صهیونیستها از آغاز قرن 20 تا اواسط قرن 20 با ترفندهای خود در تسلط بر آمریکا و انگلیس پیشرفتهای بسیاری داشتند. زمانی که ترومن بعد از پایان جنگ جهانی دوم در سال 1949 ریاست جمهوری آمریکا را به دست گرفت. در نطق آغازین خود نوید عصر جدیدی به نام عصر توسعه را داد او گفت: ما باید برنامه جسورانهای را در پیش بگیریم تا مزایای پیشرفتهای علمی و صنعتی خود را در خدمت بهبود و رشد مناطق کم توسعه یافته قرار دهیم. امپریالیسم کهن که بر اساس استثمار خارجی مبتنی بود در طرحهای ما جایی ندارند. ما برنامهای را برای توسعه در ذهن داریم که بر اساس رفتاری عادلانه و دموکراتیک استوار است(252).
ترومن با استعمال کلمه کم توسعه یافته کشورها را به شمال و جنوب تقسیم کرد و در آن روز دو میلیارد نفر در یک طرف قرار گرفتند و خود را در آینه دیگران مسخ شده دیدند، آینهای که آنها را تحقیر میکرد و هویت آنها را غیر از آنچه بودند و هستند تعریف میکرد و آنان را محکوم به وارد شدن به یک میدان مسابقه گلادیاتور با قواعد بازی از قبل طراحی شده مینمود. مسابقه توسعه با کشورهای توسعه یافته - که همواره باخت با آنان بود. آن روز که ترومن عصر توسعه را نوید داد، هیچ کس نمیدانست که توسعه ابزاری برای رقابت بین نظامهای سیاسی خواهد بود و پس از 20 سال، شکاف بین کشورهای شمال و جنوب 30 برابر میشود و حجم عظیمی از ثروت کره زمین در دست صهیونیستها قرار میگیرد و با پدید آمدن سازمانهای بین المللی و تصویب کنوانسیونهای بین المللی، حکومتهای مستقل و غیر صهیونیست در شبکه عنکبوتی سیاسی، اقتصادی و امنیتی به دام میافتند و زمینه اعلام علنی سلطه و مدیریت جهانی صهیونیسم ترکیب شده از عنودهای یهودی و عنودهای مسیحی فراهم میشود.
دهه 80 دهه افول واژه توسعه بود اما با شروع دهه 90 بار دیگر واژه توسعه با وسعت و دامنه وسیعتری به ادبیات سیاسی، اقتصادی و فرهنگی کشورها حقنه شد.
این بار توسعه زایش زیادی نمود و مفاهیمی چون توسعه اجتماعی، توسعه فرهنگی، توسعه سیاسی و مفاهیمی از قبیل مشارکت، آزادی، برابری سطح زندگی، برنامه ریزی، امنیت بین المللی، دموکراسی، جامعه مدنی، جهان واحد، جهان سازی و نظم نوین جهانی با خود به همراه داشت.
هر کدام از این مفاهیم صادراتی وقتی وارد کشورهای هدف میگردد، آنان را وارد یک شبکه به هم پیوسته مفاهیم میکند که گریزی از آن شبکه نیست. در این شبکه یا باید تسلیم قالبها و تعریفهای از پیش ساخته سازمانهای به ظاهر علمی صهیونیستی یا صهیونیست زده سازنده این مفاهیم بشوند یا با دست و پا زدن در ترجمههای کتب و مقالات علوم انسانی غربی صهیونیست زده و همایشها و سمینارها به تعریف هر یک از این واژههای شبکهای بپردازند و قالبی جدید برای آنها بسازند که خود تولید ناهنجاریها و تضاد درون نظام آنان میکند، گذشته از آنکه هرگز نخبگان و مدیران چنین نظام هایی بر سر تعاریف این مفاهیم به وحدت نظر نمیرسند و در نتیجه دچار فرسایش یکدیگر و فرصت سوزی میشوند، بنابراین کشورهای هدف با اخذ این واژههای تولیدی دانشمندان صهیونیست پرورانده، وارد دامی شدهاند که به سلطه پذیری صهیونیسم آمریکائی میانجامد.
هنر امام (رحمة الله) این بود که در پایان قرن 20 که شروع بسط سلطه صهیونیست بر غیر اروپا و به ویژه خاورمیانه بود، انقلابی عظیم بر پا کرد و هرگز وارد شبکههای عنکبوتی غرب و صهیونیستها نگردید، برای مبارزه وارد میدان آنان نشد و از قواعد بازی آنان بهره نجست، به همین جهت بود که امام (رحمة الله) بسیاری از نقشههای آنان را نه فقط در ایران بلکه در کل جهان به هم ریخت.
مرحوم امام معمولا از واژههایی چون توسعه، دموکراسی، جامعه مدنی و... بهره نجست، بلکه همواره از مفاهیم دینی و بومی و نه وارداتی و ترجمهای استفاده میکرد. امام (رحمة الله) در گفتار خود از واژههای دینی و بومی مانند تحرک: تحرک از مادیت به معنویت، تحرک در راه عدالت، تحرک در برقراری حکومت عدل، تحرکت به طرف ترقی، کوبیدن ظالم و دستگاه ظالم، آدم سازی، تعالی، ترقی، جریان یابی دین، پیش برد جامعه، استقلال، رفاه، رفعت و ارتقاء مقام و...(253) استفاده مینمودند.
متأسفانه در 15 سال گذشته این واژهها چون سیل سرازیر محافل فرهنگی، سیاسی و اجتماعی ما شد، واژههای مبهمی که هرگز نخبگان ما با همه تلاش علمی خود نتوانستند و نتوانستهاند بر سر تعریف و قالب آنها به وحدت برسند، حتی در اولویت بندی آنها دچار اختلاف و فرسایش و هدر دادن سرمایهها و فرصتها شد اختلافی که منجر به جناح بندیهای جدید فرصت سوز و مضر به حال مردم شد و خواسته یا ناخواسته و آگاهانه و یا ناآگاهانه به تضعیف دین و ترویج اعمال منافی با عفت انجامید، به ویژه بحث و نزاع نخبگان و وابستگان در موضوع توسعه سیاسی وارداتی.