تربیت
Tarbiat.Org

زیارت جامعه کبیره (نغمه عاشقی)
محمد رحمتی شهرضا

عجب خدایی داریم!

خدا در این آیه شریفه‏خودش به این مستحب عمل کرده است و تمام محکومین عالم را دور خودش جمع کرده است. و این طور می‏فرماید : این آیه را دوباره گوش بدهید. و الذین اذا فعلوا فاحشه او ظللمواانفسهم ذکروا الله فاستغفروا لذنوبهم یاد خدا می‏افتند و آمرزش می‏طلبند. بعد هم حرف در دهان محکومین می‏گذارد و می‏گوید: و من یغفر الذنوب الا الله و لم یصروا علی ما فعلوا و هم یعلمون(110) به جز خدا چه کسی است که گناه تو را بیامرزد؟ کار خوبی می‏کنند که آمرزش می‏طلبند. ارگ من بنده گناهی کردم، چه خاکی به سرم کنم؟ در را به روی من باز کردند.
قل یا عبادی الذین اسرفوا علی انفسهم لا تفنظوا من رحمه الله آن الله یغفر الذنوب جمیعا انه هو الغفور الرحیم(111). تو را به خدا به لطافت این آیه نگاه کنید! زبان عربی زبان بسیار وسیعی است. وسیع‏ترین زبان است. حالا من نم یخواهم حاشیه طولانی بشود. ما کتبی داریم که در این موضوع که ما اگر بخواهیم در عربی یک مفهوم را برسانیم می‏توانیم پنجاه جور بگوییم صحبت کرده است، اگر شما بخواهید بگویید که: فلان کس را خجل کردم می‏توانی بگویی: خجلته می‏توانی بگویی: اخجلته و صورت‏های مختلف دیگر. ما می‏توانیم گاهی برای بیان یک مطلب پنجاه عبارت داشته باشیم. خدا برای این آیه می‏تواند پنجاه جور عبارت بیاورد. مثلا بگویید که به این گناهکارها بگو بیایند، به این رو سیاه‏ها بگو بیایند، و... نه! از تمام اینها عدول کرده است. و حتی گنکاراه را هم به خودش نسبت می‏دهد. قل یا عبادی الذین اسرفو؛ ای بندگان گنهکار من! یعنی چه؟ یعیم اگر شما سرت را زیر برف کردی و من را فراموش کردی، من فراموشتان نکردم: بیا به طرف من! یک وقتی به ذهنم می‏رسید، پیش خودم می‏گفتم که اگر من را به یک مجلسی دعوت کنند، و همه جا اعلام کنند آن وقت روز اول من بگویم، که امروز نمی‏آیم. خب! روز اول است می‏گویند آقا مریض بوده باشد، فردا منتظریم. فردا هم نیایم. آقا چی شد؟ هیچی از خوف خدا غش کرده بودم. خب این هم هیچی؟ پس فردا بیا! پس فردا هم بگویم که آقا از غصه اسلام یک جا مثلا بی طاقت شده است. سه دفعه این تکرار بشود، همان عزیزترین دوستانم هم یک خط قرمزالی الابد دورم می‏کشند. این درسته؟! این قاعده درست است. یک وقت حساب کردم دیدم خدا چندین سال است که صبح من را صدا می‏کند می‏گوید حی علی الصلاه من هم می‏روم به او قول می‏دهم که ایاک نعبد در فاصله صبح تا ظهر چند دفه پیمان شکنی می‏کنم. باز هم ظهر می‏فرستد به دنبالم که حی علی الصلاه بیا! پیمان شکستی ولی باز هم بیا! آقا می‏روم باز نماز ظهر می‏خوانم به او قول می‏دهم؛ ایاک نعبد اما باز از فاصله‏ی ظهر تا شب چند تا پیمان شکنی. باز اول مغرب دنبالم می‏فرستد که حی علی فلاح عجب خدایی داریم! چه قدر کریم است! چه خدای بزرگی داریم! حالا در توبه را باز کرده است و اگر بنا بود که در توبه باز نشود ما چه می‏توانستیم بکنیم؟! با خدا که نمی‏شود نعوذبالله کشتی گرفت. در یک دعایی حضرت سید الساجدین سلام الله علیه می‏فرماید: الهی! انت الذی فتحت لعبادک بابا و سمیعته بالتوبه(112)؛ تو همان خدا هستی که دری به روی بندگان گشودی و آن را توبه نام نهادی. فما عذر من اغفل؟ خدایا اگر کسی از این در رد نشد عذرش چیست؟ روز قیامت می‏گوید: چرا توبه نکردی؟ مگر من تواب نبودم؟ صد دفعه هم توبه می‏شکستی، من قبول می‏کردم.
گفت حنفل اگر تلخ است از دوستان است. خدا می‏گوید: بابا! من همان بد تو را هم قبول می‏کنم. بیا! چرا نیامدی؟ عجیب است! این خدا خیلی بزرگ است.
ابو نواس یک شاعر بسیار قوی بوده است. ولی بیشتر شعرهایش در لاطئلات است. با هارون و مامون - گاهی رفت و آمد داشته و یک چیزهایی می‏گفته که بعضی از آن‏ها اصلا گفتنی نیست. ولی خیلی قوی بوده است. انسان می‏داند فقط بنده را خدا می‏شناسد. هیچ وقت به ظواهر نمی‏شود قضاوت کرد. وقتی که می‏میرد، می‏روند، بدنش را بردارند می‏بینند، که یک چیزی نوشته و یزر بالشش گذاشته است بعد در می‏آورند و می‏حوانند، می‏بینند نوشته: الهی عظمت ذنوبی کثیره فلقد علمت بان عفوک اعظم؛ خدایا! اگر این گناهان من خیلی از لحاظ کثرت بزرگ بود، اما این را دانستم که عفو تو بزرگتر است، درسته؟! بعد می‏گوید: ما لی الیک وسیله الا الرجاء من وسیله‏ای به سوی توبه جز امید ندارم. و جمیل عفوک ثم انی مسلم یکی هم می‏دانم که، یک عفو زیبایی داری و یک دیگر این که من هم مسلمانم..