آبی برای آن حضرت ظاهر شد که تطهیر کرد برای نماز، سپس برخاست و دو رکعت نماز گذاشت و دعا کرد، دعایش این بود:
اَللّهُمَّ لاتَجْعَلْنی مِمَّنْ تَقَدَّمَ فَمَرَقَ وَ لا مِمَّنْ تَخَلَّفَ فَمَحَقَ وَاجْعَلْنی مِنَ النَّمَطِ الاَوْسَطِ.
پس بنا کرد به رفتن و من هم با او بودم فرمود: ای پسر! از برای دریا همسایه‏ای نیست، و برای سلطان صدیقی نیست و عافیت ثمن ندارد و چه بسیار کس که آسوده و راحت است و نمی‏داند. سپس فرمود: تمسک بجویید به پنج چیز: مقدم بدارید استخاره و طلب خیر را، و تبرک بجویید به سهولت، و زینت دهید خود را به حلم و بردباری، و دوری کنید از دروغ گفتن، و تمام دهید پیمانه و ترازو را. سپس فرمود: فرار کنید وقتی که عرب دهنه را از سر بردارد و گسسته مهار شود و مَنَعَ الْبَرْجانِیَةُ وَانْقَطَعَ الْحَجَّ - گذشت در حدیث قبل این کلمه یعنی دولت بریطانیا منع کند مردم را و راه حج منقطع شود - آنگاه فرمود: حج کنید پیش از آنکه نتوانید و اشاره کرد به سوی قبله با انگشت ابهام خود و فرمود: کشته می‏شود در این طرف هفتاد هزار نفر در زیادتر الخ.(403)
مؤلف گوید: این پنج چیزی که حضرت صادق علیه السلام امر فرموده تمسک به آن را، از آداب تجارت و کسب است و حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام هر روز اهل کوفه را به اینها و چند چیز دیگر امر می‏فرمود؛ چنانکه شیخ کلینی در کافی روایت کرده از جابر از حضرت امام محمّدباقر علیه السلام که فرمود: بود امیرالمؤمنین علیه السلام در کوفه نزد شما که بیرون می‏رفت در هر روزی در اول روز از دارالأماره. پس می‏گردید در یک یک از بازارهای کوفه و تازیانه بر دوش داشت که دو سر داشت و او را سبیبه می‏گفتند، پس می‏ایستاد در سر هر بازار و ندا می‏کرد که ای گروه تجّار! پرهیز کنید از عذاب خدا، چون مردم می‏شنیدند صدای آن حضرت را می‏انداختند آنچه را که در دست داشتند و دل خود را متوجه آن حضرت می‏نمودند و گوش می‏دادند تا چه فرماید، می‏فرمود که مقدم دارید طلب خیر را و برکت بجویید به خوش معاملگی و نزدیک شوید به مشتریان یعنی جنس را قیمت گران نگویید که دور باشد از قیمتی که مشتری می‏گوید. و زینت کنید خود را بر بردباری و نگاه دارید خود را از قسم، یعنی هرچند که حق باشد و اجتناب کنید از دروغ و دروی کنید از ستم و انصاف دهید مظلمومان را، به این معنی که چون کسی مغبون شود و استقاله نماید اقاله کنید و معامله را به هم بزنید، و نزدیک می‏شوید به ربا به این معنی که احتراز کنی از هرچه که احتمال ربا در آن هست و تمام دهید پیمانه و تراز را و کم ندهید حقوق مردمان را و فساد نکنید در زمین. سپس می‏گردید در جمیع بازارهای کوفه و بعد از آن بر می‏گشت و می‏نشست برای داوری میان مردمان.(404)