بحث محبت بحث بسیار بزرگی است چندین کتاب مستقل بنده تا حالا دیدیم که در مورد محبت نوشته شده است. البته محبت به چه کسی و به چه چیزی، بحث دیگری است. یک وقت خود محبت را مطرح میکنیم؛ محبت بما هو محبت یک وقت هم در تعلقش صحبت میکنیم، که کی و به چی و به کجا باشد. پس الان ما در اصل محبت یک قدری صحبت میکنیم.
البته پر واضح است که در اینجا - ان شاء الله - از محبت الله و اولیائش صحبت میکنیم. بحث محبت این است ولی بالاخره برای اینکه مطلب ناقص نباشد، اول بادید درباره خود محبت هم صحبت کنیم.
همینطور که عرض کردم این بحث در دنیا سر و صدا راه انداخته است. چند تا کتاب در مورد دیدهام. یک وقت یادم میآید کتابی به نام طوق الحمامه دیدم. کبوتر را دیدید که یک طوقی به گردنش هست و برق میزند، به این طوق الحمامه میگویند. این کتاب از تالیفات ابن حزم است. ابن حزم از علمای بزرگ اندلس است. خودش هم آدم خوش جنسی نیست. در کتابهایش دیدم که خیلی نیش دار است. فقیه بوده، فیلسوف بوده و در عین حال ظاهری هم بوده است. در تسنن چهار مکتب فقهی است به نامهای شافعی، حنفی، مالکی و حنبلی بعضی از علمای تسنن به این تا پشت پا زدند؛ میگویند مگر ما چی از آنها کم داریم که حالا سراغ آنها برویم؟! ما خودمان مگر آدم نیستیم؟ به آن دسته از علماء که پای بست به هیچ کدام از مذاهب تسنن نباشد ظاهریون گفته میشود. ابن حزم هم ظاهری بوده است برای همین هم به شیعه و هم به آن مذاهب نیش زده است. یعنی نیشش میچربیده به شیعه نه این که نیشش مخصوص شیعه بوده باشدم خلاصه آن طور که توقع داشته باشیم، آدم صالحی نیست. ولی آدم باسوادی است.
کتاب دیگری است به نام الزهره که نمیدانم همهاش چاپ شده یا نه؟ مولفاین کتاب ابن داود اصفهانی است. از قدما بوده است. موضوع کتاب او هم محبت است. و خلاصه رسالههای دیگری هم هست.. خواهیم بگوییم که این بحث محبت یک بحث پر سر و صدایی است. البته بعضی ازحرفهای زده شده، انحرافی و مورد تامل است باید دقت بشود.