تربیت
Tarbiat.Org

اخلاق در قرآن جلد اول - اصول مسائل اخلاقی
آیت الله مکارم شیرازی با همکاری جمعی از فضلاء و دانشمندان‏‏‏‏‏

طریق درمان ریا

راه مبارزه با ریا کاری، مانند همه اخلاق و اعمال مذموم و ناپسند، دو چیز است: نخست توجّه به علل و ریشه‏های آن برای خشکانیدن و نابود کردن آنها، و سپس مطالعه در پیامدهای آن برای آگاه شدن از عواقب دردناکی که در انتظار آلودگان به این اخلاق مذموم است.
گفتیم ریشه ریا همان «شرک افعالی» و عدم توجّه به حقیقت توحید است.
اگر پایه‏های توحید افعالی در درون جان ما محکم شود و بدانیم عزّت و ذلّت و روزی و نعمت به دست خداست و دلهای مردم نیز در اراده و اختیار اوست هرگز به خاطر جلب رضای این و آن اعمال خود را آلوده به ریا نمی‏کنیم!
اگر به یقین بدانیم کسی که با خداست همه چیز دارد، و کسی که از او جداست فاقد همه چیز است، و به مصداق «اِنْ یَنْصُرُکُمْ اللَّهُ فَلا غالِبَ لَکُمْ وَ اِنْ یَخْذُلْکُمْ فَمَنْ ذَاالَّذی یَنْصُرُکُمْ مِنْ بَعْدِهِ؛ اگر خداوند شما را یاری کند هیچ کس بر شما غلبه نخواهد کرد و اگر دست از یاری شما بر دارد هیچ کس نمی‏تواند شما را یاری کند!»(345)
و اگر به این حقیقت قرآنی توجّه کنیم که تمام عزّت نزد خدا و به دست خداست: «اَیَبْتَغُونَ عِنْدَهُمُ الْعِزَّةَ فَاِنَّ الْعِزَّةَ لِلَّهِ جَمیْعاً؛ آیا کسانی که با دشمنان خدا طرح دوستی می‏ریزند می‏خواهند عزّت و آبرو نزد آنها کسب کنند، با این که همه عزّتها از آن خداست!»(346)
آری! اگر ایمان به این امور در اعماق جان مستقر شود دلیلی ندارد که انسان برای جلب توجّه مردم و کسب وجاهت و آبرو یا جلب اعتماد آنها خود را آلوده به اعمال نفاق آلود کند!
بعضی از علمای اخلاق گفته‏اند ریشه اصلی ریاکاری حبّ جاه و مقام است که اگر آن را تشریح کنیم به سه اصل باز می‏گردد: علاقه به ستایش مردم، فرار از مذّمت و نکوهش آنها، و طمع ورزیدن به آنچه در دست مردم است.
سپس مثالی برای آن در مورد جهاد فی سبیل اللَّه می‏زنند که انسان گاه به جهاد می‏رود برای این که مردم از شجاعت و قهرمانی او سخن بگویند، و گاه به جهاد می‏رود تا او را به ترس و جبُن متّهم نسازند، و گاه به خاطر به چنگ آوردن غنائم جنگی قدم در میدان می‏گذارد! تنها کسی می‏تواند از جهادش بهره بگیرد که برای عظمت آئین حق و دفاع از دین خدا پیکار کند.
این‏از یک‏سو، و از سوی دیگر، هنگامی که انسان به آثار مرگبار ریاکاری بیندیشد که:
ریا همچون آتش سوزانی است که در خرمن اعمال انسان می‏افتد و همه را خاکستر می‏کند؛ نه تنها عبادات و طاعات انسان را بر باد می‏دهد بلکه گناه عظیمی است که مایه روسیاهی صاحب آن در دنیا و آخرت است.
ریا همچون موریانه‏ای است که ستونهای کاخ سعادت انسان را از درون تهی می‏کند و بر سر صاحبش ویران می‏سازد.
ریا کاری نوعی کفر و نفاق و شرک است.
ریاکاری شخصیّت انسان را در هم می‏کوبد و آزادگی و حریّت و کرامت انسانی را از او می‏گیرد و بدبخترین مردم در قیامت ریاکارانند!
توجّه به این حقایق، اثر باز دارنده مهمّی بر ریاکاران دارد.
این نکته نیز قابل توجّه است که پنهان کردن نیّتهای آلوده به ریا، برای مدّت طولانی ممکن نیست، و ریاکاران غالباً در همین دنیا شناخته و رسوا می‏شوند و از لا به لای سخنان و رفتار آنها آلودگی نیّت آنها فاش می‏شود، و ارزش خود را نزد خاصّ و عام از دست می‏دهند؛ توجّه به این معنی نیز اثر باز دارنده مهمّی دارد.
لذّتی که از عمل خالص و نیّت پاک به انسان دست می‏دهد با هیچ چیز قابل مقایسه نیست، و همین امر برای خلوص نیّت کافی است.
بعضی از علمای اخلاق گفته‏اند: یکی از طرق درمان عمل ریا این است که انسان تلاش برای پنهان نگاه داشتن عبادات و حسنات خود کند و به هنگام عبادت در را بر روی خود ببندد، و هنگام انفاق و کارهای خیر دیگر سعی بر کتمان آن نماید تا تدریجاً به این کار عادت کند.
ولی این به آن معنا نیست که از شرکت در جمعه و جماعت و مراسم حج و اعمال دسته جمعی دیگر خودداری نماید که آن نیز ضایعه‏ای است بزرگ!