تربیت
Tarbiat.Org

عفت و اعمال منافی با عفت در روایات معصومین (علیه السلام)
نامشخص

1 - 7 - صهیونیسم جهانی و اعمال منافی عفت‏

در آغاز قرن نوزده زعمای صهیونیست طی جلساتی خط مشی خود را برای غلبه نهایی بر جهان و اعمال سلطه جهانی خود مشخص کردند، این برنامه‏های سری تحت عنوان پروتکل‏های جلسات زعمای صهیونیزم به دست شخص روسی بنام سرگی نیلوسن افتاد وی آنرا در سال 1905 میلادی در روسیه منتشر کرد.
در این پروتکل‏ها محور اساسی استراتژی صهیونیست‏ها تسلط بر مطبوعات (رسانه‏ها)، سیاست و اقتصاد دنیا طی چند قرن آینده (20 و 21) برای سلطه جهانی یهود معرفی شده است.
مفاد پروتکل‏ها نشان می‏دهد صهیونیست‏ها نقشه خود را ابتدا از اروپا و آمریکا شروع کردند و تا پایان قرن 20 بر آمریکا و اروپا به ویژه انگلیس سلطه پیدا کردند. در این گفتار ابتدا قسمتی از پروتکل‏ها که - غالبا سخنان هرتزل بنیانگذار صهیونیست می‏باشد - استراتژی آنها در اشاعه اعمال منافی عفت و عادی سازی این اعمال و تبدیل مفاهیم پرجاذبه‏ای مانند آزادی، دموکراسی، توسعه، پیشرفت و... به ابزاری برای اعمال سیاست‏های خود به کشورهای هدف مشخص می‏کند آورده می‏شود. آنان از دهه آخر قرن 20 و قرن 21 به طور جدی به دنبال پیاده کردن اهداف خود و ایجاد زمینه‏های لازم برای اعمال سلطه و برداشتن موانع آن در خارج از اروپا به ویژه خاورمیانه می‏باشند. در اینجا تذکر این نکته ضروری است که اگرچه امام خمینی (رحمة الله) در قرن بیستم بسیاری از برنامه‏های آنان را به هم ریخت و یا رسیدن آنان را به مقاصدشان به تأخیر انداخت، اما هرگز آنان را در دست یابی به سلطه جهانی منصرف نساخت و حتی از سیطره یافتن بر ایران دست نکشیدند. برنامه‏ای آنان نشان میدهد که در دهه اخیر قصد داشتند ایران را وارد میدان بازی خود نموده و مسئولان نظام را خواسته یا ناخواسته وادار به تبعیت از قواعد بازی صهیونیسم ساخته نمایند.
در پروتکل‏های زعمای صهیونیسم آمده است: ما به کمک زنان صهیونیست مردان غیر صهیونیست را در عشرتکده‏ها و محل‏های عیاشی به فساد اخلاقی می‏کشانیم و آنها را از جاده عفت و پاکدامنی منحرف می‏سازیم.
من این جامعه را که به دست زنها به فساد کشانده می‏شود، جامعه زنان )Society ladies(نام می‏نهم، زیرا در فساد و تجمل پرستی دنباله رو دیگرانند(238).
زمانی که غیر صهیونیست‏ها مانع رسیدن ما به هدف‏هایمان باشند باید فساد، خیانت و رشوه خواری را رواج دهیم(239).
اگر در رابطه‏هایمان دست روی حساس‏ترین عصب ذهن آدمیان بگذاریم خیلی زود به پیروزی خواهیم رسید و این اعصاب حساس ذهن آدمی عبارتند از زراندوزی و تنوع‏طلبی در ارضاء نیازهای مادی (جنسی) هر یک از این خواسته‏ها به تنهایی می‏تواند آدمی را تسلیم ما بکند(240).
ما جوانان مسیحی را در دریائی از افکار شاعرانه غرق می‏کنیم و آنها را بر اساس تئوریها و اصولی که آنها را غلط می‏پنداریم تربیت می‏کنیم تا بتوانیم آنانرا به فساد بکشانیم.
اهمیت خانواده و نقش تربیتی آن را در میان غیر صهیونیست‏ها از بین می‏بریم(241).
جهت دادن به فکر و اندیشه مردم غیر صهیونیست به کمک سخن‏پردازی و تئوریهای وسوسه‏انگیز کار متخصصان و مدیران ما است(242).
ما باید تعلیم و تربیت غیر صهیونیست‏ها را در جهتی سوق دهیم که قوه ابتکار از دانش‏آموزان گرفته شود و نطفه خلاقیت در ذهن آنها خفه شود(243).
کلماتی چون آزادی، برابری و برادری در واقع اسم‏های مستعاری هستن که فراماسونرهای ما آن را به کار می‏برند(244).
ما باید پیچیده‏ترین واژه‏های حقوقی را از میان کتب قانون بیرون بکشیم تا به هنگام داوری و قضا از آنها استفاده کنیم. کادر رهبری جامعه ما باید خود را با تمام مظاهر تمدن که به موقع به کار آیند مجهز کنند(245).
ما با اهرم سیاست آزادی عمل به درون سیستم مدیریت، قانون گذاری، انتخابات و نیز مطبوعات و آزادی‏های شخصی و از همه مهمتر سیستم تعلیم و تربیت این جوامع دست برده‏ایم، آزادی را رواج داده‏ایم(246).
سیاست ما ایجاب می‏کند هنگامی که درباره مسائلی چون تفویض اختیار، آزادی بیان، آزادی مطبوعات، آزادی مذهب، تساوی در برابر قانون، احترام به مالکیت فردی، آزادی انتخاب مسکن، عدالت و تعیین مالیات‏ها صحبت می‏کنیم باید به معنی دقیق این واژه‏ها توجه داشته باشیم، اما برای دیگران بطور صریح و بی‏پرده و قاطع از آنها اسم نبریم بلکه خیلی سربسته و بدون ذکر جزئیات درباره آنها صحبت کنیم تا غیر صهیونیستها تصور دقیقی از آنها نداشته باشند، در این صورت قطعا دستمان باز خواهد بود که هر چه خواستیم به آنها اضافه یا هر چیز از آن کم کنیم، بدون آنکه مردم متوجه چنین تغییراتی شوند(247).
واژه آزادی را می‏توان به صورت متعددی تعبیر کرد اما تعریفی که ما از آزادی به دست می‏دهیم این است؛ حق انجام دادن هر عملی که قانون آن را مجاز بداند؛ چنین تعریفی از آزادی می‏تواند به بهترین وجهی ما را در رسیدن به هدفهایمان کمک کند، زیرا قانون در دست ما است و ما مختار خواهیم بود که هر آنچه را می‏خواهیم از قانون حذف و هر آنچه را می‏خواهیم به قانون اضافه کنیم(248).
اگر تدابیری را که در مورد مطبوعات اندیشیده‏ایم به مرحله اجرا در آوریم ذهن و فکر غیر صهیونیست‏ها به تسخیرمان در می‏آید و آنان وقایع جهان را از پشت عینک‏های رنگی که ما به چشم آنها می‏گذاریم می‏نگرند(249).
واژه پیشرفت و توسعه، آزادی از هر نوع قید و بندی را به ذهن متبارد می‏سازد و هر نوع محدودیتی را می‏شکند. اگر این اصل در همه موارد صدق نکند لااقل در زمینه هرج و مرج فکری مصداق دارد. در چنین شرایطی هر کس به تصور آزادی به شکار رقیب خویش می‏پردازد و همگی در شبکه‏ای از هرج و مرج گرفتار می‏شوند و همه به یکدیگر اعتراض می‏کنند(250).
نقشی را که آزادی خواهان، لیبرالیست‏ها، خیال پردازان، افراد رؤیائی باید ایفا کنند تا زمان قبول همگانی حکومت ما بر جهان، باید در جوامع غیر صهیونیست به اجرا در آید. ما می‏کوشیم که ذهن اینگونه افراد را به مسائل بیهوده و تئوریهای خیالی و به ظاهر مترقیانه مشغول کنیم. ما باید آنقدر غیر صهیونیست‏ها را به مسائلی چون پیشرفت سرگرم کنیم تا سرانجام از فهم هر مسئله‏ای اظهار عجز کنند. کلمه پیشرفت مانند یک عقیده سفسطه‏آمیز حقیقت را لوث می‏کند و این موضوع را کسی جز ما قوم برگزیده خدا، نمی‏تواند درک کند(251).
در اینجا استنباط رابطه استراتژی صهیونیسم برای قرن 20 و 21 در ترویج اعمال منافی عفت با ابزارسازی از مفاهیمی چون توسعه، پیشرفت، آزادی، دموکراسی و... و از طرف دیگر ارتباط آن با استراتژی توسعه ترومن در آغاز نیمه دوم قرن بیستم که ذیلا می‏آید بر عهده خواننده عزیز گذاشته می‏شود.
در مباحث بعد به عنوان مثال نشان می‏دهیم که چگونه امر مطلوب توسعه سیاسی در دهه گذشته در ایران به علت دریافت و تحمل تعاریف غربی از توسعه، تبدیل به راهی برای ترویج اعمال منافی عفت شد. اما ابتدا از اصل جنبه ابزاری توسعه برای سلطه‏گری استکبار بگوییم.