(طبری) پس حر رجز خواندن گرفت و میگفت:
الیت لا اقتل حتی اقتلا - و لن اصاب الیوم الا مقبلا
اضربهم بالسیف ضربا مقصلا - لانا کلا عنهم و لا مهللا
و هم میگفت:
انی انا الحر و ماوی الضیف - اضرب فی اعناقکم بالسیف
عن خیر من حل منی و الخیف - اضربکم و لا اری من حیف
پس او و زهیر بن قین کارزاری صعب کردند اگر یکی حمله میکرد و گرفتار میشد دیگری میتاخت و او را میرهانید و ساعتی چنین کردند آن گاه پیادگان بر حر حمله کردند و او را کشتند(115)عبیدالله بن عمرو بدایی از بنی البداء بطنی از کنده گفت:
سعید بن عبدالله لا تنسینه - و لا الحر اذا و اسی زهیرا علی قسر
قتال نیشابوری در روضه الواعظین آورده است که: حسین علیهالسلام پس از کشته شدن حر نزدیک او آمد و خون از او جاری بود گفت: به بهای حر تو حری یعنی آزاد مردی در دنیا و آخرت چنان که نامیدندت آن گاه این اشعار خواند:
لنعم الحر حر بنی ریاح - صبور عند مختلف الرماح
و نعم الحر اذ واسی حسینا - فجاد بنفسه عند الصفاح
و مانند این شیخ صدوق از امام صادق علیهالسلام روایت کرد شیخ ابوعلی در منتهی المقال گوید:
حر بن یزید بن ناجیه بن سعید از بنی یربوع سین (یعنی از اصحاب حسین علیهالسلام.)
سید نعمه الله جزایری در انوار نعمانیه گفته است: جماعتی از ثقات برای من حکایت کردند که چون شاه اسماعیل بغداد را بگرفت به کربلا آمد و از بعض مردم شنید بر حر لعن میزدند نزدیک قبر او رفت و به شکافتن آن فرمود، بشکافتند او را مانند مردی خفته یافتند به آن هیات که کشته شده بود و دستمالی بر سرش بسته چون دستمال بگشودند خون روان شد و هر چند خواستند به تدبیری خون را بند آورند به دستمال دیگر میسر نگشت پس حسن حال او ایشان را معلوم شد و قبر او بنایی فرمود کردن و خادمی معین، انتهی.
مترجم گوید: در حدیث پنجم از چهل حدیث اول کتاب چیزی مناسب این قصه بگذشت.
و مؤلف گوید: نسب شیخ حر عاملی صاحب وسائل به حر بن یزید ریاحی میپیوندند و به طوری که برادرش شیخ علی در درالمسلوک گفته است.
(طبری) ابوتمامه صائدی پسر عمی داشت دشمن وی بود در لشکر عمر سعد او را بکشت آن گاه نماز ظهر بگذاشتند نماز خوف.
(ملهوف) روایت شده است که امام علیهالسلام زهیر بن قین و سعید بن عبدالله را فرمود جلو ایستید تا من نماز پیشین گذارم آنها جلو ایستادند و با یک نیمه از اصحاب نماز خوف گذاشتند.
و روایت شده است که سعید بن عبدالله حنفی پیش حسین علیهالسلام ایستاد و خویشتن را هدف تیرها کرد. هر گاه تیر از جانب راست یا چپ میآمد پیش آن میایستاد و پیوسته بر او تیر افکندند تا بر زمین افتاد و میگفت خدایا این مردم را لعنت فرست چنان که عاد و ثمود را فرستادی خدایا سلام مرا به رسول خود برسان و آن چه مرا رسید از رنج این زخمها بگوی که من در یاری فرزندان رسول پاداش از تو خواهم و در گذشت رحمة الله و سیزده زخم تیر بر وی یافتند سوای زخم شمشیر و نیزه. ابن نما گوید: بعضی گفتهاند: که آن حضرت نماز فرادی کرد به ایماء.
(طبری) و ابن اثیر و غیر آنان گفتهاند بعد از ظهر قتال کردند سخت و نزدیک حسین علیهالسلام رسیدند امام سعید بن عبدالله حنفی را پیش خود خواند و خویشتن را هدف را هدف تیر آنان کرد از راست و چپ، بر او تیر میافکندند تا بر زمین افتاد.
مؤلف گوید: در زیارت ناحیه مقدسه مشتمل بر اسماء شهدا است این عبارت آمده است:
السلام علی سعید بن عبدالله الحنفی القاتل للحسین علیه السلام و قد اذن له فی الانصراف لا و الله لا نخلیک
تا آن که گوید:
فقد لاقیت حمامک و واسیت امامک و لقیت من الله الکرامة فی دار المقامة حشرنا الله معکم فی المستشهدین و رزقنا مرافقکم فی اعلی علیین.
ابن نما (ره) شهادت ابن حنفی را مطابق روایت طبری و ابن اثیر ذکر کرده است آن گاه گوید: عمر بن سعد، عمرو بن حجاج را با گروهی کمان دار بفرستاد تا هر کس از اصحاب حسین علیهالسلام را که مانده بود تیرباران کردند و اسبان آنها را پی بریدند که دیگر سوار با او نماند و به زبان حال میگفت:
اتمسی المذاکی(116) تحتغیر لوائنا - و نحن علی اربابها امراء
و ای عظیم رام اهل بلادنا - فانا علی تغییره قدراء
و ما سار فی عرض السمادة بارق - و لیس له من قومنا خفراء