تربیت
Tarbiat.Org

منتهی الآمال تاریخ چهارده معصوم (جلد دوم)
حاج شیخ عباس قمی (رضوان الله علیه)

هشتم - در آنچه مشاهده کرد عمر بن حنظله از دلائل آن حضرت‏

صفّار از عمر بن حنظله روایت کرده است که گفت: به حضرت امام محمدباقر علیه السلام عرض کردم مرا چنان گمان می‏رود که در خدمت تو دارای رتبه و منزلتی هستم، فرمود: آری. عرض کردم مرا در این حضرت حاجتی است، فرمود: چیست؟ عرض کردم: اسم اعظم را به من تعلیم فرمای. فرمود: طاقت آن را داری؟ عرض کردم: آری، فرمود: به این خانه درآی، چون به خانه درآمدم حضرت ابی جعفر علیه السلام دست مبارک به زمین گذاشت و آن خانه تاریک شد عمر را لرزیدن فرو گرفت آنگاه فرمود: چه می‏گوی بیاموزم تو را؟ عرض کردم: نه، پس دست مبارک از زمین برگرفت و خانه به همان حال که بود بازآمد.(264)
مؤلف گوید: که در روایات وارد شده که اسم اعظم الهی بر هفتاد و سه حرف است و نزد آصف یک حرف از آن بود و به واسطه آن بود که سریر بلقیس را به یک طرفةالعین نزد سلیمان حاضر کرد. و نزد سلیمان بن داود یک حرف از آن بود، و به حضرت عیسی علیه السلام دو حرف از آن عطا شده بود و به سبب آن بود که مرده زنده می‏کرد و کور مادرزاد و پیس را خوب می‏کرد. و به حضرت سلمان رضی اللَّه عنه اسم اعظم تعلیم شده بود و آن جناب دارای اسم اعظم بود، و از اینجا معلوم می‏شود کثرت عظمت شأن سلمان و علوّ مقام آن قدوه اهل ایمان رحمه اللَّه، و عمر بن حنظله که راوی روایت است صاحب مقبوله معروفه نزد فقهاء است و آن روایتی است که از او نقل شده که از حضرت صادق علیه السلام سؤال کرد که میان دو نفر از اصحاب ما منازعه شده در دینی یا میراثی، چه کنند؟ فرمود: نظر کنند به یکی از شماها از کسانی که روایت کنند احادیث ما را و تأمّل کنند در حلال و حرام ما و شناسند احکام مرا پس راضی باشند به حکومت او، به درستی که من او را حاکم گردانیدم بر شماها پس هرگاه حکم کند و از او قبول ننمایند استخفاف کردند حکم الهی را و رد کردند بر ما و رد کننده بر ما، رد کننده بر خدا است و آن عرض شرک به خدا است.(265)