تربیت
Tarbiat.Org

مُنافقین در کلام و پیام نورانی امام خمینی قدّس سرّه الشّریف
مرکز غدیر‏‏‏

می خواهند باز اخلال بکنند، می خواهند باز همان مسائل را ایجاد کنند

ما هم تا حالا زحمت کشیدیم، این ملّت اینقدر خون داده است، اینقدر زحمت کشیده است شما آن کنارها نشستید تماشا کردید، مثل بسیاری از این روشنفکرها آن کنار نشستند تماشا کردند. این جوان های ما از دانشگاهی و از - عرض می کنم که - جنوب شهری و از این ها ریختند و کارها را انجام دادند، حالا که کارها را انجام دادند، این ها از آن طرف مرزها راه افتاده اند و آمده‏اند اینجا و با تَذکِرِه‏های نمی دانم درست یا غیر درست، ایرانی اند اما بیرون بودند این ها بسیارشان، حالا آمده‏اند اینجا و می خواهند باز اخلال بکنند، می خواهند باز همان مسائل را ایجاد کنند، نه این که این ها می خواهند که یک رژیمی باشد مثلاً فرض کنید که ( با اسلام مخالفند ) اسلامی نباشد، لکن یک رژیم آزادمنش دموکراتیک به اصطلاح آن ها باشد. نخیر، این مساله این ها نیست، مساله اینست که این ها می خواهند همان مسائل پیش بیاید، نشد با عنوان شاهنشاهی، یک عنوان دیگر رویش بگذارند، باز قضیه، قضیه آمریکائی باشد لکن با یک صورت دیگری غیر شاهنشاهی، حالا دیگر شاهنشاهی تمام شد. اگربتوانند او را می آورند، اما حالا نمی توانند می خواهند یک بساط دیگری درست کنند، همان مسائل، همان منافع این ملّت رنجدیده باز برود تو جیب آمریکائی ها و باز برود توی جیب نفتخوارهای مفتخوار. این ها عمال آن ها هستند برای این کار، دلیلش هم همین ها است که من دارم می گویم و واضح است جواب آن ها. هی «مکتب، مکتب» کدام مکتب، مکتب مارکسیسم؟ این شکست خورده در دنیا، حالا گیر این بچه ها افتاده. اگر راست بگویند، لکن درست نمی گویند. قضیه ، قضیه مکتب نیست، قضیه، قضیه منافع است، منافع را می خواهند ببرند، آن ها بهتر به آن ها منفعت می رسانند، تابع آن ها هستند و الا خوب یک مملکتی که که می خواهد، ادعایش اینست که ما میخواهیم دست همه ( خوب، بنابر همین است ) ما می خواهیم دست همه اجانب بریده بشود از این مملکت، این به نفع ملّت ماست یا به ضرر؟ اگر به نفع ملّت ماست و شما ملی هستید، شما هم دلسوز هستید برای این مملکت، توده‏ای هستید، خوب شما کمک کنید، ما می خواهیم قطع بشود دست اجنبی ها ( و قطع شد الحمد لله ) حالا، شما کمک کنید که دوباره برنگردد، نه اخلال کنید که دوباره برگردند آن مسائل. کمک به این است که بروید کارخانه ها را کاری کنید راه بیفتد، کارگرهای نفت را کاری کنید که کارهایشان را انجام بدهند، حالا که نفت منافعش برای خود شما هست، راه بیفتد این ها، کشاورزها را بروید تشویق کنید که کار بکنند، دانشگاه را تشویق کنید که راه بیفتد. شما همه جا اخلال می کنید پس شما یک مردم اخلالگر هستید، نه یک مردم مثلا دانشمندی که می خواهید به ما چیز یاد بدهید، شما می خواهید اخلال بکنید. و باید جلویشان را بگیرید، مسائل را به آن ها بگوئید، در دانشگاه بنویسید، منتشر کنید. کسانی که برخلاف این هستند بروید یکی یکی پیش آن ها، بروید بگوئید شما این کاره هستید، شما چه می گوئید باز به ما؟ پس چطور می خواهید یک دانشگاهی را در دست بگیرید در صورتی که اخلالگر هستید؟ یک اخلالگر دزد که نمی تواند دانشگاه ر ا اداره کند.(7)