در بسیاری از روایات اسلامی ذکر خدا، به معنی «حج» و در بعضی به معنی ولایت امیرمؤمنان علیعلیه السلام تفسیر شده است؛ بدیهی است هر کدام از اینها مصداق مهمّی از مصادیق مفهوم وسیع ذکر خداست؛ حج، مجموعهای است از یاد خدا، و ولایت امیرمؤمنان، بنده خاصّ خدا نیز انسان را به یاد خدا میاندازد.
ششمین آیه، خطاب به پیامبر اکرمصلی الله علیه وآله کرده و او را از پیروی کسانی که قلبشان از ذکر خدا غافل است، بر حذر میدارد، و به همراهی کسانی که صبح و شام به یاد خدا هستند، دعوت میکند؛ میفرماید: «با کسانی باش که پروردگار خود را هر صبح و شام میخوانند و تنها ذات او را میطلبند؛ هرگز چشمان خود را به خاطر زینتهای دنیا از آنها برمگیر! و از کسانی که قلبشان را از یاد ما غافل ساختهایم، اطاعت مکن! همانها که پیروی از هوای نفس کردند و کارهایشان افراطی است! (وَ اصْبِرْ نَفْسَکَ مَعَ الَّذینَ یَدْعُونَ رَبَّهُمْ بِالْغَدوةِ وَ الْعَشِیِّ یُریْدُونَ وَجْهَهُ وَ لاتَعْدُ عَیْناکَ عَنْهُمْ تُرِیدُ زینَةَ الْحَیَوةِ الدُّنیا وَ لاتُطِعْ مَنْ اَغْفَلْنا قَلْبَهُ عَنْ ذِکْرِنا وَ اتَّبَعَ هَواهُ وَکانَ اَمْرُهُ فُرُطاً)
بدیهی است خداوند بیدلیل کسی را به مجازات غفلت از یاد حق، گرفتار نمیکند؛ این مجازات از آنِ کسانی است که به دشمنی با حق برخاستهاند؛ و از سر لجاج و کبر و غرور، یا تعصّب کورکورانه، با حق دشمنی دارند.
بنابراین، منظور از اغفال قلب، مسلّط ساختن غفلت از یاد خدا بر آن به خاطر کیفر اعمالشان است؛ و به همین دلیل، به هیچ وجه مستلزم جبر نیست.
این گروه از غافلان، پیرو هوای نفسند؛ و اعمالشان آلوده به افراط و تفریط است؛ به همین دلیل، در پایان آیه میفرماید: (وَاتَّبَعَ هَواهُ وَکانَ اَمْرُهُ فُرُطاً)
از این آیه بخوبی میتوان نتیجه گرفت که غافل شدن از یاد خدا در اخلاق انسان اثر میگذارد، و او را به وادی هواپرستی و افراط میکشاند.
آری! روح انسان را یا «خدا» پر میکند و یا «هوی» که جمع میان این دو ممکن نیست. هوا پرستی سرچشمه غفلت از خدا و خلق خداست؛ هوا پرستی عامل بیگانگی از همه اصول اخلاقی است؛ و سرانجام، هوا پرستی انسان را در خویشتن فرو میبرد، و از همه چیز غافل میکند.
یک انسان هوا پرست جز به اشباع شهوات خویش نمیاندیشد؛ رحم و مروّت و ایثار و فداکاری برای او مفهوم ندارد.
در هفتمین آیه، باز روی سخن به پیامبر اکرمصلی الله علیه وآله است؛ و او را از آنها که از یاد خدا بیگانهاند، برحذر میدارد؛ میفرماید: « از کسانی که از یاد ما روی برگرداندهاند و جز زندگی دنیا را نمیخواهند و نمیجویند، روی بگردان! (فَاَعْرِضْ عَنْ مَنْ تَولّی عَنْ ذِکْرِنا وَ لَمْ یُرِدْ اِلاَّ الْحَیَوةَ الدُّنْیا)
در تفسیر «ذکر خدا» در این آیه، بعضی گفتهاند منظور قرآن است، و بعضی آن را اشاره به دلائل عقلی و منطقی میدانند، و بعضی اشاره به ایمان، ولی ظاهر این است که ذکر خدا مفهوم گستردهای دارد که همه این امور، و مانند آن را شامل میشود.
بعضی چنین پنداشتهاند که این آیه دعوت به ترک جهاد میکند، و لذا گفتهاند به وسیله آیات جهاد، نسخ شده است، در حالی که نسخی در کار نیست، بلکه منظور بیاعتنایی و ترک همنشینی نسبت به غافلان از ذکر خداست؛ و این کار هیچ گونه منافاتی با مسأله جهاد در شرایط خاصّش ندارد.
در این آیه، رابطه «دنیا پرستی» و «ترک ذکر خداوند» بخوبی روشن است؛ و به این ترتیب آثار ذکر خدا را در پرورش فضائل اخلاقی، و آثار ترک آن را در پیدایش رذائل روشن میسازد.
در هشتمین آیه، روی سخن به تمام مؤمنان است، و همه آنان را به سوی ذکر خدا دعوت میکند، و آن را با خروج از ظلمات و پیوستن به نور مرتبط میسازد؛ میفرماید: «ای کسانی که ایمان آوردهاید! خدا را بسیار یاد کنید، و صبح و شام او را تسبیح گویید! - او کسی است که بر شما درود و رحمت میفرستد و فرشتگان او (نیز برای شما) تقاضای رحمت میکنند، تا شما را از ظلمات جهل و شرک و گناه به سوی نور (ایمان و توحید و تقوا) رهنمون گردد؛ و او نسبت به مؤمنان مهربان است!» (یا اَیُّها الَّذینَ آمَنُوا اذْکُرُوْا اللَّهَ ذِکْراً کَثیراً وَ سَبِّحُوهُ بُکْرَةً وَ اَصیلاً - هُوَ الَّذی یُصَلِّی عَلَیْکُمْ وَ مَلائِکَتُهُ لِیُخْرِجَکُمْ مِنَ الظُّلُماتِ اِلَی النُّوْرِ وَ کانَ بِالْمُؤْمِنینَ رَحیماً)
قابل توجّه این که، بعد از امر به مؤمنان در مورد ذکر اللَّه آن هم به صورت وسیع و گسترده، و همچنین دستور به تسبیح ذات پاک او، هر صبح و شام، خبر از درود و رحمت خداوند و دعای فرشتگان میدهد، و نتیجه آن را خروج از ظلمتها به سوی روشنائی ذکر میکند؛ آیا این همان چیزی نیست که ما به دنبال آن هستیم که ذکر خدا اثر عمیقی در زدودن تاریکیهای رذائل اخلاق از درون جان انسان دارد و او را تدریجاً به فضائل اخلاقی آراسته میکند؟
در تفسیر المیزان آمده است که آیه اخیر در واقع به منزله بیان علّت دستور «ذکر کثیر» است که در آیات قبل آمده است؛ و این سخنگواه بر مطلبی است که در بالا ذکر کردیم.(433)
در این که منظور از ذکر کثیر چیست؟ تفسیرهای مختلفی ذکر شده است:
بعضی گفتهاند: منظور این است که خدا را هرگز فراموش نکند.
بعضی گفتهاند: منظور ذکر اسماء و صفات حسنی است.
و بعضی طبق روایتی آن را به معنی تسبیحات اربعه را سی بار تکرار کردن، و یا تسبیح حضرت فاطمهعلیها السلام گفتهاند.
ابن عبّاس میگوید: هر دستوری که خدا مقرّر فرموده، حدّ و حدودی دارد، و به هنگام عذر، ساقط میشود، جز ذکر خدا که نه محدود است، نه عذری برای ترک آن وجود دارد!
به هر حال، ذکر کثیر مفهوم وسیعی دارد که همه آنچه در بالا آمد در آن جمع است.
و در این که منظور از «ظلمات» و «نور»، در ذیل این آیات چیست؟ نیز تفسیرهای متعدّدی کردهاند؛ گاه به خروج از تاریکی کفر به سوی ایمان، و گاه به خروج از ظلمات جهان مادّه به نور روحانیّت و معنویّت، و گاه به خروج از ظلمات معصیت به نور اطاعت، تفسیر شده است.
ولی معلوم است که اینها منافاتی با هم ندارند.
اضافه بر این، خروج از ظلمات رذائل اخلاق به سوی فضائل اخلاق را نیز شامل میشود که از مهمترین آثار ذکر خداست.
در نهمین آیه، سخن از عواقب آلودگی به شراب و قمار به میان آمده است؛ میفرماید: «شیطان میخواهد به وسیله شراب و قمار در میان شما عداوت ایجاد کند، و شما را از ذکر خدا و نماز باز دارد (با این همه زیان و فساد) آیا خودداری خواهید کرد!» (اِنَّما یُریدُ الشَّیْطانُ اَنْ یُوْقِعَ بَیْنَکُمُ الْعَداوَةَ وَ الْبَغْضاءَ فِی الْخَمْرِ وَ الْمَیْسِرِ وَ یَصُدَّکُمْ عَنْ ذِکْرِ اللَّهِ وَ عَنِ الصَّلوةِ فَهَلْ اَنْتُمْ مُنْتَهُونَ)
در این آیه سه مفسده مهم برای شراب و قمار ذکر شده: پیدایش عداوت و دشمنی؛ و باز داشتن از ذکر خدا؛ و از نماز؛ از این تعبیر بخوبی روشن میشود که ذکر خدا همچون نماز و همانند دوستی و محبّت در میان مردم سرمایه مهمّی است که از دست دادن آن ضایعه بزرگی محسوب میشود.
اضافه بر این، میتوان از لحن آیه چنین استفاده کرد که میان «ترک ذکر خدا و نماز» و «پیدایش عداوت و بغض و مفاسد اخلاقی دیگر» رابطهای وجود دارد؛ و این همان است که ما در جستجوی آن هستیم.
در دهمین و آخرین آیه که بعد از آیه معروف نور (آیه 35 سوره نور) آمده است، سخن از مردان بزرگی است که در بیوت رفیعی که مرکز انوار الهی است جای دارند؛ درباره ویژگیهای آنها چنین میفرماید: «این (نور الهی) در خانههایی قرار دارد که خداوند اذن فرموده دیوارهای آن را بالا برند (تا از دستبرد شیاطین و هوسبازان در امان باشد). خانههایی که نام خدا در آن برده میشود و صبح و شام در آن تسبیح میگویند؛ کسانی که هیچ تجارت و معاملهای آنان را از یاد خدا، و بر پا داشتن نماز و ادای زکات غافل نمیکند» (فی بُیُوتٍ اَذِنَ اللَّهُ اَنْ تُرْفَعَ وَ یُذْکَرَ فیهَا اسْمُهُ یُسَبِّحُ لَهُ فیها بِالْغُدُوِّ وَ الْاصالِ - رِجالٌ لاتُلْهیهِمْ تِجارَةٌ وَ لابَیْعٌ عَنْ ذِکْرِ اللَّهِ وَ اِقَامَ الصَّلوةِ وَ ایتاءِ الزَّکوةِ)
به این ترتیب، نخستین ویژگی مردانی که پاسداران نور الهی هستند این است که سرگرمیهای زندگی دنیا و امور مادّی آنها را از یاد خدا غافل نمیکند؛ آری! یاد خداست که آنها را به این افتخار بزرگ مفتخر کرده است؛ سپس به ویژگیهای دیگر آنها، مانند بر پا داشتن نماز و اداء زکات اشاره میکند.