تربیت
Tarbiat.Org

اخلاق در قرآن جلد اول - اصول مسائل اخلاقی
آیت الله مکارم شیرازی با همکاری جمعی از فضلاء و دانشمندان‏‏‏‏‏

ذکر خدا چگونه است؟

در بسیاری از روایات اسلامی ذکر خدا، به معنی «حج» و در بعضی به معنی ولایت امیرمؤمنان علی‏علیه السلام تفسیر شده است؛ بدیهی است هر کدام از اینها مصداق مهمّی از مصادیق مفهوم وسیع ذکر خداست؛ حج، مجموعه‏ای است از یاد خدا، و ولایت امیرمؤمنان، بنده خاصّ خدا نیز انسان را به یاد خدا می‏اندازد.
ششمین آیه، خطاب به پیامبر اکرم‏صلی الله علیه وآله کرده و او را از پیروی کسانی که قلبشان از ذکر خدا غافل است، بر حذر می‏دارد، و به همراهی کسانی که صبح و شام به یاد خدا هستند، دعوت می‏کند؛ می‏فرماید: «با کسانی باش که پروردگار خود را هر صبح و شام می‏خوانند و تنها ذات او را می‏طلبند؛ هرگز چشمان خود را به خاطر زینتهای دنیا از آنها برمگیر! و از کسانی که قلبشان را از یاد ما غافل ساخته‏ایم، اطاعت مکن! همانها که پیروی از هوای نفس کردند و کارهایشان افراطی است! (وَ اصْبِرْ نَفْسَکَ مَعَ الَّذینَ یَدْعُونَ رَبَّهُمْ بِالْغَدوةِ وَ الْعَشِیِّ یُریْدُونَ وَجْهَهُ وَ لاتَعْدُ عَیْناکَ عَنْهُمْ تُرِیدُ زینَةَ الْحَیَوةِ الدُّنیا وَ لاتُطِعْ مَنْ اَغْفَلْنا قَلْبَهُ عَنْ ذِکْرِنا وَ اتَّبَعَ هَواهُ وَکانَ اَمْرُهُ فُرُطاً)
بدیهی است خداوند بی‏دلیل کسی را به مجازات غفلت از یاد حق، گرفتار نمی‏کند؛ این مجازات از آنِ کسانی است که به دشمنی با حق برخاسته‏اند؛ و از سر لجاج و کبر و غرور، یا تعصّب کورکورانه، با حق دشمنی دارند.
بنابراین، منظور از اغفال قلب، مسلّط ساختن غفلت از یاد خدا بر آن به خاطر کیفر اعمالشان است؛ و به همین دلیل، به هیچ وجه مستلزم جبر نیست.
این گروه از غافلان، پیرو هوای نفسند؛ و اعمالشان آلوده به افراط و تفریط است؛ به همین دلیل، در پایان آیه می‏فرماید: (وَاتَّبَعَ هَواهُ وَکانَ اَمْرُهُ فُرُطاً)
از این آیه بخوبی می‏توان نتیجه گرفت که غافل شدن از یاد خدا در اخلاق انسان اثر می‏گذارد، و او را به وادی هواپرستی و افراط می‏کشاند.
آری! روح انسان را یا «خدا» پر می‏کند و یا «هوی‏» که جمع میان این دو ممکن نیست. هوا پرستی سرچشمه غفلت از خدا و خلق خداست؛ هوا پرستی عامل بیگانگی از همه اصول اخلاقی است؛ و سرانجام، هوا پرستی انسان را در خویشتن فرو می‏برد، و از همه چیز غافل می‏کند.
یک انسان هوا پرست جز به اشباع شهوات خویش نمی‏اندیشد؛ رحم و مروّت و ایثار و فداکاری برای او مفهوم ندارد.
در هفتمین آیه، باز روی سخن به پیامبر اکرم‏صلی الله علیه وآله است؛ و او را از آنها که از یاد خدا بیگانه‏اند، برحذر می‏دارد؛ می‏فرماید: « از کسانی که از یاد ما روی برگردانده‏اند و جز زندگی دنیا را نمی‏خواهند و نمی‏جویند، روی بگردان! (فَاَعْرِضْ عَنْ مَنْ تَولّی‏ عَنْ ذِکْرِنا وَ لَمْ یُرِدْ اِلاَّ الْحَیَوةَ الدُّنْیا)
در تفسیر «ذکر خدا» در این آیه، بعضی گفته‏اند منظور قرآن است، و بعضی آن را اشاره به دلائل عقلی و منطقی می‏دانند، و بعضی اشاره به ایمان، ولی ظاهر این است که ذکر خدا مفهوم گسترده‏ای دارد که همه این امور، و مانند آن را شامل می‏شود.
بعضی چنین پنداشته‏اند که این آیه دعوت به ترک جهاد می‏کند، و لذا گفته‏اند به وسیله آیات جهاد، نسخ شده است، در حالی که نسخی در کار نیست، بلکه منظور بی‏اعتنایی و ترک همنشینی نسبت به غافلان از ذکر خداست؛ و این کار هیچ گونه منافاتی با مسأله جهاد در شرایط خاصّش ندارد.
در این آیه، رابطه «دنیا پرستی» و «ترک ذکر خداوند» بخوبی روشن است؛ و به این ترتیب آثار ذکر خدا را در پرورش فضائل اخلاقی، و آثار ترک آن را در پیدایش رذائل روشن می‏سازد.
در هشتمین آیه، روی سخن به تمام مؤمنان است، و همه آنان را به سوی ذکر خدا دعوت می‏کند، و آن را با خروج از ظلمات و پیوستن به نور مرتبط می‏سازد؛ می‏فرماید: «ای کسانی که ایمان آورده‏اید! خدا را بسیار یاد کنید، و صبح و شام او را تسبیح گویید! - او کسی است که بر شما درود و رحمت می‏فرستد و فرشتگان او (نیز برای شما) تقاضای رحمت می‏کنند، تا شما را از ظلمات جهل و شرک و گناه به سوی نور (ایمان و توحید و تقوا) رهنمون گردد؛ و او نسبت به مؤمنان مهربان است!» (یا اَیُّها الَّذینَ آمَنُوا اذْکُرُوْا اللَّهَ ذِکْراً کَثیراً وَ سَبِّحُوهُ بُکْرَةً وَ اَصیلاً - هُوَ الَّذی یُصَلِّی عَلَیْکُمْ وَ مَلائِکَتُهُ لِیُخْرِجَکُمْ مِنَ الظُّلُماتِ اِلَی النُّوْرِ وَ کانَ بِالْمُؤْمِنینَ رَحیماً)
قابل توجّه این که، بعد از امر به مؤمنان در مورد ذکر اللَّه آن هم به صورت وسیع و گسترده، و همچنین دستور به تسبیح ذات پاک او، هر صبح و شام، خبر از درود و رحمت خداوند و دعای فرشتگان می‏دهد، و نتیجه آن را خروج از ظلمتها به سوی روشنائی ذکر می‏کند؛ آیا این همان چیزی نیست که ما به دنبال آن هستیم که ذکر خدا اثر عمیقی در زدودن تاریکیهای رذائل اخلاق از درون جان انسان دارد و او را تدریجاً به فضائل اخلاقی آراسته می‏کند؟
در تفسیر المیزان آمده است که آیه اخیر در واقع به منزله بیان علّت دستور «ذکر کثیر» است که در آیات قبل آمده است؛ و این سخن‏گواه بر مطلبی است که در بالا ذکر کردیم.(433)
در این که منظور از ذکر کثیر چیست؟ تفسیرهای مختلفی ذکر شده است:
بعضی گفته‏اند: منظور این است که خدا را هرگز فراموش نکند.
بعضی گفته‏اند: منظور ذکر اسماء و صفات حسنی‏ است.
و بعضی طبق روایتی آن را به معنی تسبیحات اربعه را سی بار تکرار کردن، و یا تسبیح حضرت فاطمه‏علیها السلام گفته‏اند.
ابن عبّاس می‏گوید: هر دستوری که خدا مقرّر فرموده، حدّ و حدودی دارد، و به هنگام عذر، ساقط می‏شود، جز ذکر خدا که نه محدود است، نه عذری برای ترک آن وجود دارد!
به هر حال، ذکر کثیر مفهوم وسیعی دارد که همه آنچه در بالا آمد در آن جمع است.
و در این که منظور از «ظلمات» و «نور»، در ذیل این آیات چیست؟ نیز تفسیرهای متعدّدی کرده‏اند؛ گاه به خروج از تاریکی کفر به سوی ایمان، و گاه به خروج از ظلمات جهان مادّه به نور روحانیّت و معنویّت، و گاه به خروج از ظلمات معصیت به نور اطاعت، تفسیر شده است.
ولی معلوم است که اینها منافاتی با هم ندارند.
اضافه بر این، خروج از ظلمات رذائل اخلاق به سوی فضائل اخلاق را نیز شامل می‏شود که از مهمترین آثار ذکر خداست.
در نهمین آیه، سخن از عواقب آلودگی به شراب و قمار به میان آمده است؛ می‏فرماید: «شیطان می‏خواهد به وسیله شراب و قمار در میان شما عداوت ایجاد کند، و شما را از ذکر خدا و نماز باز دارد (با این همه زیان و فساد) آیا خودداری خواهید کرد!» (اِنَّما یُریدُ الشَّیْطانُ اَنْ یُوْقِعَ بَیْنَکُمُ الْعَداوَةَ وَ الْبَغْضاءَ فِی الْخَمْرِ وَ الْمَیْسِرِ وَ یَصُدَّکُمْ عَنْ ذِکْرِ اللَّهِ وَ عَنِ الصَّلوةِ فَهَلْ اَنْتُمْ مُنْتَهُونَ)
در این آیه سه مفسده مهم برای شراب و قمار ذکر شده: پیدایش عداوت و دشمنی؛ و باز داشتن از ذکر خدا؛ و از نماز؛ از این تعبیر بخوبی روشن می‏شود که ذکر خدا همچون نماز و همانند دوستی و محبّت در میان مردم سرمایه مهمّی است که از دست دادن آن ضایعه بزرگی محسوب می‏شود.
اضافه بر این، می‏توان از لحن آیه چنین استفاده کرد که میان «ترک ذکر خدا و نماز» و «پیدایش عداوت و بغض و مفاسد اخلاقی دیگر» رابطه‏ای وجود دارد؛ و این همان است که ما در جستجوی آن هستیم.
در دهمین و آخرین آیه که بعد از آیه معروف نور (آیه 35 سوره نور) آمده است، سخن از مردان بزرگی است که در بیوت رفیعی که مرکز انوار الهی است جای دارند؛ درباره ویژگیهای آنها چنین می‏فرماید: «این (نور الهی) در خانه‏هایی قرار دارد که خداوند اذن فرموده دیوارهای آن را بالا برند (تا از دستبرد شیاطین و هوسبازان در امان باشد). خانه‏هایی که نام خدا در آن برده می‏شود و صبح و شام در آن تسبیح می‏گویند؛ کسانی که هیچ تجارت و معامله‏ای آنان را از یاد خدا، و بر پا داشتن نماز و ادای زکات غافل نمی‏کند» (فی بُیُوتٍ اَذِنَ اللَّهُ اَنْ تُرْفَعَ وَ یُذْکَرَ فیهَا اسْمُهُ یُسَبِّحُ لَهُ فیها بِالْغُدُوِّ وَ الْاصالِ - رِجالٌ لاتُلْهیهِمْ تِجارَةٌ وَ لابَیْعٌ عَنْ ذِکْرِ اللَّهِ وَ اِقَامَ الصَّلوةِ وَ ایتاءِ الزَّکوةِ)
به این ترتیب، نخستین ویژگی مردانی که پاسداران نور الهی هستند این است که سرگرمیهای زندگی دنیا و امور مادّی آنها را از یاد خدا غافل نمی‏کند؛ آری! یاد خداست که آنها را به این افتخار بزرگ مفتخر کرده است؛ سپس به ویژگیهای دیگر آنها، مانند بر پا داشتن نماز و اداء زکات اشاره می‏کند.