تربیت
Tarbiat.Org

حماسه کربلا (دمع السجوم)
حاج شیخ عباس قمی (رضوان الله علیه)

تعزیه داری فاطمیان در مصر

مترجم گوید: دعائم الاسلام تصنیف قاضی نعمان مصری است که شرح حال او در ذیل قضیه زاهر مولی عمرو بن الحمق گذشت و عبارت منقول اندکی ابهام دارد.
برقی روایت کرده است که چون حسین علیه‏السلام شهید شد زنان بنی هاشم پلاس سیاه در بر کردند و از گرما و سرما رنجی نمیدیدند و علی بن الحسین برای آن‏ها طعام ماتم میساخت.
ثقة الاسلام کلینی رحمة الله از ابی عبدالله صادق علیه‏السلام روایت کرده است که چون حسین علیه‏السلام کشته شد زوجه کلبیه او یعنی رباب ماتم گرفت بر او می‏گریست و زنان و کنیزان با او می‏گریستند تا دیگر اشک در چشم آنها نماند و در آن میانه دیدند کنیزکی اشکش روان است او را بخواند و با او گفت: چون است که در میان ما اشک تو تنها روان مانده است؟ گفت: هرگاه که مانده می‏شوم شربتی سویق می‏نوشم آن زن بفرمود خوردنی ساختند و سویق‏ها آماده کردند بخورد و بیاشامید و بنوشانید و گفت: می‏خواهم بدین خوردن نیرو تازه کنیم بر گریستن بر حسین علیه‏السلام.
و هم فرمود: که برای آن زوجه کلبیه چند مرغ اسفرود (با غریقره) تحفه آوردند؛ زن گفت: این‏ها چیست؟ گفتند: فلان ارمغان فرستاده تا در طعام ماتم حسین علیه‏السلام به کار بری. گفت: ما عروسی نداریم تا مرغ بریان خوریم این‏ها به چه کار ما آیند؟ پس بفرمود از سرای راندنشان چون بیرون رفتند دیگر کسی آن‏ها را ندید گویی میان آسمان و زمین پرواز کردند اثری از آن‏ها مشاهده نشد.
و از حضرت صادق علیه‏السلام روایت است که هیچ زن هاشمیه سرمه به چشم نکشید و خضاب نکرد و از هیچ سرای هاشمی دود بر نخاست تا پنج سال بگذشت و عبیدالله زیاد لعنة الله کشته شد.
از تاریخ ذهبی نقل است که در سال 352 روز عاشورا معز الدوله اهل بغداد را ملزم کرد که مجلس سوگواری سازند و بر حسین علیه‏السلام نوحه کنند و بفرمود بازارها را بستند و پلاس‏های سیاه بیاویختند و هیچ آشپز خوردنی نپخت و زنان شیعی روی‏های خود را سیاه کرده بیرون آمدند لطمه بر روی زنان و نوحه خوانان و چند سال این کار کرد.
و از تاریخ ابن وردی است که: در سال سیصد و پنجاه و دو معزالدوله بفرمود نوحه کنندو لطمه زنند و زنان موی پریشان کنند و روی‏ها به سیاهی بیاندازید بر حسین علیه‏السلام و اهل سنت از منع آن عمل فرو ماندند تا دولت در دست شیعه بود.
در کتاب خطط و آثار مقریزی است که ابن زدلاق در کتاب سیرت معز لدین الله گفت: روز عاشورا را سال سیصد و شصت و سه گروهی از شیعه و پیروان ایشان به مشهد ام کلثوم و نفیسه رفتند و گروهی از سواران و پیادگان اهل مغرب با آن‏ها رفتند. به نوحه گری و گریه بر حسین علیه‏السلام.
و در بعض کتب هست که در سال 422 در بغداد ماتم حسین علیه‏السلام بر پا کردند به زاری و شیون و اهل سنت بشوریدند و کار به پیکار رسید تا گروهی به قتل رسیدند و بازارها ویران گشت.
مترجم گوید: معز لدین الله از خلفای فاطمی مصر و مغرب است از شیعه اسماعیلیه و معز الدوله دیلمی از پادشاهان آل بویه است که در ایران و عراق عرب حکومت داشتند و از شیعه اثنی عشریه بودند.
و این معز لدین الله ابوتمیم سعد بن اسماعیل بن محمد بن عبیدالله بن محمد بن جعفر بن محمد بن اسماعیل بن جعفر صادق علیه‏السلام است پادشاه چهارم از سلسله فاطمیان ولادت او در شهر مهدیه است که جد او مهدی عبیدالله در آفریقا ساخته و پایتخت آن‏ها آن شهر بود و پس از آن منتقل به منصوره شدند.
تا زمان خلافت این معز که سرداری کاری و شجاع بدو پیوست نامش جوهر و همه کشورهای شمال آفریقا را از اقیانوس اطلس تا مصر برای او بگشود و از اقیانوس اطلس ماهی شکار کرد و برای معز فرستاد و پادشاهان مراکش را در قفس آهنین روانه منصوره کرده و از آن جا به مشرق آفریقا آمد و مملکت مصر را فتح کرد و شهر قاهره را در مصر به ساخت و به این جهت این شهر را قاهریه معزیه گویند و دارالملک معز از منصوره به قاهره منتقل گشت و جزائر دریای مدیترانه و تنگه جبل الطارق در تصرف آنان بود و جزیره خضرا که بندر اسپانیا بود در آن تنگه و غیر آن را(232) در تحت فرمان آوردند.
و معز خود چندی در جزیره سودانیه بود امروز این جزیره متعلق به مملکت ایتالیا است و آن را ساردنی گویند.
و گویند: چون معز به مصر آمد در شهر اسکندریه نزدیک مناره معروف بنشست و مردم را موعظه کرد که من به کشورگشایی نیامدم بلکه آمدم حج و جهاد را بر پای دارم و مذهب جد خود را رواج دهم و مخصوصا نام حج و جهاد برد و برای آن که در مدت خلافت اجدادش گروهی ملاحده در شرق طغیان کرده بودند به نام قرامطه و جانبداری از خلفای فاطمی می‏نمودند به امید آن که چون ایشان قوت یابند به شمشیر آن‏ها مذهب الحاد را رواج دهند و هیچ حکمی از احکام اسلام در نظر ملاحده جاهلانه‏تر از حج و جهاد نیست چون تعقل نمی‏کنند کسی تحمل رنج سفر کند و نفقه بسیار به مصرف رساند و در بیابان فقیری بر گرد احجاری چند بگردد و میان صفا و مروه هروله کند و هفت ریگ به ستونی افکند و با همان رنج و زحمت به ملک خود باز گردد.
و همچنین جهاد در نظر آن‏ها لغو است و گویند چه لازم کسی را کشتن و اسیر کردن و مال او را به تاراج بردن برای آن که از خیال باطلی به خیال باطل دیگر بر گردد و عاقلانه‏ترین عبادات به نظر بی دینان زکوه و کمک به فقر است و گویند مالی که بیهوده صرف حج و جهاد می‏شود باید صرف فقرا کرد و آن را هم نمی‏کنند.
معز برای بیزاری جستن از این قبیل عقاید گفت: من برای اقامه جهاد و حج و ترویج دین جد خود آمده‏ام.
و ابن خلکان گوید: چون به قصر قاهره در آمد به سجده افتاد و برخاست و دو رکعت بگذاشت و هم او گوید که جوهر چون مصر را بگشود بفرمود بر خطبه نماز جمعه این عبارت افزودند:
اللهم صلی علی محمد المصطفی و علی علی المرتضی و علی فاطمة البتول و علی الحسن و الحسین سبطی الرسول الذین اذهب الله عنهم الرجس و طهرهم تطهیرا اللهم صل علی الائمة الطاهرین آباء امیرالمؤمنین.
و روز جمعه هیجدهم ربیع الاول سال 359 جوهر خود در جامع ابن طولون با سپاه خود نماز جمعه گذاشت و خطیب عبدالسمیع بن عمر عباسی خطبه خواند و فضائل اهل بیت علیهم السلام در خطبه بیاورد و برای جوهر دعا کرد. بسم الله الرحمن الرحیم را به رسم شیعه به جهر خواند و سوره الجمعه و المنافقین را در دو رکعت قرائت کرد و قنوت خواند و در اذان حی علی خیر العمل گفت، در جامع ابن طولون پس از آن در مساجد دیگر حی علی خیر العمل گفتند و جوهر آغاز بنای جامع ازهر نهاد الی آخر.
ولادت معز لدین الله روز دوشنبه یازدهم رمضان سال 319 در شهر مهدیه بود و در روز یکشنبه هفتم ذیحجه سال 341 به تخت نشست و روز یکشنبه سه روز مانده از محرم سال 357 خبر فتح آفریقا تا اقیانوس اطلس بدو رسید و نیمه رمضان همین سال مژده فتح مصر بدو دادند و روز دوشنبه هفت روز مانده از شوال سال 361 از منصوریه به جزیره سردانیه رفت و روز پنجشنبه پنجم صفر سال 362 آهنگ مصر فرمود و در روز شنبه پنج روز مانده از شعبان همین سال وارد اسکندریه شد و روز سه شنبه پنجم رمضان از این سال به قاهره آمد و به شهر قدیم مصر نرفت و روز جمعه یازدهم ربیع الاول سال 365 در قاهره در گذشت و به قولی سیزدهم آن ماه.
ولی این قول صحیح نیست زیرا که زیج هندی حساب کردم یازدهم ربیع الاخر مزبور جمعه بود نه سیزدهم و این ایام که در این تواریخ ذکر شد همه را از زیج استخراج کردم مطابق بود یا به یک روز اختلاف او از این‏ها دقت و صحت قول اهل تاریخ در این قضایا محقق می‏شود.
اما سیده نفسیه که دسته شیعیان روز عاشورا نزد قبر او رفتند به امر معز لدین الله دختر حسن بن زید بن حسن بن علی بن ابی طالب علیهماالسلام عمه پدر حضرت عبدالعظیم علیه‏السلام و زوجه اسحاق بن امام جعفر صادق علیه‏السلام و از او دو فرزند داشت قاسم و ام کلثوم ولادت نفیسه در مکه معظمه به سال 145 بود و در مدینه بود و در مدینه منوره به زهد و عبادت پرورش یافت روزها روزه و شبها به بندگی خدا ایستاده و ملازم حرم جدش پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم بود سی حج بگذاشت و بیشتر پیاده.
از زینب برادرزاده وی نقل است که گفت: عمه خود را چهل سال خدمت کردم ندیدم شبی بخوابد و روزی افطار کند گفتم: آیا بر خود ترحم نمی‏کنی گفت: چه ترحم کنم که گردنه‏ها در پیش است و جز رستگاران از آن نگذرند.
و روایت کرده‏اند که در مصر همسایه داشت یهودی زن او به حمام می‏رفت دختری زمین‏گیر داشت برای تنهایی او در خانه نفیسه بود که ملول نشود تا از حمام باز گردد از آب وضوی او قطراتی به آن دختر رسید شفا یافت به الجمله چنان بود که عروس امام جعفر صادق علیه‏السلام چنان باید.
و ابن خلکان گوید: با شوهرش اسحاق به مصر آمد و بعضی گویند قدوم او به مصر در سال 193 بود و چون مردم مصر آن کرامت از وی بدیدند قصد زیارت او کردند وفاتش در سال 308 است و به اتفاق مورخین در مصر مدفون شد.
و گویند: شافعی بدو تبرک می‏جست و از او دعا می‏خواست و ام کلثوم که قبرش در قاهره است، دختر قاسم بن امام صادق علیه‏السلام است.
و سید شبلنجی اخبار سیده نفیسه را با جماعتی از سادات اهل بیت در کتاب نور الابصار آورده است و مناسب است شیعیان به آن قبر متبرکه توسل جویند و گاهی در موسم حج به زیارت آن‏ها روند تا به برکت آن‏ها مذهب تشیع در مصر رواجی گیرد و مردم مصر شیعیان را بینند و بشناسند و ندانسته تهمت‏های ناروا به آن‏ها نزنند چنان که به مناسبت قبور اهل بیت در دمشق گروهی شیعه در آن جا تجمع کردند و به برکت آن مزارات قوت گرفتند.
باز به ترجمه کتاب باز گردیم. از ابی ریحان بیرونی در آثار الباقیه نقل شده است که روز عاشورا را متبرک می‏شمردند تا قتل حسین علیه‏السلام در آن روز اتفاق افتاد و با آن حضرت و اصحاب او کاری کردند که جفاکارترین مردم در هیچ امت روا ندارد و از کشتار و تشنگی و شمشیر و سوختن و سر بر نیزه زدن و اسب تاختن پس آن را شوم شمردند.
اما بنی امیه جامه نو پوشیدند و زیور کردند و سرمه کشیدند و عید گرفتند و ولیمه و مهمانی‏ها دادند و شیرینی‏ها و طعام‏های خوش خوردند و مردم در ایام دولت آن‏ها بر آن رسم بودند پس از آن هم بر طریقه ماندند اما شیعه نوحه و زاری می‏کنند و به اندوه می‏گریند و در مدینة السلام و غیر آن شهرهای دیگر اظهار غم می‏کنند و به زیارت تربت مسعوده می‏روند و عامه مردم چیز نو خریدن و نو کردن متاع و کالای خانه را در این روز شوم دارند.