اما کرم و جود آن حضرت، روایت است که فاطمه سلام الله علیها دو فرزند خود حسن و حسین علیهما السلام را نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم آورد و در آن بیماری که آن حضرت رحلت فرمود و عرض کرد یا رسول الله این دو فرزند تواَند چیزی از خود به آنها میراث ده آن حضرت صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: اما حسن علیهالسلام را هیبت و بزرگواری من میراث باشد اما حسین علیهالسلام را بخشش و شجاعت من.
و نقل مشهور است که آن حضرت مهمان را گرامی میداشت و به خواهندگان میبخشید و صله رحم میکرد بر درویشان انعام میفرمود و سائل را اعطاء میداد و برهنه را میپوشانید و گرسنه را سیر میکرد قرض قرضداران را ادا میکرد بر یتیم مهربان بود حاجتمند را اعانت میکرد هرگاه مالی به او میرسید پراکنده میساخت و روایت است که معاویه چون به مکه رفت مال بسیار و جامهها و خلعتها برای آن حضرت فرستاد حضرت نپذیرفت.
و این صفت جوانمردان و طبیعت اهل کرم است. افعال او گواهی دهد بر محاسن اخلاق. و باید دانست کرم که بخشش یکی از انواع آن است در اهل بیت پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم کامل و برای آنها ثابت و محقق بود از آنها تعدی نمیکرد بلکه در آنها حقیقت بود و در دیگران مجاز لذا به هیچ یک از بنی هاشم نسبت بخل داده نشده است برای آن که با ابرها در سخا مسابقه میکردند و با شیران در شجاعت.
حضرت علی بن الحسین علیهما السلام در خطبه خود در شام فرمود: به ما داده شد علم و حلم و جود و فصاحت و شجاعت و دوستی در دل مومنان، پس ایشان در پای ژرفند و ابر ریزان.
فما کان من خیر اتوه فانما - توارثه آباء آبائهم قبل
و این اخلاق کریمه را آئین خویش گرفتند و وسیله رسیدن آنها به منتهای شرف بود که ایشان پیشوای امت و رؤسای ملتند مهتران مردم و بهتران عرب و برگزیده فرزندان آدم پادشاهان دنیا و راهنمایان آخرت حجت خدا بر بندگان و امنای او در زمین ناچار نشان هر چیزی از ایشان پیدا و علائم جلالت در ایشان ظاهر و هویدا است هر کس بعد از ایشان به جود متصف شود اقتدا به ایشان کرده است و به طریق آنها رفته و چگونه مال خود را نبخشد آن که هنگام جنگ از بذل جان دریغ ندارد و چگونه چشم از عاجل نپوشد آن که همت در آجل بسته است.
و شکی نیست که هر کس جان خویش را در قتال ببخشد نسبت به مال بخشندهتر است و کسی که در زندگی رغبت نداشته باشد در مال فانی دنیا بی رغبتتر.
شاعر گوید:
یجود بالنفس اءن ضن الجواد بها - و الجود بالنفس اقصی غایة الجود
و از این جهت گویند: شجاعت و جود از یک پستان شیر خوردهاند پیوسته با یکدیگر ملازمند چنان که دو توأم، پس هر جوانمرد بخشنده شجاع است و هر دلاوری بخشنده است و این قاعده کلیه است.
ابوتمام گفته است:
و اذا رایت ابایزید فی الندی - و وغی و مبدی غارة و بعیدا
ایقنت أن من السماح شجاعة - تدنی و اَن من الشجاعة جودا
و ابوالطیب متنبی گفت:
قالوا الم تکفه سماحته - حتی بنی بیته علی الطرق
فقلت انّ الفتی شجاعته - تریه فی الشح صورة الفرق
کن لجة ایها السماح فقد - آمنه سیفه من الغرق
و گویند: جوانمرد دلش شجاعی است و بخیل رویش، یعنی وقیح است و معاویه بنی هاشم را به سخا وصف کرد و آل زبیر را به شجاعت و بنی محزوم را به خودبینی و کبر و بنی امیه را به بردباری، این خبر به حسین بن علی علیهالسلام رسید گفت: خدا او را بکشد و خواست تا بنی هاشم بخشش کنند و محتاج به او گردند و آل زبیر را به دلاوری وصف کرد تا خویشتن را به کشتن دهند و بنی محزوم کبر ورزند تا مردمان آنها را دشمن دارند و بنی امیه بردباری کنند تا مردم آنها را دوست دارند.
و معاویه در پارهای از سخنان خویش راست گفت هر چند از مانند او بعید است و لکن گاه باشد که دروغگو سخنی راست بر زبان راند چون بخشش چنان که او گفت در بنی هاشم بود بلکه شجاعت و بردباری هم در همه حال و مردم پیروان ایشانند و اگر خصال نیکو در دیگران متفرق است در ایشان جمع است.