در اینجا رشته سخن را به دست علاّمه شهید، مرحوم مطهّری، میسپاریم. او
در کتاب «ولاءها و ولایتها» میگوید: «این دو واژه معمولاً در چهار مورد استعمال میشود: ولاءِ محبّت (عشق و علاقه به اهل بیت)، و ولاءِ امامت به معنی الگو قرار دادن امامان برای اعمال و رفتار خویش، و ولاءِ زعامت به معنی حقّ رهبری اجتماعی و سیاسی امامان، و ولاء تصرّف یا ولاء معنوی که بالاترین مراحل، ولاء تصرّف است».سپس بعد از توضیحاتی درباره معنی اوّل و دوم و سوم، به توضیح معنی چهارم میپردازد که مربوط به بحث ما است؛ میگوید: «ولایت یا تصرّف معنوی نوعی اقتدار و تسلّط فوق العاده تکوینی است؛ به این معنی که، انسان بر اثر پیمودن طریق عبودیّت و بندگی خدا، به مقام قرب معنوی الهی نائل میگردد؛ و نتیجه وصول به این مقام این است که به صورت انسان کاملی در میآید که قافله سالار معنویّات، مسلّط بر ضمائر، و شاهد بر اعمال، و حجّت زمان میشود!«از نظر شیعه در هر زمان یک انسان کامل که نفوذ غیبی بر جهان و انسان دارد و ناظر بر ارواح و قلوب است وجود دارد که نام او حجّت خداست.«مقصود از ولایت تصرّف یا ولایت تکوینی این نیست که بعضی از جهّال پنداشتهاند که انسانی از انسانها سمت سرپرستی و قیمومیّت نسبت به جهان پیدا کند، بطوری که او گرداننده زمین و آسمان و خالق و رازق از جانب اللَّه بوده باشد!«درست است که این اعتقاد شرک نیست و شبیه چیزی است که قرآن درباره ملائکه مُدَبِّراتِ اَمْراً و مُقَسِّماتِ اَمْراً به اذن اللَّه بیان فرموده، ولی قرآن به ما میگوید: مسأله خلقت و رزق را و زنده کردن و میراندن و غیر آن، به غیر خدا نسبت ندهیم.«بلکه منظور این است که انسان کامل به خاطر قرب به پروردگار به جائی میرسد که دارای ولایت بر تصرّف در (بعضی امور) جهان میشود.سپس میافزاید: «در اینجا کافی است که اشاره اجمالی به این مطلب بنمائیم و پایههای این طرز فکر را با توجّه به معانی و مفاهیم قرآنی روشن سازیم تا گروهی خیال نکنند که این یک سخن قلندری است.«شک نیست که مسأله ولایت به معنی چهارم از مسائل عرفانی است، ولی این دلیل نمیشود که چون یک مسأله عرفانی است مردود قلمداد شود.»سپس با توضیحات فراوانی درباره قرب خداوند و آثار آن چنین نتیجهگیری میکند:«بنابراین محال است که انسان بر اثر طاعت و بندگی و پیمودن طریق بندگی خدا به مقام فرشتگان نرسد، یا بالاتر از فرشته نرود، و یا لااقل در حدّ فرشتگان از کمالات هستی بهرهمند نباشد (فرشتگانی که قدرت تدبیر و تصرّف در جهان هستی به اذن اللَّه دارند.)»(478)از این سخن میتوان چنین نتیجه گرفت که رابطه معنوی با این انسانهای کامل میتواند سبب نفوذ و تصرّف آنان در انسانها آماده گردد؛ و تدریجاً آنها را از رذائل اخلاقی دور کرده و به فضائل و کمالات نزدیک سازد.