تربیت
Tarbiat.Org

اخلاق در قرآن جلد اول - اصول مسائل اخلاقی
آیت الله مکارم شیرازی با همکاری جمعی از فضلاء و دانشمندان‏‏‏‏‏

رابطه آداب و سنن با اخلاق در روایات اسلامی‏

در اسلام اهمّیّت فوق‏العاده‏ای به مسأله ایجاد سنّتهای صالحه و مبارزه با سنّتهای سیّئه داده شده است؛ و این مسأله بازتاب گسترده‏ای در احادیث اسلامی دارد؛ و از مجموع این احادیث بخوبی روشن می‏شود که هدف این بوده که با فراهم آمدن سنّتهای نیک، زمینه‏های اعمال اخلاقی فراهم گردد؛ و بعکس، زمینه‏های رذائل برچیده شود؛ از جمله روایات زیر است که هر کدام نکته‏ای خاصّ خود دارد.
1 - در حدیثی از رسول خداصلی الله علیه وآله آمده است که می‏فرمود: «خَمْسٌ لا اَدَعَهُنَّ حَتَّی الْمَماتِ اَلْاَکْلُ عَلَی الْحَضِیْضِ مَعَ الْعَبِیْدِ ...، وَ حَلْبُ الْعَنْزِ بِیَدی وَ لُبْسُ الصُّوْفِ وَ الْتَّسلیْمُ عَلَی الصِّبْیانِ، لِتَکُونَ سُنَّةً مِنْ بَعْدِی؛ پنج چیز است که تا آخر عمر آن را رها نمی‏کنم؛ غذا خوردن با بردگان در حال نشسته روی زمین و ... و دوشیدن شیر بز ماده با دست خودم،و پوشیدن لباسهای پشمینه (ی خشن که لباس قشرهای کم درآمد و محروم بود) و سلام کردن به کودکان، تا به صورت سنّتی برای بعد از من درآید.»(169)
هدف از این گونه کارها این بوده است که روح تواضع و فروتنی را در مردم ایجاد کند، و تواضع از گردن فرازان به صورت سنّتی درآید و مردم به آن اقتدا کنند.
در حدیث دیگری از آن حضرت آمده است: «مَنْ سَنَّ سُنَّةً حَسَنَةً عُمِلَ بِهَا مِنْ بَعْدِهِ کانَ لَهُ اَجْرَهُ وَ مِثلَ اُجُوْرِهِمْ مِنْ غَیْرِ اَنْ یَنْقُصَ مِنْ اُجُورِهِمْ شَیْئاً، وَمَنْ سَنَّ سُنَّةً سَیِّئَةً فَعُمِلَ بِها بَعْدَهُ کانَ عَلَیْهِ وِزْرَهُ وَ مِثْلَ اَوْزارِهِمْ مِنْ غَیْرِ اَنْ یَنْقُصَ مِنْ اَوْزارِهِمْ شَیْئاً؛ کسی که سنّت نیکی را در میان مردم بگذارد که بعد از وی به آن عمل کنند، هم اجر کار خود را دارد و هم مساوی پاداش تمام کسانی که به آن عمل می‏کنند؛ بی آن که چیزی از پاداش آنها را بکاهد؛ و کسی که سنّت بدی بگذارد، و بعد از وی به آن عمل کنند، کیفر آن، همانند کیفر کسانی که به آن عمل می‏کنند بر او خواهد بود بی آن که چیزی از کیفر آنها کاسته شود.»(170)
شبیه همین مضمون را مرحوم علاّمه مجلسی در بحار آورده است.
این حدیث که به‏تعبیرهای مختلف از پیغمبراکرم‏صلی الله علیه وآله و امام‏باقرعلیه السلام و امام‏صادق‏علیه السلام نقل شده نشان می‏دهد که فراهم آوردن زمینه‏ها برای اعمال اخلاقی، تا آن حد اهمّیّت دارد که پدید آورنده‏اش در تمام آثار آن شریک است؛ همچنین فراهم آوردن زمینه‏های رذائل با ایجاد سنّتهای ضلالت و گمراهی و فساد.
3 - روی همین جهت، امیرمؤمنان علی‏علیه السلام از سفارشهای مؤکّدی که به مالک اشتر می‏کند، همان حفظ سنّتهای صالحه و جلوگیری از شکسته شدن احترام آنهاست؛ می‏فرماید: «لا تَنْقُصْ سُنَّةً صالِحَةً عَمِلَ بِها صُدُورُ هذِهِ الاُمَّةِ وَ اَجْتَمَعَتْ بِها الاُلْفَةُ وَ صَلُحَتْ عَلَیْها الَرَّعِیَّةٌ، وَ لاَتُحْدِثَنَّ سُنَّةً تَضُرُّ بِشَیْ‏ءٍ مِنْ ماضی‏ تِلکَ السُّنَنِ فَیَکوُنُ الْاَجْرُ لِمَنْ سَنَّها وَ الْوزِرُ عَلَیْکَ بِما نَقَضْتَ مِنْها؛ هرگز سنّت پسندیده‏ای را که پیشوایان این امّت به آن عمل کرده‏اند و امّت اسلامی به آن انس و الفت گرفته، و امور رعیّت، به وسیله آن اصلاح شده، نقض مکن! و سنّت و روشی را که به آن سنّتهای صالحه پیشین زیان وارد سازد، ایجاد منما! که اجر آن برای کسی خواهد بود که آن سنّتها را برقرار کرده و گناهش بر توست که آن سنّتها را شکسته‏ای!»(171)
در واقع سنّتهای نیک از آنجا که کمک به انجام کارهای خیر و پرورش فضائل اخلاقی می‏کند، داخل در تحت عنوان اعانت برخیر است و ایجاد یا احیای سنّتهای شر، مصداق معاونت بر اثم محسوب می‏شود؛ و می‏دانیم معاونان، در اعمال خوب و بد فاعلان خیر و شر، سهیم و شریکند بی آن که چیزی از پاداش و کیفر آنها کاسته شود.
اهمّیّت سنّت حسنه تا آن حد است که در روایت معروفی از پیامبر اکرم‏صلی الله علیه وآله می‏خوانیم: عبدالمطلّب جدّ گرامی پیامبر اسلامی‏صلی الله علیه وآله پنج سنّت قبل از اسلام در میان عرب قرار داد، و خداوند همه آنها را امضا فرمود و جزء احکام اسلام قرار داد: همسر پدر را بر فرزند تحریم کرد؛ و در دیه قتل، صد شتر قرار داد؛ و در دور خانه خدا هفت شوط طواف می‏کرد؛ و گنجی پیدا کرد خمس آن را ادا نمی‏نمود؛ و زمزم را در آن روز که از نو حفر کرد، «سقایة الحاج» نامید (کانَتْ لِعَبْدِ الْمُطَّلِبِ خَمْساً مِنَ السُّنَنِ اَجْریها اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ فی‏ الاِسْلامِ حَرّمَ نَساءَ الْاَباءِ عَلَی الْاَبْناءِ، وَ سَنَّ الدِّیَةَ فیِ الْقَتْلِ مِأَةً مِنَ الْاِبِل وَ کانَ یَطُوْفُ بِالْبَیْتِ سَبْعَةَ اَشْواطٍ، وَ وَجَدَ کَنْزاً فَاَخْرَجَ مِنْهُ الْخُمْسَ، وَ سَمّی‏ زَمْزَمَ حِیْنَ حَفَرَها سِقایَةَ الْحاجِّ).
از مجموع آنچه در بالا آمد و روایات فراوان دیگری که در این زمینه وارد شده است بخوبی استفاده می‏شود که آداب و سنن و فرهنگ یک قوم و ملّت اثر تعیین کننده‏ای در اخلاق و اعمال آنها دارد؛ و به همین دلیل، اسلام اهمّیّت فوق‏العاده‏ای به این مسأله می‏دهد و حفظ سنّتهای حسنه را لازم می‏شمرد و ایجاد یا حفظ سنّتهای سیّئه را یک گناه بسیار بزرگ معرّفی می‏کند.