تربیت
Tarbiat.Org

اخلاق در قرآن جلد اول - اصول مسائل اخلاقی
آیت الله مکارم شیرازی با همکاری جمعی از فضلاء و دانشمندان‏‏‏‏‏

4 - تأثیر علم و آگاهی در تربیت‏

دیگر از زمینه‏های پرورش اخلاق بالا بردن سطح علم و معرفت افراد است، چرا که هم با دلیل منطقی و هم با تجربه‏های فراوان به ثبوت رسیده است که هر قدر سطح معرفت و دانش الهی نسان بالاتر برود فضائل اخلاقی در او شکوفاتر می‏شود؛ و بعکس، جهل و فقدان معارف الهی ضربه شدید بر پایه ملکات فضیله وارد می‏سازد و سطح اخلاق را تنزّل می‏دهد.
در آغاز این کتاب در بحث رابطه «علم» و «اخلاق» بحث فشرده‏ای درباره پیوند این دو داشتیم، و گفتیم بعضی از دانشمندان و فلاسفه آنقدر در این باره مبالغه کرده‏اند که گفته‏اند «علم مساوی است با اخلاق».
و به تعبیر دیگر، علم و حکمت سرچشمه اخلاق است (آن گونه که از سقراط نقل شده) و رذائل اخلاقی معلول جهل و نادانی است.
مثلاً، انسانهای متکبّر و حسود به این دلیل گرفتار دو رذیله شده‏اند که از آثار شوم و زیانهای حسد و تکبّر بی خبرند؛ آنها می‏گویند هیچ کس آگاهانه به دنبال بدیها و زشتیها نمی‏رود.
بنابراین اگر سطح معرفت جامعه بالا رود کمک به ساختار سالم اخلاقی آنها می‏کند.
هرچند این سخن مبالغه آمیز است، و تنها از یک زاویه به مسائل اخلاقی در آن نگاه شده است، ولی این واقعیّت را نمی‏توان انکار کرد که علم، یکی از عوامل زمینه‏ساز اخلاق است و به همین دلیل افرادی که گرفتار جهل و جاهلیّت هستند آلودگی بیشتر دارند و عالمان آگاه که دارای معارف الهی هستند آلودگی کمتری دارند هر چند هر یک از این دو نیز استثناهائی دارند!
به همین دلیل، در قرآن مجید در مورد دعوت پیامبر اسلام‏صلی الله علیه وآله می‏خوانیم که او مبعوث شد تا «آیات خداوند را بر مردم بخواند و از آلودگیهای اخلاقی و گناهان پاکسازی کند. (هُوَ الَّذی‏ بَعَثَ فِی الاُمّیینَ رَسوُلاً مِنهُمْ یَتْلوُا عَلَیْهِمْ آیاتِهِ وَ یُزَکّیهِمْ وَ یُعَلِّمُهُمُ اْلکِتابَ وَ الْحِکْمَةَ وَ اِنْ کانُوا مِنْ قَبْلُ لَفی‏ ضَلالٍ مُبینٍ) (سوره جمعه، آیه 2)
و به این ترتیب، نجات از ضلال مبین و گمراهی آشکار و همچنین پاکسازی از رذائل اخلاقی و گناهان به دنبال تلاوت آیات قرآن مجید و تعلیم کتاب و حکمت فراهم است که بی‏شک نشانه روشنی بر وجود ارتباط در میان این دو است.
در جلد اوّل از دوره اوّل پیام قرآن، به هنگام بحث پیرامون مسائل مربوط به معرفت و شناخت، شواهد زنده فراوانی از آیات قرآن مجید بر ارتباط علم و معرفت با فضائل اخلاقی و رابطه جهل و عدم شناخت با رذائل اخلاقی بیان گردیده که در اینجا به ده نمونه از آن به صورت فشرده اشاره می‏کنیم:
1 - جهل سرچشمه فساد و انحراف است! در آیه 55 سوره نمل می‏خوانیم که لوط پیامبر برگ خدا به قوم منحرفش فرمود: «اِنَّکُمْ لَتَاْتُونَ الِرّجالَ شَهْوَةً مِنْ دوُنِ الِنّساءِ بَلْ‏اَنْتُمْ قَوْمٌ تَجْهَلُونَ؛ آیا شما به جای زنان از روی شهوت به سراغ مردان می‏روید؟! شما قومی نادانید!»
در اینجا، جهل و نادانی قرین با انحراف جنسی و فساد اخلاقی شمرده شده.
2 - جهل سبب بی‏بندوباری جنسی است! در آیه 33 سوره «یوسف» می‏خوانیم که آن حضرت در کلام خودش بی‏بندوباری جنسی را همراه با جهل می‏شمارد: «قالَ رَبِ السِّجْنُ اَحَبُّ اِلَیَّ مِمَّا یَدْعُونَنی اِلَیْهِ وَاِلاَّ تَصْرِفْ عَنِیّ کَیْدَهُنَّ اَصْبُ اِلَیْهِنَّ وَ اَکُنْ مِنَ الْجاهِلینَ؛ او (یوسف) گفت: پروردگارا! زندان نزد من محبوبتر است از آنچه این زنان مرا به سوی آن می‏خوانند! و اگر مکر و نیرنگ آنها را از من باز نگردانی، به آنها متمایل می‏شوم و از جاهلان خواهم بود!»
3 - جهل یکی از عوامل حسادت است! در آیه 89 سوره یوسف می‏خوانیم: (در آن زمان که او عزیز مصر شد و بر تخت قدرت نشست و بطور ناشناس در برابر برادرانش که برای تحویل گرفتن گندم از کنعان به مصر آمده بودند، ظاهر شد؛) چنین گفت: «قالَ هَلْ عَلِمْتُمْ ما فَعَلْتُمْ بِیُوسُفَ وَ اَخیهِ اِذْاَنْتُمْ جاهِلُونَ؛ آیا دانستید با یوسف و برادرش (بنیامین) چه کردید، آن گاه که جاهل بودید!»
یعنی جهل شما سبب آن حسادت شدید و آن حسادت سبب شد که توطئه قتل یوسف را بچینید و او را شکنجه دهید و در چاه بیفکنید!
4 - جهل سرچشمه تعصّب و لجاجت است! در آیه 26 سوره فتح تعبیری به چشم می‏خورد که نشان می‏دهد تعصّب کور مشرکان عرب در عصر پیامبر از جهل و نادانی آنها سرچشمه می‏گرفت: «اِذْ جَعَلَ الَّذینَ کَفَرُوا فی‏قُلُوبِهِمُ الْحَمِیَّةَ حَمِیَّةَ الْجاهِلِیَّةِ؛ (به خاطر بیاورید) هنگامی را که کافران در دلهای خود خشم و تعصّب جاهلیّت را قرار دادند.»
5 - رابطه جهل و بهانه جوئی: تاریخ انبیاء پر است از بهانه جوئیهائی که امّتهای نادان در برابر آنها داشتند؛ در قرآن مجید مکرّر به آن اشاره می‏کند و گاه روی رابطه آن با جهل انگشت می‏گذارد؛ از جمله در آیه 118 سوره بقره می‏خوانیم: «وَ قالَ الَّذینَ لایَعْلَمونَ لَوْلا یُکَلِّمُنا اللَّهُ اَوْ تَأتینا آیَةٌ کَذلِکَ قالَ الَّذینَ مِنْ قَبْلِهِمْ مِثْلَ قَوْلِهِمْ تَشابَهَتْ قُلُوبُهُمْ؛ افرادی جاهل و ناآگاه گفتند چرا خدا با ما سخن نمی‏گوید و چرا آیه و نشانه‏ای بر خود ما نازل نمی‏کند! پیشینیان آنها نیز همین گونه سخن می‏گفتند؛ دلها و افکارشان شبیه یکدیگر است.»
در اینجا تکیه بر جهل به عنوان زمینه بهانه جویی شده است، و نشان می‏دهد که این انحراف اخلاقی، رابطه نزدیکی با جهل دارد، همان گونه که تجربیّات فراوان نیز آن را نشان می‏دهد.
6 - رابطه سوء ظن و بدبینی با جهل: در آیه 154 سوره آل عمران که در مورد جنگجویان اُحُد می‏خوانیم: «ثُمَّ اَنْزَلَ عَلَیْکُمْ مِنْ بَعْدِ الْغَمِّ اَمَنَةً نُعاساً یَغْشی‏ طائِفَةً مِنْکُمْ وَ طائِفَةٌ قَدْ اَهَمَّتْهُمْ اَنْفُسُهُمْ یَظُنُّونَ بِاللّهِ غَیْرَ الْحَقِّ ظَنَّ الْجاهِلِیَّةِ؛ سپس به دنبال این غم و اندوه (که از شکست اُحُد حاصل شد) خداوند آرامش را به صورت خواب سبکی بر شما فرستاد که جمعی را فرا گرفت؛ امّا جمع دیگری در فکر جان خود بودند (و خواب به چشمانشان نرفت) آنها گمانهای نادرستی درباره خداوند مانند گمانهای دورانهای جاهلیّت داشتند!»
بی شک سوء ظن یکی از رذائل اخلاقی است که سرچشمه مفاسد بسیاری برای فرد و جامه است ؛ در اینجا رابطه میان جهل و سوء ظن به روشنی بیان شده است.
7 - بی ادبی از جهل سرچشمه می‏گیرد! قرآن مجید در آیه 4 سوره حجرات، غالب کسانی را که نسبت به مقام والای پیامبر اسلام‏صلی الله علیه وآله احترام لازم را نمی‏کردند، افراد کم فکر و نادان می‏شمرد؛ می‏فرماید: «اِنَّ الَّذینَ یُنادُونَکَ مِنْ وَراءِ الْحُجُراتِ اَکثُرُهُمْ لایَعْقِلُونَ؛ کسانی که از پشت حجره‏ها (ی خانه‏ات) بلند صدا می‏زنند، اکثرشان نمی‏فهمند.»
این آیه اشاره به کسانی است که وقت و بی‏وقت، پشت در خانه پیامبرصلی الله علیه وآله می‏آمدند و بلند صدا می‏زدند: «یا مُحَمَّد! یا مُحمَّدُ! اُخْرُجُ اِلیْنا!؛ ای محمّد! ای محمّد! بیرون بیا (با تو کار داریم)!»
پیامبرصلی الله علیه وآله از بی‏ادبی و مزاحمتهای پی در پی آنان، سخت آزرده خاطر بود ولی بر اثر حجب و حیا سکوت می‏کرد، تا این که آیه 4 سوره حجرات نازل شد و آداب سخن گفتن و خطاب با پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله را شرح داد.
تعبیر به اَکْثَرُهُم لایَعقْلِونَ (غالب آنها نمی‏فهمند) اشاره لطیفی است به این که این خلق و خوی زشت (جسارت و بی‏ادبی) غالباً از پایین بودن سطح آگاهی سرچشمه می‏گیرد.
8 - دوزخیان جاهلانند! بی شک کسانی راهی جهنّم می‏شوند که دارای اعمال زشت و اخلاق رذیله‏اند؛ و به تعبیر دیگر، صفات اخلاقی و نیز اعمال اخلاقی آنها آلوده است؛ و با توجّه به این که قرآن، دوزخیان را افرادی ناآگاه و جاهل و نادان معرفی می‏کند بخوبی روشن می‏شود که رابطه نزدیکی در میان اعمال زشت و جهل و نادانی است.
در آیه 179 سوره اعراف می‏خوانیم:
«وَ لَقَدْ ذَرَأنا لِجَهَنَّمَ کَثیراً مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لایَفْقَهُونَ بِها وَ لَهُمْ اَعیُنٌ لایُبْصِرُونَ بِها، وَلَهُمْ آذانٌ لایَسْمَعُونَ بِها، اُولئِکَ کَالْاَنَعامِ بَلْ هُمْ اَضَلُّ اوُلئِکَ هُمُ الْغافِلُونَ؛ به یقین گروه بسیاری از جنّ و انس را برای دوزخ آفریدیم؛ آنها دلها (عقلها)یی دارند که با آن (اندیشه نمی‏کنند و) نمی‏فهمند؛ و چشمانی که با آن نمی‏بینند؛ و گوشهایی که با آن نمی‏شنوند؛ آنها همچون چهارپایانند؛ بلکه گمراهترند! اینان همان غافلانند!»
در این آیه و بسیاری دیگر از آیات قرآن، رابطه‏ای میان جهل و اعمال و اخلاق سوء، تبیین شده است.
9 - صبر و شکیبایی از آگاهی سرچشمه می‏گیرد! در آیه 65 سوره انفال این نکته به مسلمانان گوشزد شده است که در عین نابرابری سپاه خود با سپاه دشمن می‏توانند به وسیله سپاه ایمان و صبر که زائیده علم و آگاهی است جبران کنند؛ می‏فرماید:
«یا اَیُّهَا النّبِیُّ حَرِّضِ الْمُؤمِنینَ عَلَی الْقِتالِ اِنْ یَکُنْ مِنْکُمْ عِشْرُونَ صابِرُونَ یَغْلِبُوا مِأَتَیْنِ وَ اِنْ یَکُنْ مِنْکُمْ مَأَةٌ یَغْلِبُوا اَلْفاً مِنَ الَّذینَ کَفَرُوا بِانَّهُمْ قَوْمٌ لا یَفْقَهُونَ؛ ای پیامبر! مؤمنان را به جنگ (با دشمن) تشویق کن! هرگاه بیست نفر با استقامت از شما باشند، بر دویست نفر غلبه می‏کنند؛ و اگر صد نفر باشند بر هزار نفر از کسانی که کافر شدند، پیروز می‏گردند؛ چرا که آنها گروهی هستند که نمی‏فهمند!»
آری، ناآگاهی کافران سبب سستی و عدم شکیبایی آنها می‏شود؛ و آگاهی مؤمنان، سبب استقامت و پایمردی می‏گردد؛ تا آنجا که یک نفر از آنها با ده نفر از سپاه دشمن، می‏تواند مقابله کند.
10 - نفاق و پراکندگی از جهل سرچشمه می‏گیرد! قرآن مجید در آیه 14 سوره حشر، اشاره به گروهی از یهود می‏کند (یهود بنی نضیر) که به سبب اختلاف و پراکندگی (علی رغم ظاهر فریبنده آنها) از مقابله با مسلمانان عاجز و ناتوان ماندند؛ می‏فرماید: « لایُقاتِلوُنَکُمْ جَمیعاً اِلاَّ فی قُرًی مُحَصَّنَةٍ اَوْ مِنْ وَراءِ جُدُرٍ بَأْسُهُمْ بَیْنَهُمْ شَدیدٌ تَحْسَبُهُمْ جَمیعاً وَ قُلوُبُهُمْ شَتّی‏ ذالِکَ بِاَنَّهُمْ قَوْمٌ لا یَعْقِلُونَ؛ آنها هرگز به صورت گروهی با شما نمی‏جنگند جز در دژهای محکم یا از پشت دیوارها! پیکارشان در میان خودشان شدید است، (امّا در برابر شما ضعیف!) آنها را متّحد می‏پنداری در حالی که دلهایشان پراکنده است؛ این به خاطر آن است که آنها قومی نادان هستند!»
به این ترتیب، نفاق و پراکندگی آنها را که از رذائل اخلاقی است ناشی از جهل و نادانی آنها می‏شمرد.