تربیت
Tarbiat.Org

غرب زدگی:پژوهشی در کلام و پیام نورانی امام خمینی‏
مرکز غدیر‏‏‏

فلاسفه غرب الان هم محتاج به این هستند که از فلاسفه شرق یاد بگیرند

فلاسفه غرب الان هم محتاج به این هستند که از فلاسفه شرق یاد بگیرند، کتاب‏های ابوعلی، الان هم من گمان می کنم تا چند وقت بیش از این بود و الان‏هم همین‏طور، مورد استفاده اطباء غرب باشد. قانون بوعلی رسما تدوین می شده آنجا، استفاده از آن می شده لکن این تحفه شرقی رفته غرب، غرب از آن استفاده کرده و ما خودمان گم کرده‏ایم خودمان را، بوعلی را نمی شناسیم. این برای این است که آنوقتی که این ها راه پیدا کردند به ممالک شرق که شاید سابقه‏اش حدود ششصد سال یا همچو چیزی باشد ( درست من نمی دانم لکن طولانی است ) مطالعات در همه چیز شرق مطالعه کردند. اشخاص متخصص از خارج آمد، از غرب آمد و همه جای ایران را و همه جای شرق را گردش کردند و بررسی کردند.
در تاریخ هست، در همین تاریخ های آخری که با شتر می رفتند این بیابان های ما را، همان بیابان های بی آب و علف هم می رفتند، با شتر می رفتند و آنجا بررسی میکردند.
یک قسم از بررسی ها و این ها مال این بود که بفهمند چه دارد شرق، نفت را، کبریت را، هر چه که دارد، مس، آهن، این ذخایر زیرزمینی را بفهمند چه دارد و باید به چه راه آن ها را به دست آورد. آن ها کشف می کردند.
در همدان من بودم که یکی از آشناهای من که سابقه داشت (این که می گویم مال شاید حدود بیست سال یا بیشتر باشد) که یک ورقه ای آورد شاید یک متر در یک متر نقشه بود، نقشه مال همدان و دهات و قراء و قصبات همدان بود، این را که باز کرد من دیدم نقطه هایی با رنگ دیگر، زیاد نقطه در آن هست. گفتم این ها چیست؟ گفت این نقشه از خارجی هاست، این نقطه ها جاهایی است که یک چیزی در آنجا پیدا می شود، یک زیر زمین، یک چیزی دارد آنجا.
این ها همه جا را مطالعه کردند. یک راه این بود که یک قسم از مطالعاتشان مطالعات شناختن ذخایر شرق که یکی از آن هم ایران بود.
یک قسم از مطالعات هم که باز در همان وقت ها که این وسائل اتومبیل و این ها نبود با قافله ها حرکت می کردند و با شترها می رفتند و مطالعه در گروه های مختلف، عشایر ایران، بختیاری ها - عرض کنم - بلوچ ها، کردها، یک دسته آنجاها می رفتند و مطالعه می کردند آن ها چه جور آدم هائی اند و چه جور می شود آن ها را تحت استعمار گرفت. و یک گروه دیگری هم در شهرها مشغول مطالعه بودند که این ها چه جور وضعی دارند و آن طوری که من می فهمم از رویهمرفته مطالعاتشان راجع به انسان‏ها این حاصل شده است که این جمعیت شرقی به اسلام اعتقاد دارد و آن که مانع می شود از این که آن چیزهای زیرزمینی را به غارت ببرند این ها هستند که به اسلام عقیده دارند، این قشرهای دیگری که با اسلام سروکار ندارند از آن ها هیچ باکی نداشتند، آن ها یک مردم تهی هستند که با آن ها کاری نداشتند، آن که از آن خوف داشتند توده هایی بود که به اسلام عقیده داشتند. خوب، این هائی که به اسلام عقیده داشتند از چه راه این عقیده را پیدا کرده بودند از طریق روحانیت این اعتقاد را این ها تزریق کرده بودند و مطالعاتشان به اینجا رسیده است که، رسیده بود که این ملاها در دهات و قصبات و همه جا هستند و هر وقت بخواهند، این مردم را ممکن است که به شورش وا دارند. چه بکنند این نشود؟(72)