تربیت
Tarbiat.Org

حماسه کربلا (دمع السجوم)
حاج شیخ عباس قمی (رضوان الله علیه)

فصل بیست و دوم : در شهادت سیدنا ابی عبدالله الحسین المظلوم علیه‏السلام و طفل شیرخوار و عبدالله بن الحسن علیه‏السلام

این فصلی است که سرشک از دیدگان می‏بارد و اندوه را تازه می‏کند آتش غم را در دل مؤمن افروخته می‏گرداند و الی الله المشتکی و هو المستعان.
در بعضی مقاتل روایت شده است که حسین علیه‏السلام چون هفتاد و دو تن از خاندان و کسان خویش را کشته دید روی به جانب خیمه کرد و گفت: یا سکینه یا فاطمه یا زینب یا ام‏کلثوم علیکن منی السلام، پس سکینه فریاد زد: یا ابة استسلمت للموت؟ آیا تن به مرگ دادی و دل بر رحیل نهادی؟ فرمود: چگونه تن به مرگ ندهد کسی که یار و یاوری ندارد گفت: ردتا الی حرم جدنا، ما را به حرم جدمان باز گردان. گفت: هیهات لو ترک القطا لنام. اگر مرغ قطا را به حال خود گذارند می‏خواند (مثل است و قطا مرغی است فارسی آن اسفرود و در ترکی به باغریقره معروف است یعنی آغوش سیاه) پس زنان آواز در هم انداختند و حسین علیه‏السلام آن‏ها را خاموش گردانید.
و در همان مقتل است که روی به ام‏کلثوم کرد و گفت: ای خواهر: اوصیک بنفسک خیرا یعنی: وصیت می‏کنم که خویشتن را نیکو بداری. و من به جنگ این لشکر می‏روم پس سکینهفریاد کنان نزد او آمد و امام حسین علیه‏السلام سکینه را بسیار دوست داشت او را با سینه چسبانید و اشک او را پاک کرد و گفت:
سیطول بعدی یا سکینة فاعلمی - منک البکاء اذا الحمام دهانی ‏
لا تحرقی بدمعک حسرة - مادام منی الروح فی جثمانی ‏
فاذا قتلت فانت اولی بالذی - تاتینه یا خیرة النسوان ‏
یعنی: ای سکینه بدان که گریه تو پس از آن که مرگ من برسد بسیار خواهد شد. دل مرا به سرشک خویش مسوزان به افسوس تا جان در تن من است و چون کشته شوم تو اولی هستی به بدن من که البته نزد آن آیی ای برگزیده زنان (این شعر اعم از این که از زبان خود امام یا دیگری از زبان امام گفته باشد مصداق دارد چون سکینه عمر طولانی یافت و دیر بماند و برگزیده زنان بود در کمال شرف و ادب و بزرگی مانند او نیامد، خانه‏اش مجمع اهل فضل و شعر بود و همه از وی توقع انعام و صلت داشتند و برای زیارت او از شهرهای دور سفر می‏کردند.)
از ابی جعفر باقر علیه‏السلام روایت است که چون وقت شهادت حضرت حسین بن علی علیه‏السلام برسید دختر بزرگ خود فاطمه را بخواند و نامه پیچیده‏ای به او داد و وصیتی زبانی هم به او فرمود و علی بن الحسین علیه‏السلام مبطون(145) بود لا یرون الا انه لما به. معتقد بود او در گرو همان رنجوری است که دارد یعنی امید بهبودی او نداشتند پس فاطمه آن نوشته را به علی بن الحسین علیه‏السلام تسلیم کرد و پس از آن به ما رسید.
مترجم گوید: مردم امید بهبودی او نداشتند بدین جهت به صیغه جمع آورد وگرنه خود امام علیه‏السلام می‏دانست که وصی او علی بن الحسین علیه‏السلام است و اسامی ائمه اثنی عشر سلام الله علیهم از پیش برای آنان معلوم بود.
و در دو کتاب حدیث اهل سنت صحیح بخاری و صحیح مسلم به روایات مختلف از پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم روایت کرده‏اند که فرمود: دوازده امام پس از آن حضرت خواهد بود و این دوازده امام خلفای اهل سنت نیستند زیرا که خلفای آن‏ها بیش از دوازده بودند.
و این حدیث روایت شیعه نیست و از احدیث ضعیف نیست و بخاری و مسلم هر دو پیش از ولادت امام دوازدهم از دنیا رفتند و به هر حال دوازده امام از پیش معلوم بود و سیدالشهداء علیه‏السلام احتمال رحلت علی علیه‏السلام را نمی‏داد.
و در اثبات الوصیة مسعودی است که علی بن الحسین علیهماالسلام را حاضر کرد و او بیمار بود و اسم اعظم(146) و مواریث پیغمبران را به او موهبت کرد و گفت: که علوم و صحف و مصاحف و سلاح نزد ام‏سلمه است رضی الله عنها و ام‏سلمه را فرموده است که آن امانت را به اهلش باز گرداند.
و در همان کتاب است از خدیجه دختر امام محمد تقی علیه‏السلام که در ظاهر خواهر خویش زینب را وصی گردانید برای آن که امامت علی بن الحسین علیه‏السلام پوشیده باشد برای تقیه و حفظ وی.
و قطب راوندی در کتاب دعوات از زین العابدین علیه‏السلام روایت کرده است که پدرم در آن روز خونین که کشته شد مرا به سینه چسبانید و می‏گفت: ای فرزند من این دعا فراگیر که فاطمه به من آموخت و او از رسول خدا و او از جبرئیل صلوات الله علیهم فرا گرفته بود و در هر حاجت و مهم و مصائب که پیش آید و امر عظیم دشوار بگوی.
بحق یس و القرآن الحکیم و بحق طه و القرآن العظیم یا من یقدر علی حوائج السائلین و یا یعلم مافی الضمیر یا منفسا عن المکروبین یا مفرجا عن المغمومین یا راحم الشیخ الکبیر یا رازق الطفل الصغیر یا من لا یحتاج الی التفسیر صل علی محمد و آل محمد و افعل بی کذا و کذا.
مؤلف گوید: دعای دیگر از آن حضرت نقل کردیم در ضمن نقل وقایع صبح روز عاشورا و دعای سیمی نیز از آن حضرت در این روز روایت شده است و آن را شیخ طوسی در صمباح المتهجدین در اعمال روز سیم شعبان نقل کرده است. گوید: پس از آن دعای حسین علیه‏السلام را بخوان و آن دعایی است که آن حضرت روز عاشورا خواند.
و در روایت کفعمی این آخر دعای او است در روز طف: اللهم انت متعالی المکان آه... و در بحار شهادت آن پسری که از خیمه بیرون آمد نقل کرد پس از آن گفت: آن گاه حسین علیه‏السلام به جانب راست نگریست کس ندید و روی به جانب چپ کرد کس ندید، پس علی بن الحسین علیهما السلام بیرون آمد بیمار بود شمشیر برداشتن نمی‏توانست و ام‏کلثوم از پشت فریاد می‏زد: ای فرزند باز گرد. گفت: عمه بگذار پیش روی فرزند پیغمبر جهاد کنم حسین علیه‏السلام فرمود: ای ام‏کلثوم او را بگیر تا زمین خالی از نسل آل محمد نماند.
مؤلف گوید: این حدیث از کتب معتبره نقل نشده است و موافق اصول مذهب ما صحیح نیست چون که ائمه علیهم السلام را اول بلوغ تا آخر عمر حتی از قصد امری که خلاف رضای خدا باشد معصوم می‏دانیم و لو سهوا و غفلتا مگر آن که بگوییم امام زین العابدین قصد تعارف داشت نه کشته شدن و آن نیز با عصمت منافات دارد و به هر حال نسبت سهو و غلط برای وی اولی است از نسبت غفلت به امام.