تربیت
Tarbiat.Org

اخلاق در قرآن جلد اول - اصول مسائل اخلاقی
آیت الله مکارم شیرازی با همکاری جمعی از فضلاء و دانشمندان‏‏‏‏‏

آیات و روایات دلیل بر قابلیّت تغییر اخلاق است‏

آنچه را در بالا گفتیم از نظر دلائل عقلی و تاریخی بود، هنگامی که به دلائل نقلی یعنی آنچه از مبدأ وحی و سخنان معصومین‏علیهم السلام به دست آمده مراجعه کنیم مسأله از این هم روشنتر است؛ زیرا:
1 - نفس مسأله بعثت انبیا و ارسال رسل و انزال کتب آسمانی و بطور کلّی مأموریّتی که آنها برای هدایت و تربیت همه انسانها داشتند، محکمترین دلیل بر امکان تربیت و پرورش فضائل اخلاقی در تمام افراد بشر است.
آیاتی مانند: هُوَ الَّذی بَعَثَ فِی‏الْاُمِّیِینَ رَسُولاً مِنْهُم یَتْلُوا عَلَیْهِمْ آیاتِهِ وَیُزَکِّیهِمْ وَیُعَلِّمُهُمُ الْکِتابَ وَالْحِکْمَةَ وَاِنْ کانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِی ضَلالٍ مُبِیْنٍ (سوره جمعه، آیه 2)(14) و آیات مشابه آن بخوبی نشان می‏دهد که هدف از مأموریّت پیامبر اسلام‏صلی الله علیه وآله هدایت و تربیت و تعلیم و تزکیه همه کسانی بود که در «ضَلالٍ مُبِیْنٍ» و گمراهی آشکار بودند.
2 - تمام آیاتی که خطاب به همه انسانها به عنوان «یا بَنی‏آدَمَ» و «یااَیُّها النَّاسُ» و «یا اَیُّها الْاِنْسانُ»، و «یا عِبادی‏» می‏باشد و مشتمل بر اوامر و نواهی و مسائل مربوط به تهذیب نفوس و کسب فضائل اخلاقی است، بهترین دلیل بر امکان تغییر «اخلاق رذیله» و اصلاح صفات ناپسند است، در غیر این صورت، عمومیّت این خطابها لغو و بیهوده خواهد بود.
ممکن است گفته شود: این آیات غالباً مشتمل بر احکام است، و احکام مربوط به جنبه‏های عملی است، در حالی که اخلاق ناظر به صفات درونی است.
ولی نباید فراموش کرد که «اخلاق» و «عمل» لازم و ملزوم یکدیگر و به منزله علّت و معلولند، و در یکدیگر تأثیر متقابل دارند؛ هر اخلاق خوبی سرچشمه اعمال خوب است، همان گونه که اخلاق رذیله، اعمال زشت را به دنبال دارد؛ و در مقابل، اعمال نیک و بد نیز اگر تکرار شود تدریجاً تبدیل به خلق و خوی خوب و بد می‏شود.
3 - اعتقاد به عدم امکان تغییر اخلاق سر از اعتقاد به جبر در می‏آورد؛ زیرا مفهومش این است که صاحبان اخلاق بد و خوب قادر به تغییر آن نیستند و چون اعمال آنها بازتاب اخلاق آنها است، پس در انجام کار خوب یا بد مجبورند، و در عین حال مکلّف به انجام خوبیها و ترک بدیها هستند؛ این عین جبر است، و تمام مفاسدی را که مذهب جبر دارد بر آن مترتّب می‏شود(15).
4 - آیاتی که با صراحت تشویق به تهذیب اخلاق می‏کند و از رذایل اخلاقی بر حذر می‏دارد نیز دلیل محکمی است بر امکان تغییر صفات اخلاقی، مانند «قَدْ اَفْلَحَ مَنْ زَکَّیها وَقَدْ خابَ مَنْ دَسَّیها؛ هر کس نفس خود را تزکیه کند رستگار شده، و آن کس که نفس خویش را با معصیت و گناه آلوده سازد نومید و محروم گشته است.» (سوره شمس - آیه 9 و 10).
تعبیر به «دسّیها» از ماده «دسّ» و «دسیسه» در اصل به معنی آمیختن شی‏ء ناپسندی با چیز دیگر است؛ مثل این که گفته می‏شود: «دسّ الحنطة بالتراب؛ گندم را با خاک مخلوط کرده»، این تعبیر نشان می‏دهد که طبیعت انسان بر پاکی و تقوا است و آلودگیها و رذائل اخلاقی از خارج بر انسان نفوذ می‏کند و هر دو قابل تغییر و تبدیل است.
در آیه 34 سوره فصّلت می‏خوانیم: «اِدْفَعْ بِالَّتی‏ هِیَ اَحْسَنُ فَاِذاَ الَّذی‏ بَیْنَکَ وَبَیْنَهُ عَداوَةٌ کَاَنَّهُ وَلِیٌّ حَمِیْمٌ؛ بدی را با نیکی دفع کن ناگهان (خواهی دید) همان کسی که میان تو و او دشمن است گویی دوست گرم و صمیمی (و قدیمی تو) است!»
این آیه بخوبی نشان می‏دهد که عداوت و دشمنیهای عمیق که در خلق و خوی انسان ریشه دوانده باشد، با محبّت و رفتار شایسته ممکن است تبدیل به دوستیهای داغ و ریشه‏دار شود؛ اگر اخلاق، قابل تغییر نبود، این امر امکان نداشت.
در روایات اسلامی نیز تعبیرات روشنی در این زمینه دیده می‏شود مانند احادیث زیر:
1 - حدیث معروف اِنّی‏ بُعِثْتُ لِاُتَمِّمَ مَکارِمَ الْاَخْلاقِ(16)، دلیل واضحی بر امکان تغییر صفات اخلاقی است.
2 - روایات فراوانی که تشویق به حسن خلق می‏کند، مانند: حدیث نبوی: «لَوْ یَعْلَمُ الْعَبْدُ ما فی حُسْنِ الْخُلْقِ لَعَلِمَ اَنَّهُ یَحْتاجُ اَنْ یَکُونَ لَهُ خُلْقٌ حَسَنٌ؛ اگر بندگان می‏دانستند که حسن خلق چه منافعی دارد، یقین پیدا می‏کردند که محتاج به اخلاق نیکند!»(17)، نشانه دیگر است.
3 - در حدیث دیگری از همان حضرت می‏خوانیم: «اَلْخُلْقُ الْحَسَنُ نِصْفُ الدِّینِ؛ اخلاق خوب، نیمی از دین است.»(18)
4 - و در حدیثی از امیرمؤمنان علی‏علیه السلام می‏خوانیم: «اَلْخُلْقُ الْمَحْمُودُ مِنْ ثِمارِ الْعَقْلِ، اَلْخُلْقُ الْمَذْمُوْمُ مِنْ ثِمارِ الْجَهْلِ؛ اخلاق خوب از میوه‏های عقل و آگاهی است و اخلاق بد از ثمرات جهل و نادانی است.»(19)
و از آنجا که «علم» و «جهل» قابل تغییر است، اخلاق هم به تبع آن قابل تغییر می‏باشد.
5 - در حدیث دیگری از پیامبراکرم‏صلی الله علیه وآله آمده است: «اِنَّ الْعَبْدَ لَیَبْلُغُ بِحُسْنِ خُلْقِهِ عَظیمَ دَرَجاتِ الْاخِرَةِ وَشَرَفَ الْمَنازِلِ وَاِنَّهُ لَضَعیفُ الْعِبادَةِ؛ بنده خدا به وسیله حسن اخلاق به درجات عالی آخرت و بهترین مقامات می‏رسد، در حالی که ممکن است از نظر عبادت ضعیف باشد!»(20)
در این حدیث اوّلاً مقایسه حسن اخلاق به عبادت، و ثانیاً ذکر درجات بالای اخروی که حتماً مربوط به اعمال اختیاری است، و ثالثاً تشویق به تحصیل حسن خلق، همگی نشان می‏دهد که اخلاق یک امر اکتسابی است، نه اجباری و الزامی و خارج از اختیار! (دقّت کنید)
این گونه روایات و تعبیرات گویا و پرمعنی در کلمات معصومین‏علیهم السلام زیاد دیده می‏شود(21) و همه آنها نشان می‏دهد که صفات اخلاقی قابل تغییر است، و گرنه این تعبیرات و تشویقها لغو و بیهوده بود.
6 - در حدیث دیگری از رسول خداصلی الله علیه وآله می‏خوانیم که به یکی از یارانش به نام «جریر بن عبداللَّه» فرمود: «اِنَّکَ امْرُءٌ قَدْ اَحْسَنَ اللَّهُ خَلْقَکَ فَاَحْسِنْ خُلْقَکَ؛ خداوند به تو چهره زیبا داده، اخلاق خود را نیز زیبا کن!»(22)
کوتاه سخن این که: کتب روایی ما پس از روایاتی است که همگی دلالت بر امکان تغییر اخلاق آدمی دارد.(23)
این بحث را با حدیثی از امیر مؤمنان علی‏علیه السلام که تشویق به فضائل اخلاقی می‏کند پایان می‏دهیم، فرمود: «اَلْکَرَمُ حُسْنُ السَّجِیَّةِ وَ اجْتِنابُ الدَّنِیَّةِ؛ ارزش و کیفیّت انسان به اخلاق پسندیده و اجتناب و دوری از اخلاق پست است!»(24)