تربیت
Tarbiat.Org

حماسه کربلا (دمع السجوم)
حاج شیخ عباس قمی (رضوان الله علیه)

فصل اول: در ذکر فرزندان و بعض زوجات آن حضرت علیه‏السلام

شیخ مفید گفت: حسین علیه‏السلام را شش فرزند بود:
1 - علی اکبر کنیت او ابومحمد و مادرش شاه زنان دختر کسری یزدگرد است.
2 - علی اصغر که پدرش در طف به شهادت رسید و ذکر او پیش از این گذشت مادرش لیلی دختر ابی مرة بن مسعود ثقفی است.
3 - جعفر بن حسین بی عقب است مادرش قضاعیه بود و در حیات پدر بدرود حیات گفت.
4 - عبالله صغیر بود در دامن پدرش تیری بیامد و او را ذبح کرد و ذکر او نیز پیش از این بگذشت.
5 - سکینه بنت الحسین مادرش رباب بنت امرؤالقیس بن عدی کلبیه است و هم او مادر عبدالله الحسین است.
6 - فاطمه بنت الحسین مادرش ام اسحق بنت طلحه بن عبیدالله تیمیه است.
علی بن عیسی اربلی در کشف الغمه در ذکر اولاد آن حضرت گوید:
کمال الدین گفت: اولاد آن حضرت ده تن بودند شش پسر و چهار دختر، پسران علی اکبر و علی اوسط که زین العابدین علیه‏السلام است و ذکر او بیاید انشاء الله و علی اصغر و محمد و عبدالله و جعفر، اما علی اکبر با پدرش بود جهاد کرد تا کشته شد و علی اصغر نیز کودک بود تیری به وی رسید و شهید گردید.
و بعضی گویند: عبدالله نیز با پدرش به شهادت رسید.
و دختران او زینب و سکینه و فاطمه بودند و این قول مشهور است و گروهی گفتند: چهار پسر و دو دختر داشت و قول اول مشهورتر است اما ذکر جاوید و نسل فرخنده او از علی اوسط زین‏العابدین به روزگار ماند نه از دیگر فرزندان. انتهی.
مؤلف گوید: شماره اولاد آن حضرت را گفت و نام بعضی را نبرد چون که از چهار دختر سه دختر یزدگرد و ابن خشاب گفت: او را شش پسر آمد و سه دختر، علی اکبر با پدر به شهادت رسید و علی اوسط امام سید العابدین علیه‏السلام و علی اصغر و محمد و عبدالله شهید و جعفر و زینب و سکینه و فاطمه.
و حافظ عبدالعزیز بن اخضر جنابذی گوید:
فرزندان حسین بن علی علیه‏السلام شش پسرند و دو دختر علی اکبر با پدرش کشته شد. و علی اصغر و عبدالله و جعفر و سکینه و فاطمه و نسل حسین علیه‏السلام از علی اصغر یعنی امام زین‏العابدین باقی ماند و مادر او ام ولد بود و او بهترین مردم زمانه بود.
زهری گفت: من هاشمی به از او ندیدم.
صاحب کشف الغمه گفت: حافظ عبدالعزیز، علی اکبر و علی اصغر را بر شمرد و علی اوسط را از قلم بیانداخت و یقول صحیح آن حضرت سه فرزند علی نام داشت چنان که کمال الدین گفت: و زین‏العابدین علی اوسط است و تفاوت میان قول کمال الدین و قول حافظ چهار تن است انتهی کلام علی بن عیسی.
مؤلف گوید: در نام مادر امام زین‏العابدین علیه‏السلام میان اهل حدیث و سیر خلاف است سبط ابن جوزی گفت: مادرش ام ولد بود و ابن قتیبه گوید کنیزکی سندیه بود او را غزاله یا سلامه می‏گفتند و از کامل مبرد نقل است که نام مادر علی بن الحسین سلامه بود از فرزندان یزدگرد و نسب او معروف است و از زنان نیک بود.
وبعضی گویند: او خوله و بعضی سلامه یا سلافه یا بره گفتند. و در ارشاد گوید: مادرش شاه زنان دختر یزدجرد بن شهریار بن کسری است و گویند نام او شهربانو است و امیرالمؤمنین علیه‏السلام حریث بن جابر حنفی را دلالت ناحیت از نواحی مشرق داد و او دو دختر یزدگرد بن شهریار بن کسری را برای امیرالمؤمنین فرستاد و آن حضرت یکی را که شاه زنان بود به فرزندش حسین علیه‏السلام بخشید و از او زین‏العابدین متولد گشت و دیگر را به محمد بن ابی بکر داد و از او قاسم متولد شد پس قاسم و امام زین‏العابدین پسر خاله بودند.
مؤلف گوید: احتمال قوی می‏دهم که اسم اصلی او سلافه بود و به سلامه تصحیف گشت یا بالعکس و شاه زنان لقب است و شهربانویه نامی است که امیرالمؤمنین علیه‏السلام او را بدان نامید.
حکایت کنند که آن حضرت پرسید چه نام داری؟ گفت: شاه زنان دختر کسری.
امیرالمؤمنین علیه‏السلام فرمود: نه، شاه زنان نیست برامت محمد صلی الله علیه و آله و سلم (شاه زنان به معنی سیدة النساء است) بلکه تو شهربانو و خواهرت مروارید است.(248)
گفت: آری و اما غزاله یا بره نام ام ولدی بود حضرت امام حسین علیه‏السلام را که علی بن الحسین را پرستاری می‏کرد و آن حضرت او را مادر می‏گفت چون روایت شده است که مادر آن حضرت هنگام وضع حمل از دنیا رفت. پس امام حسین علیه‏السلام او را به یکی از کنیزان سپرد تا پرستاری کند امام زین‏العابدین علیه‏السلام مادری غیر او نمی‏شناخت و مردم او را مادر امام زین‏العابدین علیه‏السلام می‏دانستند. الخ.
پس معلوم گردید این که گویند آن حضرت مادر خود را به مولای خود تزویج کرد مقصود آن حاضنه بود که پرستاری او می‏کرد و مردم او را مادر می‏نامیدند. انتهی کلام مولف.
اما سکینه بنت الحسین علیه‏السلام نامش آمنه، گروهی گفتند: امینه بود (مترجم گوید: در تاریخ ابن خلکان امیمه است) و مادرش ربابه دختر امرؤالقیس بن عدی است.
و مؤلف کتاب مختصری از شرح حال امرؤالقیس آورده است و پیش از این به تفصیل در حاشیه ذکر آن کردیم و به تکرار نپردازیم و گوید: این اشعار را امام علیه‏السلام درباره سکینه و رباب فرموده است:
لعمرک اننی لاحب دارا - تکون بها سکینة و الرباب‏‏
احبهما و ابذل جل مالی - و لیس لعاتب عندی عتاب‏‏
فلست لهم و اءنْ عابوا مطیعا - حیوتی او یغشینی التراب‏‏
و هشام کلبی گفت رباب از زنان نیک و برگزیدگان آن‏ها بود بعد از قتل حسین علیه‏السلام او را خواستگاری کردند گفت: پدرشوهری پس از پیغمبر برای خویش نمی‏پسندم و روایت شده است که در رثای شوهر خویش گفت:
اءنّ الذی کان نورا یستضاء به - بکربلا قتیل غیر مدفون‏‏
سبط النبی جزاک الله صالحة - عنا و جنبت خسران الموازین‏‏
قد کنت لی جبلا صعبا الوذ به - و کنت تصحبنا بالرحم و الدین‏‏
من للیتامی و من للسائلین و من - یغنی و یاوی الیه کل مسکین‏‏
و الله لا ابتغی صهرا بصهرکم - حتی اغیب بین الرمل و الطین‏‏

یعنی: آن کس که نور بود و مردم از روشنیاو بهره می‏گرفتند در کربلا کشته شد و او را به خاک نسپردند.
ای دختر زاده پیغمبر خدا تو را جزای نیک دهد از ما و ترازوی تو سنگین بر آید.
کوهی سخت بودی پناه به تو می‏بردیم و با مهربانی و دین صحبت ما می‏داشتی.
اکنون کیست که یتیمان و سائلان را رسیدگی کند و کیست درویشان را بی نیاز گرداند و بیچارگان را پنه دهد.
به خدا قسم که من پیوند مصاهرت(249) با کسی نبندم پس از شما تا در خاک و شن پنهان شوم.
جزری گفت: زوجه حسین علیه‏السلام رباب دختر امرؤالقیس با او بود و او مادر سکینه است و او را به شام بردند با دیگر خاندان آن حضرت پس از آن به مدینه باز گشت و اشراف قریش او را خواستگاری کردند. گفت: پدر شوهری پس از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم نخواهم و یک سال پس از آن حضرت زیست در این یک سال زیر سقف نرفت و پیوسته اندوهناک بود تا فرسوده و رنجور گشت و درگذشت.
و گروهی گفتند: یک سال بر قبر آن حضرت بماند پس از آن به مدینه بازگشت و از غایت اندوه در گذشت.
ابوالفرج گفت: در روایت آمده است سکینه در مجلس عزایی بود و دختر عثمان هم در آن مجلس بود و می‏گفت من شهید زاده‏ام سکینه خاموش بود تا موذن بانگ برداشت اشهد أن محمدا رسول الله، سکینه گفت: این پدر من است یا پدر تو دختر عثمان گفت: من دیگر با شما مفاخرت نمی‏کنم.
و میری از فائق نقل کرده است که: سکینه بنت الحسین کودکی خرد بود نزد مادرش رباب آمد گریان مادرش پرسید: تو را چه شده است گفت: مرت بی دبیرة فلسقنی بابرة یعنی: زنبورکی بر من گذشت و به نیش کوچک مرا بگزید و گوید: دبره زنبور عسل است و دبیره تصغیر آن .
سبط ابن جوزی از سفیان ثوری روایت کرد که: وقتی علی بن الحسین علیهماالسلام آهنگ حج فرمود خواهرش سکینه سفره برای او ساخت، هزار درهم در آن صرف کرد و فرستاد و چون امام علیه‏السلام به پشت حره رسید (سنگلاخ نزدیک مدینه) فرمود: آن را میان درویشان و بیچارگان تقسیم کردند.
ابن شهرآشوب در مناقب گوید: وقتی حضرت سیدالشهداء علیه‏السلام شهید شد هفتاد و چند هزار دینار وام داشت و علی بن الحسین علیه‏السلام بدان مشغول، چنان که بیشتر روزها از خوردن و آشامیدن و خواب فرو مانده بود در خواب دید مردی با او گفت: که اندوه قرض پدر مدار که خداوند آن را از مال نحیس قضا کرد امام فرمود: به خدا سوگند در اموال پدر خود مالی به نام نحیس نمی‏شناختم، شب دوم باز همان خواب دید کسان خود را از آن مال پرسید زنی گفت: پدرت را بنده روی بود نحیس نام و چشمه آبی در ذی خشب بیرون آورده بود از آن چشمه پرسید جای آن بگفتند و اندکی از آن واقعه بگذشت ولید بن عتبة بن ابی سفیان سوی علی بن الحسین علیه‏السلام پیغام فرستاد که شنیدم پدرت را چشمه آبی است در ذی خشب آن را نحیس گویند اگر فروختن آن خواهی من خریدارم امام فرمود: برگیر در مقابل آن که قرض پدرم را ادا کنی و مقدار آن را بفرمود. ولید گفت: قبول کردم و شبهای شنبه را از آن آب برای آبیاری ملک خواهرش سکینه رضی الله عنها استثناء فرمود.
وفات سکینه در مدینه بود در روز پنج‏شنبه پنج روز گذشته از ماه ربیع الاول سال صد و هفده و در همان سال خواهرش فاطمه بنت الحسین علیه‏السلام وفات یافت. مادر فاطمه‏ام اسحق دختر طلحه بن عبیدالله است و ام اسحاق پیش از این زوجه حضرت امام حسن علیه‏السلام بود و طلحه بن حسن را آورد و طلحه در کودکی درگذشت و پس از امام حسن علیه‏السلام ام‏اسحق به عقد امام حسین علیه‏السلام در آمد و فاطمه را آورد.
مترجم گوید: تاریخ وفات حضرت سکینه بدان تفصیل صحیح نیست پنجم ربیع الاول 117 پنجشنبه نبود. بلکه یکشنبه بود و پانزدهم چهارشنبه و شاید به اختلاف رؤیت و حساب پانزدهم پنجشنبه بود و لخمس خلون در اصل لخمس عشرة خلون بوده است و عشر سهوا از قلم نساخ افتاده است.
و به روایت دیگر فاطمه بنت الحسین در سنه 110 در گذشت و سکینه زوجه مصعب بن زبیر بود. زبیر همان است که با طلحه جنگ جمل را بر پای کردند و ثروت بسیار داشت چنان که در شذرات الذهب گوید: دو ملیون و چندصد هزار درم دین او بود ادا کردند و ثلث او را هم جدا کردند و از باقی مانده هشت یک به چهار زن دادند به هر یک یک ملیون و دویست هزار درم رسید و مصعب از دست برادرش ولایت عراق داشت و عبدالملک مروان مصعب را بکشت و سکینه به عقد عبدالله بن عثمان بن حکیم بن حزام در آمد و پس از او به عقد زید بن عمرو بن عثمان بن عفان و سلیمان بن عبدالملک او را به طلاق او امر کرد.
و از حضرت سکینه در کتب تواریخ و ادب بسیار نوادر و لطائف منقول است. و العهدة علی الناقل.
اما فاطمه را پس از رحلت حسن مثنی عبدالله بن عمرو بن عثمان بن عفان بخواست و یک ملیون درم صداق او داده شرافت آن مخدره را از این جا باید دانست که مردی از بنی امیه نواده امیرالمؤمنین علی علیه‏السلام را که بنی امیه بر منبرها سب می‏کردند بخواهد و این مقدار صداق دهد و بدین مباهات کند و فاطمه از این شوهر دوم پسری آورده موسوم به محمد.
باز به ترجمه کتاب باز گردیم.
ابوالفرج گفت: مادر فاطمه‏ام اسحق دختر طلحه است مادر ام اسحاق جرباء بنت قسامه بن طی است او را جرباء گفتند از غایت زیبایی او هر زن زیبا که پهلوی او می‏ایستاد روی جرباء را زیباتر از خود می دید.
(مترجم گوید: جرباء به معنی دختر با نمک است) و ام اسحق در خانه حسن بن علی بن ابی طالب بود چون هنگام وفات او برسید حسین علیه‏السلام را بخواند و گفت: ای برادر این زن را برای تو می‏پسندم او از خانه‏های خود بیرون نکنید و چون عده او به سر آید او را به عقد خویش در آور. امام حسین علیه‏السلام پس از وفات برادر او را به عقد خود آورد و از حسین علیه‏السلام پسری آورد به نام طلحه در کودکی در گذشت و فرزند نگذاشت.
مترجم گوید: پیش از این در ذکر شهادت قاسم گفتیم که فاطمه دختر امام حسین علیه‏السلام در همان سال شهادت آن حضرت به ده سالگی و بلوغ رسید زیرا که فاطمه بین شهادت امام حسن و امام حسین علیهماالسلام بیش از این نبود و گفتیم فاطمه در کربلا نوعروس بود.
از تقریب ابن حجر نقل است که فاطمه بنت الحسین ثقه بود از طبقه چهارم پس از صد سال از هجرت در گذشت و سالخورده بود.
و شیخ مفید گوید: روایت شده است که حسن بن حسن علیه‏السلام از عم خود حسین علیه‏السلام یکی از دو دختر او را خواست. حسین علیه‏السلام فرمود: برای تو دخترم فاطمه را برگزیدم که به مادرم فاطمه دختر پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم ماننده‏تر است.