مترجم گوید: دعائم الاسلام تصنیف قاضی نعمان مصری است که شرح حال او در ذیل قضیه زاهر مولی عمرو بن الحمق گذشت و عبارت منقول اندکی ابهام دارد.
برقی روایت کرده است که چون حسین علیهالسلام شهید شد زنان بنی هاشم پلاس سیاه در بر کردند و از گرما و سرما رنجی نمیدیدند و علی بن الحسین برای آنها طعام ماتم میساخت.
ثقة الاسلام کلینی رحمة الله از ابی عبدالله صادق علیهالسلام روایت کرده است که چون حسین علیهالسلام کشته شد زوجه کلبیه او یعنی رباب ماتم گرفت بر او میگریست و زنان و کنیزان با او میگریستند تا دیگر اشک در چشم آنها نماند و در آن میانه دیدند کنیزکی اشکش روان است او را بخواند و با او گفت: چون است که در میان ما اشک تو تنها روان مانده است؟ گفت: هرگاه که مانده میشوم شربتی سویق مینوشم آن زن بفرمود خوردنی ساختند و سویقها آماده کردند بخورد و بیاشامید و بنوشانید و گفت: میخواهم بدین خوردن نیرو تازه کنیم بر گریستن بر حسین علیهالسلام.
و هم فرمود: که برای آن زوجه کلبیه چند مرغ اسفرود (با غریقره) تحفه آوردند؛ زن گفت: اینها چیست؟ گفتند: فلان ارمغان فرستاده تا در طعام ماتم حسین علیهالسلام به کار بری. گفت: ما عروسی نداریم تا مرغ بریان خوریم اینها به چه کار ما آیند؟ پس بفرمود از سرای راندنشان چون بیرون رفتند دیگر کسی آنها را ندید گویی میان آسمان و زمین پرواز کردند اثری از آنها مشاهده نشد.
و از حضرت صادق علیهالسلام روایت است که هیچ زن هاشمیه سرمه به چشم نکشید و خضاب نکرد و از هیچ سرای هاشمی دود بر نخاست تا پنج سال بگذشت و عبیدالله زیاد لعنة الله کشته شد.
از تاریخ ذهبی نقل است که در سال 352 روز عاشورا معز الدوله اهل بغداد را ملزم کرد که مجلس سوگواری سازند و بر حسین علیهالسلام نوحه کنند و بفرمود بازارها را بستند و پلاسهای سیاه بیاویختند و هیچ آشپز خوردنی نپخت و زنان شیعی رویهای خود را سیاه کرده بیرون آمدند لطمه بر روی زنان و نوحه خوانان و چند سال این کار کرد.
و از تاریخ ابن وردی است که: در سال سیصد و پنجاه و دو معزالدوله بفرمود نوحه کنندو لطمه زنند و زنان موی پریشان کنند و رویها به سیاهی بیاندازید بر حسین علیهالسلام و اهل سنت از منع آن عمل فرو ماندند تا دولت در دست شیعه بود.
در کتاب خطط و آثار مقریزی است که ابن زدلاق در کتاب سیرت معز لدین الله گفت: روز عاشورا را سال سیصد و شصت و سه گروهی از شیعه و پیروان ایشان به مشهد ام کلثوم و نفیسه رفتند و گروهی از سواران و پیادگان اهل مغرب با آنها رفتند. به نوحه گری و گریه بر حسین علیهالسلام.
و در بعض کتب هست که در سال 422 در بغداد ماتم حسین علیهالسلام بر پا کردند به زاری و شیون و اهل سنت بشوریدند و کار به پیکار رسید تا گروهی به قتل رسیدند و بازارها ویران گشت.
مترجم گوید: معز لدین الله از خلفای فاطمی مصر و مغرب است از شیعه اسماعیلیه و معز الدوله دیلمی از پادشاهان آل بویه است که در ایران و عراق عرب حکومت داشتند و از شیعه اثنی عشریه بودند.
و این معز لدین الله ابوتمیم سعد بن اسماعیل بن محمد بن عبیدالله بن محمد بن جعفر بن محمد بن اسماعیل بن جعفر صادق علیهالسلام است پادشاه چهارم از سلسله فاطمیان ولادت او در شهر مهدیه است که جد او مهدی عبیدالله در آفریقا ساخته و پایتخت آنها آن شهر بود و پس از آن منتقل به منصوره شدند.
تا زمان خلافت این معز که سرداری کاری و شجاع بدو پیوست نامش جوهر و همه کشورهای شمال آفریقا را از اقیانوس اطلس تا مصر برای او بگشود و از اقیانوس اطلس ماهی شکار کرد و برای معز فرستاد و پادشاهان مراکش را در قفس آهنین روانه منصوره کرده و از آن جا به مشرق آفریقا آمد و مملکت مصر را فتح کرد و شهر قاهره را در مصر به ساخت و به این جهت این شهر را قاهریه معزیه گویند و دارالملک معز از منصوره به قاهره منتقل گشت و جزائر دریای مدیترانه و تنگه جبل الطارق در تصرف آنان بود و جزیره خضرا که بندر اسپانیا بود در آن تنگه و غیر آن را(232) در تحت فرمان آوردند.
و معز خود چندی در جزیره سودانیه بود امروز این جزیره متعلق به مملکت ایتالیا است و آن را ساردنی گویند.
و گویند: چون معز به مصر آمد در شهر اسکندریه نزدیک مناره معروف بنشست و مردم را موعظه کرد که من به کشورگشایی نیامدم بلکه آمدم حج و جهاد را بر پای دارم و مذهب جد خود را رواج دهم و مخصوصا نام حج و جهاد برد و برای آن که در مدت خلافت اجدادش گروهی ملاحده در شرق طغیان کرده بودند به نام قرامطه و جانبداری از خلفای فاطمی مینمودند به امید آن که چون ایشان قوت یابند به شمشیر آنها مذهب الحاد را رواج دهند و هیچ حکمی از احکام اسلام در نظر ملاحده جاهلانهتر از حج و جهاد نیست چون تعقل نمیکنند کسی تحمل رنج سفر کند و نفقه بسیار به مصرف رساند و در بیابان فقیری بر گرد احجاری چند بگردد و میان صفا و مروه هروله کند و هفت ریگ به ستونی افکند و با همان رنج و زحمت به ملک خود باز گردد.
و همچنین جهاد در نظر آنها لغو است و گویند چه لازم کسی را کشتن و اسیر کردن و مال او را به تاراج بردن برای آن که از خیال باطلی به خیال باطل دیگر بر گردد و عاقلانهترین عبادات به نظر بی دینان زکوه و کمک به فقر است و گویند مالی که بیهوده صرف حج و جهاد میشود باید صرف فقرا کرد و آن را هم نمیکنند.
معز برای بیزاری جستن از این قبیل عقاید گفت: من برای اقامه جهاد و حج و ترویج دین جد خود آمدهام.
و ابن خلکان گوید: چون به قصر قاهره در آمد به سجده افتاد و برخاست و دو رکعت بگذاشت و هم او گوید که جوهر چون مصر را بگشود بفرمود بر خطبه نماز جمعه این عبارت افزودند:
اللهم صلی علی محمد المصطفی و علی علی المرتضی و علی فاطمة البتول و علی الحسن و الحسین سبطی الرسول الذین اذهب الله عنهم الرجس و طهرهم تطهیرا اللهم صل علی الائمة الطاهرین آباء امیرالمؤمنین.
و روز جمعه هیجدهم ربیع الاول سال 359 جوهر خود در جامع ابن طولون با سپاه خود نماز جمعه گذاشت و خطیب عبدالسمیع بن عمر عباسی خطبه خواند و فضائل اهل بیت علیهم السلام در خطبه بیاورد و برای جوهر دعا کرد. بسم الله الرحمن الرحیم را به رسم شیعه به جهر خواند و سوره الجمعه و المنافقین را در دو رکعت قرائت کرد و قنوت خواند و در اذان حی علی خیر العمل گفت، در جامع ابن طولون پس از آن در مساجد دیگر حی علی خیر العمل گفتند و جوهر آغاز بنای جامع ازهر نهاد الی آخر.
ولادت معز لدین الله روز دوشنبه یازدهم رمضان سال 319 در شهر مهدیه بود و در روز یکشنبه هفتم ذیحجه سال 341 به تخت نشست و روز یکشنبه سه روز مانده از محرم سال 357 خبر فتح آفریقا تا اقیانوس اطلس بدو رسید و نیمه رمضان همین سال مژده فتح مصر بدو دادند و روز دوشنبه هفت روز مانده از شوال سال 361 از منصوریه به جزیره سردانیه رفت و روز پنجشنبه پنجم صفر سال 362 آهنگ مصر فرمود و در روز شنبه پنج روز مانده از شعبان همین سال وارد اسکندریه شد و روز سه شنبه پنجم رمضان از این سال به قاهره آمد و به شهر قدیم مصر نرفت و روز جمعه یازدهم ربیع الاول سال 365 در قاهره در گذشت و به قولی سیزدهم آن ماه.
ولی این قول صحیح نیست زیرا که زیج هندی حساب کردم یازدهم ربیع الاخر مزبور جمعه بود نه سیزدهم و این ایام که در این تواریخ ذکر شد همه را از زیج استخراج کردم مطابق بود یا به یک روز اختلاف او از اینها دقت و صحت قول اهل تاریخ در این قضایا محقق میشود.
اما سیده نفسیه که دسته شیعیان روز عاشورا نزد قبر او رفتند به امر معز لدین الله دختر حسن بن زید بن حسن بن علی بن ابی طالب علیهماالسلام عمه پدر حضرت عبدالعظیم علیهالسلام و زوجه اسحاق بن امام جعفر صادق علیهالسلام و از او دو فرزند داشت قاسم و ام کلثوم ولادت نفیسه در مکه معظمه به سال 145 بود و در مدینه بود و در مدینه منوره به زهد و عبادت پرورش یافت روزها روزه و شبها به بندگی خدا ایستاده و ملازم حرم جدش پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم بود سی حج بگذاشت و بیشتر پیاده.
از زینب برادرزاده وی نقل است که گفت: عمه خود را چهل سال خدمت کردم ندیدم شبی بخوابد و روزی افطار کند گفتم: آیا بر خود ترحم نمیکنی گفت: چه ترحم کنم که گردنهها در پیش است و جز رستگاران از آن نگذرند.
و روایت کردهاند که در مصر همسایه داشت یهودی زن او به حمام میرفت دختری زمینگیر داشت برای تنهایی او در خانه نفیسه بود که ملول نشود تا از حمام باز گردد از آب وضوی او قطراتی به آن دختر رسید شفا یافت به الجمله چنان بود که عروس امام جعفر صادق علیهالسلام چنان باید.
و ابن خلکان گوید: با شوهرش اسحاق به مصر آمد و بعضی گویند قدوم او به مصر در سال 193 بود و چون مردم مصر آن کرامت از وی بدیدند قصد زیارت او کردند وفاتش در سال 308 است و به اتفاق مورخین در مصر مدفون شد.
و گویند: شافعی بدو تبرک میجست و از او دعا میخواست و ام کلثوم که قبرش در قاهره است، دختر قاسم بن امام صادق علیهالسلام است.
و سید شبلنجی اخبار سیده نفیسه را با جماعتی از سادات اهل بیت در کتاب نور الابصار آورده است و مناسب است شیعیان به آن قبر متبرکه توسل جویند و گاهی در موسم حج به زیارت آنها روند تا به برکت آنها مذهب تشیع در مصر رواجی گیرد و مردم مصر شیعیان را بینند و بشناسند و ندانسته تهمتهای ناروا به آنها نزنند چنان که به مناسبت قبور اهل بیت در دمشق گروهی شیعه در آن جا تجمع کردند و به برکت آن مزارات قوت گرفتند.
باز به ترجمه کتاب باز گردیم. از ابی ریحان بیرونی در آثار الباقیه نقل شده است که روز عاشورا را متبرک میشمردند تا قتل حسین علیهالسلام در آن روز اتفاق افتاد و با آن حضرت و اصحاب او کاری کردند که جفاکارترین مردم در هیچ امت روا ندارد و از کشتار و تشنگی و شمشیر و سوختن و سر بر نیزه زدن و اسب تاختن پس آن را شوم شمردند.
اما بنی امیه جامه نو پوشیدند و زیور کردند و سرمه کشیدند و عید گرفتند و ولیمه و مهمانیها دادند و شیرینیها و طعامهای خوش خوردند و مردم در ایام دولت آنها بر آن رسم بودند پس از آن هم بر طریقه ماندند اما شیعه نوحه و زاری میکنند و به اندوه میگریند و در مدینة السلام و غیر آن شهرهای دیگر اظهار غم میکنند و به زیارت تربت مسعوده میروند و عامه مردم چیز نو خریدن و نو کردن متاع و کالای خانه را در این روز شوم دارند.