تربیت
Tarbiat.Org

ابراهیم
مرکز غدیر‏‏‏

ابراهیم در برابر بتگرایان

در مبارزه علیه بت و بتگران ابراهیم سخن را با کسی آغاز می‏کند که برای او همچون پدر است یعنی با او نسبت دارد و از طرفی در دستگاه نمرود است و کار بت سازی و پیکره سازی و حفاظت از بتها بر عهده اوست و او از ابراهیم نیز انتظار دارد تا در این باره به او کمک کند و تلاش نماید تا به بت و نمرود به بهترین شکل خدمت کند اما با کمال تعجب مشاهده می‏کند که ابراهیم نسبت به بتها سخن دیگری دارد و به او می‏گوید:
اذ قال لابیه یا ابت لم تعبد ما لا یسمع ولا یبصر ولا یغنی عنک شیئا«مریم 42
به چه دلیل چیزی را عبادت می‏کنید که نه می‏شنود و نه می‏بیند و نه به شما سودی می‏رساند؟
یا ابت لا تعبد الشیطان ان الشیطان کان للرحمن عصیا«مریم 44»
پدرجان شیطان را عبادت نکن شیطان نسبت به خداوند عصیانگر است
و برای جلب اطمینانش به او گفت:
یا ابت انی قد جاءنی من العلم ما لم یاتک فاتبعنی اهدک صراطا سویا«مریم 43»
خداوند به من دانشی عطا فرموده که به تو نداده پس از من پیروی کن تا تو را در راه مستقیم قرار دهم.
این مطلب برای او بسیار عجیب و سخت بود که کسی در باره بتها تردید ایجاد نماید لذا با تعجب به او گفتند
قال ا راغب انت عن آلهتی یا ابراهیم لئن لم‏تنته لارجمنک و اهجرنی ملیا«مریم 46»
تو واقعا از بتها روی گردانیده‏ای؟ و تهدید کرد که: اگر به مخالفت با بتها خاتمه ندهی تو را سنگسار خواهیم نمود و آنگاه به او دستور تبعید داد.
در این بار ابراهیم با او که نماینده قدرت و سلطه بود سخن تندی نگفت و بلکه با کلامی نرم او را مورد خطاب قرار داد و گفت
قال سلام علیک ساستغفر لک ربی انه کان بی حفیا«مریم 47»
بر شما سلام باد برای تو (که همچون پدر من هستی) طلب مغفرت می‏کنم که او نسبت به من به شدت مهربان است
ابراهیم آنها را مدتی به حال خود رها می‏کند اما آنها را تحت نظر دارد
و اعتزلکم و ما تدعون من دون الله و ادعو ربی عسی الا اکون بدعاء ربی شقیا «مریم 48»
من شما و آنچه از غیر خدا مورد دعا قرار می‏دهید رها می‏کنم و از خدا می‏خواهم که در دعا از خداوند دچار شقاوت نشوم
فلما اعتزلهم و ما یعبدون من دون الله وهبنا له اسحاق و یعقوب وکلا جعلنا نبیا «مریم 49»
به او گفتیم از آنها کناره‏گیری کن
ابراهیم بار دیگر به سراغ آنها آمد
و لقد آتینا ابراهیم رشده من قبل و کنا به عالمین«انبیاء 51»
ما ابراهیم را از قبل رشد داده و آن را می‏دانستیم
اذ قال لابیه و قومه ما هذه التماثیل التی انتم لها عاکفون «انبیاء 52»
به آزر و سایر مردم که همفکر او بودند گفت:
این صورتها و شکلها چیست که در برابر آنها به زمین می‏افتید
اذ قال لابیه و قومه ما تعبدون«الشعراء 70»
اینها چیست که عبادت می‏کنید؟
قالوا نعبد اصناما فنظل لها عاکفین«الشعراء 71»
گفتند: ما بتها را عبادت می‏کنیم و در کنار آنها اعتکاف می‏کنیم
قال هل یسمعونکم اذ تدعون«الشعراء 72»
ابراهیم گفت: آیا وقتی آنها را عبادت می‏کنید صدایشان را می‏شنوید؟
او ینفعونکم او یضرون«الشعراء 73»
یا فایده و ضرری برای شما دارند؟
قالوا وجدنا آباءنا لها عابدین«انبیاء 53»
گفتند: ما دیدیم پدرانمان آنها را عبادت می‏کردند.
قال لقد کنتم انتم و آباوکم فی ضلال مبین«انبیاء 54»
ابراهیم گفت: شما و پدرانتان در گمراهی هستید
قالوا ا جئتنا بالحق ام انت من اللاعبین«انبیاء 55»
به ابراهیم گفتند: آیا برای ما حق را آورده‏ای یا ما را به بازی گرفته‏ای؟
قال بل ربکم رب السماوات و الارض الذی فطرهن و انا علی ذلکم من الشاهدین«انبیاء 56»
ابراهیم گفت: خدای شما پروردگار آسمان و زمین است که آنها را خلق نمود و من بر این مطلب شهادت می‏دهم
یا ابت انی اخاف ان یمسک عذاب من الرحمن فتکون للشیطان ولیا«مریم‏45»
پدرجان می‏ترسم که عذاب الهی نازل شود و تو را در بر گیرد که درد آن صورت همراه شیطان خواهی بود
و تالله لاکیدن اصنامکم بعد ان تولوا مدبرین«انبیاء 57» /
قسم به خداوند من بتهای شما را درهم خواهم کوبید
ابراهیم تهدید خود را عملی نمود
به این ترتیب مبارزه ابراهیم با آنها از حد سخن فراتر رفت ابراهیم مشاهده کرد که گویا هر چه با آنها سخن می‏گوید آنها به گونه‏ای خود را توجیه می‏کنند و یا دستگاه نمرود آنها را توجیه می‏کند و آنها همچنان بر بت پرستی و قربانی نمودن برای بت پافشاری می‏کنند لذا تصمیم به انجام راهی عملی گرفت تا موجب شود آنها بتوانند حق را بیشتر درک کنند به همین دلیل یک روز تعطیل عمومی را که همه از شهر بیرون می‏رفتند انتخاب نمود و ابراهیم در شهر باقی ماند و گفت:
فقال انی سقیم «صافات 89 »
من بیمار هستم و به عید و جشن شما حاضر نمی‏شوم‏
فتولوا عنه مدبرین«صافات 90»
ابراهیم را در شهر باقی گذاردند
فراغ الی آلهتهم فقال الا تاکلون«صافات 91»
ابراهیم به سراغ بتها و رفت و (به تمسخر) به آنها گفت پس چرا از این غذاها که برای شما به عنوان نذورات آورده‏اند نمی‏خورید
ما لکم لا تنطقون«صافات 92»
چرا حرفی نمی‏زنید
فراغ علیهم ضربا بالیمین«صافات 93 »
به سوی آنها حمله ور شد
فجعلهم جذاذا الا کبیرا لهم لعلهم الیه یرجعون«انبیاء 58»
همه را منهدم نمود و تبر را بر گردن بت بزرگ آویخت‏
قالوا من فعل هذا بالهتنا انه لمن الظالمین«انبیاء 59»
اهالی بازگشتند و از این وضعیت به تعجب و هراس افتادند و گفتند چه کسی با خدایان!ما چنین کرده او ستمگر است
قالوا سمعنا فتی یذکرهم یقال له ابراهیم«انبیاء 60»
گفتند شنیدیم که جوانمردی در باره آنها بدی می‏گفت که نامش ابراهیم است
قالوا فاتوا به علی اعین الناس لعلهم یشهدون«انبیاء 61»
دستور دادند او را در برابر مردم احضار و بازجویی کنند
فاقبلوا الیه یزفون«صافات 94»
فورا سراغ او رفتند
قالوا ا انت فعلت هذا بالهتنا یا ابراهیم«انبیاء 62»
گفتند: ابراهیم تو با خدایان ما چنین انجام دادی ؟
قال بل فعله کبیرهم هذا فاسالوهم ان کانوا ینطقون«انبیاء 63»
ابراهیم گفت: تقصیر بت بزرگ است او چنین نموده اگر اینها توانایی سخن دارند از خود آنها بپرسید
(آری اگر بتها توان اقدامی دارا هستند بت بزرگ مسؤول حفاظت از سایر بتها است آنها او را بت بزرگ می‏نامند یعنی او خدای خدایان است پس حفاظت بتها بر عهده اوست و اگر بتها تخریب شده‏اند تقصیر اوست که مانع تخریب نشده و آنها چنین خراب و ویرانند و باید این مطلب را از همان بنهای کوچک سؤال کنند تا آنها بگویند که بت بزرگ هیچ اقدامی را انجام نداد و بلکه بگویند بت بزرگ قادر به این کار نیست اما بتها که سخن نمی‏گویند اینها چوب و سنگ و گل هستند که اکنون بر زمین ریخته و زیر پا هستند و این بشر بود که اینها را با تماثیلی زیبا در برابر خود قرار می‏داد و می‏پرستید و اصولا انسان اگر در برابر خدا خاضع و عبد نشود شیطان او را در راهی قرار می‏دهد که در برابر محصول دست خود عبد و خاضع باشد)
فرجعوا الی انفسهم فقالوا انکم انتم الظالمون«انبیاء 64»
با این سخن ابراهیم آنها به فکر فرو رفتند و فهمیدند بیراهه می‏روند و بر خویش و دیگران ستم روا داشته‏اند
ثم نکسوا علی رووسهم لقد علمت ما هولاء ینطقون«انبیاء 65»
اما این نگرش چندان طول نکشید و شیطان بلافاصله بر صحنه مسلط شد و آنها را وارونه ساخت لذا به ابراهیم گفتند:
تو که می‏دانی اینها توان سخن گفتن ندارند
قال ا فتعبدون من دون الله ما لا ینفعکم شیئا ولا یضرکم«انبیاء 66»
ابراهیم منتظر این سخن بود تا بر تفکر آنها ضربتی نوازد و چشم عقلشان از خواب بیرون شود لذا گفت:
شما خدا را رها نموده و عبد چیزی شده‏اید که هیچ نفعی برای شما ندارد ضرری هم نمی‏تواند بر شما وارد کند(آنها را ترسانیده بودند که اگر خلاف بتها عمل کنید بتها شما را نابود می‏کنند و آنها از ترس بتها دائم برای آنها نذورات می‏آوردند و عبد بتها بودند تا مبادا بر بر آنها خشم گیرند ابراهیم آنها را از خواب بیرون نمود که اینها نه نافعند و نه ضررسان‏
قال ا تعبدون ما تنحتون«صافات 95»
آیا آنچه را خود تراشیده‏اید عبادت می‏کنید
والله خلقکم و ما تعملون«صافات 96»
در حالیکه خداوند خالق شما و کارهایتان است
اف لکم و لما تعبدون من دون الله افلا تعقلون«انبیاء 67»
اف بر شما و معبودهای غیر خدایتان آیا اندیشه نمی‏کنید؟
(اینها می‏توانستند با این بیانات روشن و صریح از غفلت بیرون آمده و در برابر شیطان پیروز شوند اما اصرار بر جهل و پیروی از خطا ماجرای دیگری است که شیطان در مسیر آنها گسترانید و آنها را همچنان در عبودیت خود نگاه داشت.
طبیعی است که آنها گمان می‏کنند که اگر دست از بتها بردارند همه چیز خراب می‏شود و منافعشان را از دست می‏دهند. مگر نمرودی که بر بت و بتگری حکومت خود را استوار نموده و سالیان متمادی مردم را در استثمار و استبداد خود نگاه داشته و همیشه آنها را از خطر بتها ترسانیده و هر از چند گاهی خطر بت بزرگ را بر آنها نواخته مردم را به حال خود رها می‏کند تا سخن ابراهیم را درک نموده و آنچه را که فهمیده‏اند در صدر عمل خود قرار دهند او تا آخرین لحظات مقاومت خواهد نمود تا این سلطه شیطانی خود را حفظ کند)
به ابراهیم حمله کردند که تو به خدایان ما شرک ورزیدی و مورد غضب آنها قرار خواهی گرفت
و حاجه قومه قال ا تحاجونی فی الله و قد هدان ولا اخاف ما تشرکون به الا ان یشاء ربی شیئا وسع ربی کل شی‏ء علما ا فلا تتذکرون«انعام 80»
ابراهیم گفت آیا در باره خدا با من بحث می‏کنید در حالیکه او مرا هدایت نموده و من از آنچه شما در برابر خداوند به عنوان خدا انتخاب کرده‏اید هیچ هراسی ندارم (هیچ ضرری نمی‏توانند به من برسانند) مگر اینکه خداوند بخواهد (که البته خداوند با هر ابزاری می‏تواند به کس بخواهد نفع یا ضرر برساند اگر سنگ یا چوب و یا هر ابزاری باشد)پروردگار من علمش بر همه چیز احاطه دارد آیا بیدار نمی‏شوید
و کیف اخاف ما اشرکتم ولا تخافون انکم اشرکتم بالله ما لم ینزل به علیکم سلطانا فای الفریقین احق بالامن ان کنتم تعلمون«انعام 81»
چگونه من از بت شما هراس داشته باشم ولی شما از اینکه برای خدا شریکی قائل شده‏اید و دلیلی برای خدا بودن او ندارید نمی‏ترسید کدامیک از ما بیشتر حق دارد احساس امنیت کند اگر اهل دانش هستید؟
الذین آمنوا ولم یلبسوا ایمانهم بظلم اولئک لهم الامن وهم مهتدون «انعام 82»
آنها که ایمان آوردند و ایمانشان همراه با ستم نبود آنها ایمن هستند و آنها هدایت یافته‏اند