راه مبارزه با ریا کاری، مانند همه اخلاق و اعمال مذموم و ناپسند، دو چیز است: نخست توجّه به علل و ریشههای آن برای خشکانیدن و نابود کردن آنها، و سپس مطالعه در پیامدهای آن برای آگاه شدن از عواقب دردناکی که در انتظار آلودگان به این اخلاق مذموم است.
گفتیم ریشه ریا همان «شرک افعالی» و عدم توجّه به حقیقت توحید است.
اگر پایههای توحید افعالی در درون جان ما محکم شود و بدانیم عزّت و ذلّت و روزی و نعمت به دست خداست و دلهای مردم نیز در اراده و اختیار اوست هرگز به خاطر جلب رضای این و آن اعمال خود را آلوده به ریا نمیکنیم!
اگر به یقین بدانیم کسی که با خداست همه چیز دارد، و کسی که از او جداست فاقد همه چیز است، و به مصداق «اِنْ یَنْصُرُکُمْ اللَّهُ فَلا غالِبَ لَکُمْ وَ اِنْ یَخْذُلْکُمْ فَمَنْ ذَاالَّذی یَنْصُرُکُمْ مِنْ بَعْدِهِ؛ اگر خداوند شما را یاری کند هیچ کس بر شما غلبه نخواهد کرد و اگر دست از یاری شما بر دارد هیچ کس نمیتواند شما را یاری کند!»(345)
و اگر به این حقیقت قرآنی توجّه کنیم که تمام عزّت نزد خدا و به دست خداست: «اَیَبْتَغُونَ عِنْدَهُمُ الْعِزَّةَ فَاِنَّ الْعِزَّةَ لِلَّهِ جَمیْعاً؛ آیا کسانی که با دشمنان خدا طرح دوستی میریزند میخواهند عزّت و آبرو نزد آنها کسب کنند، با این که همه عزّتها از آن خداست!»(346)
آری! اگر ایمان به این امور در اعماق جان مستقر شود دلیلی ندارد که انسان برای جلب توجّه مردم و کسب وجاهت و آبرو یا جلب اعتماد آنها خود را آلوده به اعمال نفاق آلود کند!
بعضی از علمای اخلاق گفتهاند ریشه اصلی ریاکاری حبّ جاه و مقام است که اگر آن را تشریح کنیم به سه اصل باز میگردد: علاقه به ستایش مردم، فرار از مذّمت و نکوهش آنها، و طمع ورزیدن به آنچه در دست مردم است.
سپس مثالی برای آن در مورد جهاد فی سبیل اللَّه میزنند که انسان گاه به جهاد میرود برای این که مردم از شجاعت و قهرمانی او سخن بگویند، و گاه به جهاد میرود تا او را به ترس و جبُن متّهم نسازند، و گاه به خاطر به چنگ آوردن غنائم جنگی قدم در میدان میگذارد! تنها کسی میتواند از جهادش بهره بگیرد که برای عظمت آئین حق و دفاع از دین خدا پیکار کند.
ایناز یکسو، و از سوی دیگر، هنگامی که انسان به آثار مرگبار ریاکاری بیندیشد که:
ریا همچون آتش سوزانی است که در خرمن اعمال انسان میافتد و همه را خاکستر میکند؛ نه تنها عبادات و طاعات انسان را بر باد میدهد بلکه گناه عظیمی است که مایه روسیاهی صاحب آن در دنیا و آخرت است.
ریا همچون موریانهای است که ستونهای کاخ سعادت انسان را از درون تهی میکند و بر سر صاحبش ویران میسازد.
ریا کاری نوعی کفر و نفاق و شرک است.
ریاکاری شخصیّت انسان را در هم میکوبد و آزادگی و حریّت و کرامت انسانی را از او میگیرد و بدبخترین مردم در قیامت ریاکارانند!
توجّه به این حقایق، اثر باز دارنده مهمّی بر ریاکاران دارد.
این نکته نیز قابل توجّه است که پنهان کردن نیّتهای آلوده به ریا، برای مدّت طولانی ممکن نیست، و ریاکاران غالباً در همین دنیا شناخته و رسوا میشوند و از لا به لای سخنان و رفتار آنها آلودگی نیّت آنها فاش میشود، و ارزش خود را نزد خاصّ و عام از دست میدهند؛ توجّه به این معنی نیز اثر باز دارنده مهمّی دارد.
لذّتی که از عمل خالص و نیّت پاک به انسان دست میدهد با هیچ چیز قابل مقایسه نیست، و همین امر برای خلوص نیّت کافی است.
بعضی از علمای اخلاق گفتهاند: یکی از طرق درمان عمل ریا این است که انسان تلاش برای پنهان نگاه داشتن عبادات و حسنات خود کند و به هنگام عبادت در را بر روی خود ببندد، و هنگام انفاق و کارهای خیر دیگر سعی بر کتمان آن نماید تا تدریجاً به این کار عادت کند.
ولی این به آن معنا نیست که از شرکت در جمعه و جماعت و مراسم حج و اعمال دسته جمعی دیگر خودداری نماید که آن نیز ضایعهای است بزرگ!