عدهای ایمان ندارند و نماز نمیخوانند.
فلا صدق ولا صلی. (13)
نه تصدیق کرد و نه نماز خواند.
قرآن صحنه جان دادن با یک دنیا حسرت و آه این افراد را ترسیم کرده است:
عدهای مانع نماز دیگران میشوند:
ارایت الذی ینهی عبداً اذا صلی. (14)
آیا دیدی آنرا که مانع بنده باشد، آنگاه که نماز بخواند؟
ابوجهل تصمیم گرفت همین که محمد صلی الله علیه و آله مشغول سجده شد با لگد، گردن حضرت را درهم بشکند. مردم او را دیدند که رفت ولی منصرف شد. گفتند چرا جسارت نکردی؟!
گفت خندقی از آتش دیدم که در پیش روی من شعله ور بود.(15)
عدهای مسخره میکنند:
و اذا نادیتم الی الصلوة اتخذوها هزواً (16)
هر گاه ندای نماز را بلند میکنید مسخره میکنند.
عدهای بی نشاط نماز میخوانند:
و اذا قاموا الی الصلوة قاموا کسالی. (17)
عدهای مسخره میکنند:
منافقین هرگاه به نماز میایستند بی حالند.
یراون الناس ولایذکرون اللهالاقلیلا
و در برابر مردم ریاکارند و جز اندکی یاد خداوند نیستند.
عدهای گاهی میخوانند و گاهی نمیخوانند.
فویل للمصلین الذینهم عن صلوتهم ساهون. (18)
وای به نمازگزارانی که از نمازشان فراموشکارند.
در تفسیر میخوانیم:
مراد سهو همراه با تقصیر است، سهو از نماز نه سهو در نماز. گاهی برخی از مردم نماز را فراموش کرده و نمیخوانند، به وقت و شرائط و احکامش اهمیت نمیدهند، آنرا از وقت فضیلت تأخیر میاندازند، برای انجامش ثواب و برای ترکش عقابی معتقد نیستند.
راستی اگر سهو از نماز، ویل دارد ترک دائمی آن چه خطری خواهد داشت.
عدهای اگر دنیا مطرح نباشد به فکر نمازند ولی اگر دنیا مطرح شد از نماز کم میگذارند:
و اذا رأو او لهواً انفضوا الیها و ترکوک قائما. (19)هر گاه لهو و تجارتی دیدند به سوی آن روانه شده و تو را در حالی که به خواندن خطبه نماز ایستادهای وا میگذارند.
(این آیه اشاره به ماجرائی است که پیامبر اکرم (ص) مشغول خواندن خطبههای نماز جمعه بود که گروهی برای فروش اجناس خود شروع به طبل زدن کرده بودند. مردم از پای سخن پیامبر عزیز (ص) برای خرید بلند شده و به سراغ سر و صدا و معامله رفتند و حضرت را تنها گذاشتند و بنابر آنچه در تاریخ است فقط 12 نفر به خطبههای حضرت گوش میدادند )