(ثواب الاعمال) شیخ صدوق به اسناد خود روایت کرده است از عمرو بن قیص مشرقی گفت: داخل شدم بر حسین علیهالسلام من و پسر عمم و آن حضرت در قصر بنی مقاتل بود بر او سلام کردیم و پسر عمم با او گفت این سیاهی که در محاسن تو بینم از خضاب است یا موی تو خود بدین رنگ است؟
فرمود: خضاب است موی ما بنی هاشم زود سپید میشود آن گاه پرسید: آیا به یاری من آمدید؟
من گفتم: مردی هستم بسیار عیال و مال مردم بسیار نزد من است نمیدانم کار به کجا انجامد و خوش ندارم امانت مردم را ضایع بگذارم و پسر عم من هم مانند این بگفت.
فرمود: پس از این جا بروید که هر کس فریاد ما را بشنود و شبح ما را بیند و اجابت ما نکند و به فریاد ما نرسد بر خداست که او را ببینی در آتش اندازد.
چون آخر شب شد حسین علیهالسلام فرمود: آب برگیرید و کوچ فرمود و از قصر بنی مقاتل روانه شدند عقبه بن سمعان گفت: ساعتی رفتیم آن حضرت را همچنان که بر اسب تشنه بود خوابی سبک بگرفت لحظهای بغنود (خوابید) و بیدار شد و گفت: انا لله و انا الیه راجعون و الحمد لله رب العالمین این سخن را دو سه بار تکرار کرد.
پس فرزندش علی بن الحسین علیهالسلام که هم بر اسبی سوار بود روی بدو کرد و گفت: چرا حمد خدای کردی و انا لله و انا الیه راجعون گفتی؟ فرمود: ای فرزند اکنون خواب مرا در ربود. اسب سواری پیش روی من نمودار شد میگفت: این قوم میروند و مرگ آنها را میبرد دانستم که خبر مرگ ما را به ما میدهند پسر گفت: ای پدر آیا ما بر حق نیستیم؟
فرمود: چرا سوگند به آن خدا که بازگشت بندگان سوی اوست گفت: اکنون باک نداریم محق باشیم و در گذریم.
حسین علیهالسلام فرمود: خدا تو را جزای خیر دهد بهترین جزایی که فرزندی را باشد از پدری.
(ارشاد و کامل) چون بامداد شد امام حسین علیهالسلام فرمود آمد و نماز صبح بگذاشت و زود سوار شد و با اصحاب خود راه دست و چپ گرفت هر چه حسین علیهالسلام میخواست اصحاب را پراکنده سازد حر میآمد و نمیگذاشت و هر چه حر میخواست آنها را به جانب کوفه ببرد اصرار میکرد آنها امتناع میکرد تا از محاذی کوفه گذشتند و بالا رفتند یعنی به سمت شمال تا به نینوی رسیدند آن جا که حسین علیهالسلام فرود آمد ناگهان شتر سواری تمام سلاح کمان بر دوش از کوفه آمد همه ایستاده او را مینگریستند چون برسید بر حر و همراهان او سلام کرد و اما بر حسین علیهالسلام و اصحاب او سلام نکرد و نامهای به دست حر داد از عبیدالله و در آن نوشته بود:
اما بعد، فجعجع بالحسین علیهالسلام حین یاتیک کتابی و یقدم علیک رسولی و لا تنزله الا بالعراء فی غیر حصن و علی غیر ماء و قد امرت رسولی أن یلزمک فلا یفارقک حتی یاتینی بانفاذک امری والسلام.
یعنی: همان هنگام که نامه من به تو رسد و رسول من نزد تو آید حسین علیهالسلام را نگاه دار و تنگ گیر بر او و او را فرود میآور مگر در بیابان بی سنگر و پناه و بی آب و فرستاده خود را فرمودم از تو جدا نشود تا خبر انجام دادن فرمان مرا بیاورد والسلام.
حر چون نامه بخواند با اصحاب امام علیهالسلام گفت: این نامه عبیدالله است مرا فرموده است در هر جا نامه او به دست من رسد شما را باز دارم و این رسول اوست از من جدا نمیشود تا فرمان او را درباره شما به انجام رسانم.
(طبری) پس یزید بن زیاد بن مهاجر، ابوالشعشاء کندی ثم النهدی سوی آن فرستاده نگریست به نظرش آشنا آمد و گفت: آیا مالک بن نسیر (به تصغیر) بدی تویی؟ گفت: آری و او هم از کنده بود (و بد به فتح باء و تشدید دال بطنی از قبیله کنده است.)
یزید بن زیاد گفت: مادر به عزای تو بگرید چه آوردهای؟ گفت: چه آوردهام امام خود را فرمان بردم و به بیعت وفادار ماندم.
ابوالشعشاء گفت: نافرمانی پروردگار کردی و امام خود را اطاعت کردی به چیزی که موجب هلاک خود تو است و هم ننگ نصیب تو شد هم آتش و امام تو هم بد امامی است خدای عز وجل فرماید: و جعلناهم ائمة یدعون الی النار و یوم القیمة لا ینصرون امام تو از اینان است.
(ارشاد) حر امام علیهالسلام و اصحاب او را سخت گرفته بود که فرود آیند در همان مکان بی آب و آبادی. حسین علیهالسلام فرمود: وای بر تو بگذار در این ده یعنی نینوی و غاضریه یا آن ده یعنی شفیه فرود آییم.
حر گفت: نه قسم به خدا نمیتوانم این مرد را بر من جاسوس کردهاند زهیر بن قین (ره) گفت: قسم به خدا چنان میبینم کار پس از این سختتر شود یابن رسول الله قتال با این جماعت در این ساعت ما را آسانتر است از جنگ با آنها که بعد از این آیند به جان من قسم که بعد از ایشان آیند کسانی که ما طاقت مبارزه با آنها ندارم حسین علیهالسلام فرمود: من ابتداء به قتال با آنها نکنم و همان جا فرود آمد و روز پنجشنبه دوم محرم الحرام سال شصت و یکم بود.
سید گوید: پس حسین علیهالسلام برخاست و در میان همراهان خود خطبه خواند خدای را سپاس گفت و ستایش کرد و نام جد خویش برد و بر او درود فرستاد و گفت: انه قد نزل من الامر ما ترون و خطبه را به نحوی که ما در وقت ملاقات حر ذکر کردیم بیاورده است.